به گزارش خبرنگار گروه دين وانديشه خبرگزاري " مهر "، وي گفت : همانطور كه امام علي (ع) و افلاطون همواره تاكيد كرده اند تمدن همواره محصول توازن و تعادل است. عدل و اعتدال به منزله واقعيتهايي پويا و زنده، زاييدة اجتناب ناپذير تضادها و چالشهاي مكرر ميان انسان و دنياي خارج هستند و اين اصل در هر محيط و موقعيتي مصداق پيدا مي كند؛ از افراد خانواده گرفته تا تمام اشكال پيچيده تر جامعه انساني.
موريس افزود : بسياري از مردم از تمدن سخن مي گويند بدون اين كه مفهوم واقعي آن را بدانند. بعد مشترك آن دسته از پديده هاي تاريخي كه اغلب نام تمدن به خود مي گيرند، نقش كليدي و همكنشي دو عنصر است كه از اهميت يكساني برخوردار هستند. عنصر اول، بعد بسيار فراگير و زندة ديني و روح بخش است. دومين عنصر، آن نظامهاي منسجم فكري و فرهنگي (فلسفي) است كه تضادهاي مكرر تمايلات و تلاشهاي انساني را تجزيه، تركيب، تعديل وهوشمندانه هدايت مي كند. اين گونه است كه تمدن به وجود مي آيد و از طريق گفت وگو تداوم پيدا مي كند؛ البته تنها از طريق گفت وگوي اصيل و لزوماً جامع. همچنين، زماني كه گفت وگوي واقعي از بين مي رود تمدن هم از بين مي رود؛ گفتماني كه بدلايل بي شمار مي تواند صورت گيرد.
وي ادامه داد : بنابرين، هر وقت شرايط لازم براي گفت وگويي كه تمدن نام مي گيرد از بين مي رود، فلسفه و ادب، يعني علوم انساني كه همواره بيان خلاق فلسفه و معنويت زندگي هستند، در دام دو خطر مكرر گرفتار مي شوند : به دليل جدايي آنها از ريشه هاي حيات معنوي، يا گرفتار اسكولاستيسم (فلسفه مدرسي) مي شوند و يا اسير دام ديگري مانند ايدئولوژي گرايي مي شوند.
موريس در پايان سخنان خود گفت : بسيار آموزنده است كه به نمونه هايي از گفت وگوي فلسفه ملاصدرا با افراد قبل و بعد از ايشان بپردازيم. چه درسهايي از گفت وگوي ملاصدرا با ابن عربي خواهيم آموخت؟ يا به بياني دقيق تر، اين دو فيلسوف بزرگ در گفت وگوي با يكديگر، در قلب "علم معنوي" كه گام بگام به ميان آورده مي شود و هم اكنون محور وظيفه فعلي ما در ساختن تمدني جديد و بالضروره جهاني است، چه راه حل هايي را براي مسائل عمده بشري پيشنهاد مي كنند؟
نظر شما