۲۰ آذر ۱۳۸۷، ۱۹:۲۷

دکتر اعوانی:

"مثنوی" کتاب منطق ولایت است

"مثنوی" کتاب منطق ولایت است

رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ضمن تشریح جایگاه اولیای خدا در "مثنوی معنوی" تأکید کرد: اساس ادیان بر ولایت الهی است.

به گزارش خبرنگار مهر، در نشست "ولایت در عرفان مولانا" که عصر امروز در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، دکتر غلامرضا اعوانی با اشاره به معانی متعدد ولایت، تأکید کرد: ولایت، رسیدن به نهایت قرب به حضرت حق است به طوری که ولایت در دین را هرگز نمی‌توان از معنی دوستی و تقرب به حقیقت حق جدا کرد. ولی از اسماء الهی است که در قرآن بارها به آن اشاره شده است که باید مورد تجزیه و تحلیل بسیار دقیق قرار گیرد.

دکتر اعوانی سخنان خود را گوشه ای از دیدگاه مولانا در باب اولیاء خدا خواند و تأکید کرد: مثنوی کتاب منطق ولایت است. اگر بخواهید کتابی را در کل تاریخ جستجو کنید که مسئله ولایت، احکام و شرایط آن را به دقت وصف کرده باشد علیکم بالکتاب المثنوی.

وی مقام فقر محمدی(ص) را نخستین شرط ولایت خواند و با اشاره به آیه یا ایها الناس انتم الفقراء الی ا... والله هو الغنی الحمید تصریح کرد: اساس ولایت تحقق است نه فقط علم. کار درویشی ورای فهم توست    سوی درویشی به من گر سست سست / زان که درویشان ورای ملک و مال   روزه ای دارند ژرف از ذو جلال. روزی آنها دمادم از حضرت حق به آنها می‌رسد.

وی با قرائت بخشی از ابیات مثنوی در در مورد تولد دوباره، تصریح کرد: ولایت مانند حکمت، تولد ثانی است چنانکه ما تولدی به جسم داریم تولدی به روح نیز داریم. چنانکه از حضرت عیسی(ع) در کتاب انجیل نقل شده است که کسی که دوبار زایده نشده باشد، به ملکوت آسمان راه نیابد. ما زنده ایم به عالم ملک اگر زنده شویم بار دوباره به عالم ملکوت و جبروت و لاهوت یعنی زنده و بیدار شویم به حق این می شود ولایت. همانطور که پیامبر اسلام فرمود: همه مردم در خوابند و وقتی مردند تازه بیدار می شوند. ولی کسی است که در همین نشئه دنیوی به حیات الهی رسیده باشد.

رئیس مؤسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران افزود: ولایت حضور الهی (قدسیت)است. مولانا ولی را با مسجد مقایسه می‌کند و از نظر مولانا ولی از مسجد مقدس تر است. چراکه حضور الهی در اولیاء بیشتر از مسجد است. ابلهان تعظیم مسجد می کنند   اما در خرابی اهل دل جد می کنند. مسجد به خاطر اولیاء مقدس شده است.

آن مجاز است، این حقیقت ای خران   نیست مسجد جز درون سروران/  مسجدی کان اندرون اولیاء است   سجدگاه جمله است آنجا خداست / تا دل مرد خدا نامد به درد    هیچ قومی را خدا رسوا نکرد.

دکتر اعوانی در ادامه اهل معنی و باطن بودن را از دیگر ویژگی های ولی خواند و گفت: معنا خداست و عالم همه ظهور معناست و وقتی انسان راه ولایت را پیمود اهل معنا می شود. در دیدگاه مولوی، انسان بی معنی مانند شمشیر چوبین در غلاف عالی است. در واقع ولایت کشف معانی وجود و تحقق به آنهاست.

وی با اشاره به ابیاتی از مثنوی در خصوص ولی، سعادت واقعی را همنشینی با اولیاء و بودن با حق خواند و جسد بر اولیاء را در طول تاریخ بشریت یادآور شد و گفت: مؤمن از نگاه مولوی کسی که به نور ایمان می‌بیند و به ضمیر اشیاء راه دارد و همه چیز را به نور الهی می بیند، همانطور که پیامبر فرمود: بترسید از فراست مؤمن.

دکتر اعوانی افزود: مولانا در اینجا از اسم قدوس برای وجود اولیاء استفاده می‌کند که به مانند خورشید و باران تطهیر کننده هستند.

وی با قرائت ابیاتی از مثنوی در ذم دنیا تصریح کرد: دنیا لهو و لعب است. همه مشغول بازی هستند مگر اولیاء خدا. ولی کسی است که از سر هوای نفس فانی فی ا... شده است.

وی با طرح این سؤال که انسان چگونه به حق بیدار می‌شود، پاسخ داد: اقتداء و اتباع به حضرت رسول(ص) راه بیداری به حق است. ولایت چیزی جز اقتداء و اتباع به حضرت رسول(ص) نیست. ائمه ما که اولیاء مطلق بودند در اتباع کامل ترین بودند و در واقع اهل سنت، ائمه هستند که در اتباع تمام و کامل بودند.

رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران افزود: نتیجه این اتباع، الهی شدن انسان است. چنانکه انسان از وجود بشری گسسته شود و وجود، صفات، آثار، افعال، اخلاق او همه الهی و قرآنی می‌شود، هرچند که صفات ما الهی است اما ما نمی‌دانیم.

وی با بیان اینکه "وجود" به یک معنا سایه(ظل) خداست تصریح کرد: در نظر مولانا اولیاء ظل(سایه) خدا بر زمین هستند. 

دکتر اعوانی با اشاره به ابیاتی دیگر از مثنوی، عالم را وادی ظلمانی خواند که باید با دلیل که همان، اولیاء هستند رفت و گفت: در قرآن در سوره کهف که سوره هدایت آفاقی و انفسی است که کلید این هدایت آیه ... من یهدی ا... فهو المهتدی و من یظلله فلم تجد له ولیا مرشدا است. هدایت با ظلالت نقیض است و هدایت موقوف به ولی مرشد است.

به گفته دکتر اعوانی، مولوی نبوت را به گل و ولایت را به گلاب تشبیه می‌کند و عصاره نبوت را ولایت می‌داند.

وی با بیان اینکه فهم و عقل اولیاء بالاتر از فهم بشری است، تأکید کرد: در واقع حکیم و ولی یکی است. چنانکه افلاطون الهی گفت: حکیم آن است که همه چیز را چنان بیند که خدا می‌بیند. حکمت تشبه به اله بلکه تأله یعنی مثل خدا دیدن است.

بر اساس این گزارش پیش از سخنرانی دکتر اعوانی، دکتر کارل ارنست شرق شناس و استاد دانشگاه آمریکا به قرائت مقاله خود با عنوان "ساختار و معنا در مقدمه دفتر چهارم مثنوی" پرداخت.

کد خبر 798534

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha