البته با نزديك شدن به فصل تابستان، آنچه بيش از پيش موجب ايجاد استرس و دلهره در بين والدين مي شود، عدم تامين خواسته هاي فرزندان به همان صورتي است كه آنها از پدر و مادر خود انتظار دارند.
به گزارش خبرنگار اجتماعي خبرگزاري "مهر"، بر اساس آمار درحال حاضر كمتر از ده درصد خانواده هاي ايراني قادر به برنامه ريزي براي اوقات فراغت فرزندان خود در فصل تابستان هستند. در حالي كه قريب به 70 درصد نيز از تامين ساده ترين و جزيي ترين نيازهاي اوليه فرزندان خود براي گذران پر بار فصل تابستان عاجزند . در اين ميان يك طيف از اقشار جامعه نيز كه چيزي حدود 22 درصد را تشكيل مي دهند ، توانايي تامين بخش ناچيزي از ساعات اوقات فراغت فرزندان شان را در طول فصل تابستان با برنامه هاي آموزشي و تفريحي پرمي كنند.
در واقع معضلي كه همواره خانواده هاي كم درآمد و آسيب پذير جامعه را تهديد مي كند ، عدم حمايت كافي از سوي دستگاههاي متولي امر گذران اوقات فراغت فرزندانشان است . به طوري كه در پايان هر تابستان ، وقتي به آمار جرايم و بزه هاي اجتماعي اتفاق افتاده نگاه مي كنيم ، با يك رشد نسبي در طول 90 روز تعطيلي مدارس مواجه مي شويم كه بيش از همه خانواده هاي كم درآمد رادر بر مي گيرد .. در واقع مي توان چنين عنوان كرد كه همواره خانواده هاي كم درآمد بايد اين دلهره و اضطراب را داشته باشند كه يك "تابستان پر خطر" را پشت سر بگذرانند.
مدعيان از راه مي رسند
بانزديك شدن به فصل تابستان ، خيل عظيمي از دستگاههاي فرهنگي و اجتماعي كشور در قالب نهادها و ارگانهاي دولتي و غير دولتي با برپايي يك كنفرانس خبري به تشريح برنامه هاي سازمان خود براي غني سازي اوقات فراغت قشر نوجوان و جوان مي پردازند.
اگر به دقت اين قبيل مصاحبه ها و كنفرانس هاي خبري را دنبال كنيم ، متوجه يك موضوع مشترك در صحبت هاي آنها مي شويم وآن تاكيد بر اعلام آمار و ارقامي است كه مطرح مي شود تا به نوعي صحبت هاي خود را مستند تر و واقعي تر جلوه دهند.
از سوي ديگر در دلهاي والدين با شنيدن اين اخباركورسوي اميد روشن مي شود و تا حدودي دغدغه ها و دلهره هايشان را براي مدت كوتاهي (تازمان اجرايي شدن برنامه ها) به فراموشي مي سپارند. خوشبختانه آمار وارقام حكايت از اين موضوع دارد كه همزمان با آغاز فصل تابستان تعداد نهادها و سازمانهايي كه خود را متولي گذران اوقات فراغت بچه ها مي دانند ، بسيار زياد است . سازمان ملي جوانان ، سازمان دانش آموزي ، سازمان فرهنگي و هنري شهرداري ، كميته امداد، نيروي مقاومت بسيج، جمعيت هلال احمر، اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانش آموزان و .... از جمله سازمانها و نهادهايي به شمار مي روند كه در اين امر پيشقدم شده و بخشي از جمعيت چند ميليوني دانش آموزان را جذب برنامه ها و فعاليتهاي تابستاني خود مي كنند.
متولي كيست؟
ابهامي كه از سالهاي گذشته تاكنون همواره پاسخي براي آن يافت نشده است ، نبود يك متولي خاص در مديريت اوقات فراغت ميليونها نوجوان و جواني است كه مي خواهند برنامه هاي پر بار و آموزنده اي را در طول سه ماه تعطيلي براي خود برگزينند كه علاوه بر رفع خستگي 9 ماه تحصيل و درس مشق ، آنها را براي آغاز سال تحصيلي جديد شاداب و سرحال سازد. نيرويي كه اگر در رگهاي اين نسل تزريق نشود آنها را دچار ياس و افسردگي در مراحل بعدي زندگي خواهد ساخت. به طوري كه تحقيقات سازمان ملي جوانان نيز نشان مي دهد 42 درصد جوانان كشور از اعتماد به نفس و عزت نفس كافي درزندگي برخوردار نيستند.
تبعيض!
وجود تبعيض در هر موضوع و كاري باعث مي شود كه جامعه در مسير حركت رو به توسعه خود و خارج شدن از مسير عدالت اجتماعي پيش برود. به طوري كه وجود اين قبيل تبعيض ها در موضوعاتي همچون اوقات فراغت دانش آموزان نيز مشهود و ملموس باشد. يكي از تبعات منفي اين رويه تضعيف روحيه صبر و تحمل اين قشر در مقابله با ناملايمات و سختي هاي زندگي است وهمين موضوع سبب مي شود كه اين طيف از افراد جامعه به ناچار عرصه را براي تركتازي ديگران باز بگذارد. به عبارتي تشديد اختلاف فاحش طبقاتي در جامعه اي كه قشر زحمتكش آن روز به روز در حال تحليل رفتن و ضعيف شدن است ، باعث مي شود كه فرزندان اين طيف از افراد جامعه نيز در برابر ناملايمات و مشكلات زندگي از خود سستي نشان داده و اعتماد به نفس براي ادامه يك راه پر سنگلاخ را نداشته باشند. شايد يكي از پيامدهاي منفي فرا رسيدن سه ماه تعطيلي بروز سرخوردگي در بين نسل نوجوان و جوان جامعه باشد. يعني با مشاهده اين واقعيت تلخ كه كمتر از ده درصد جمعيت كشور توانسته 90 درصد از سرمايه و امكانات جامعه را در اختيار داشته و مابقي فقط نظاره گر آنها باشد ، اين احساس به آنها دست مي دهد كه لاجرم براي رها شدن از بند تبعيض ها و ناملايمات به سمت برنامه هاي مخرب و آلوده گرايش پيدا كند.
آمارهاي دهان پركن!
همان طور كه عنوان شد ، با نزديك شدن به فصل تابستان و آغاز سه ماه تعطيلي ميليونها دانش آموز دختر و پسر در اقصي نقاط كشور ، سازمانهاي متولي گذران اوقات فراغت به ارايه آمار و ارقامي مي پردازند كه آدمي با يك حساب سر انگشتي متوجه مي شود كه اگر هر كدام از اين سازمانها بر اساس آنچه كه مطرح مي كند طيفي از دانش آموزان را جذب برنامه هاي خود كند ، آن گاه مي توان اميدوار بود كه تابستان هيچ نوجوان يا جواني با دلهره و دغدغه سپري نخواهد شد. اما صد افسوس وقتي به مر حله اجرايي كار نزديك مي شويم ، مي بينيم كه آنچه اعمال مي شود فقط يك برنامه مقطعي و كوتاه مدت است كه نمي تواند نيازهاي بچه ها را ارضاء و تامين كند.
به عنوان مثال وقتي سازمان دانش آموزي مي گويد كه يك ميليون دانش آموز را تحت پوشش برنامه هاي خود قرار مي دهد ، اين تصور درذهن نقش مي بندد كه حداقل يك ميليون نفر از بچه هاي اين مرز و بوم سه ماه پر طراوت و شاداب را پشت سر مي گذرانند . در حالي كه شركت در يك برنامه كوتاه مدت چند روزه نمي تواند چاره ساز باشد.البته اين موضوع فقط شامل حال سازمان دانش آموزي نمي شود و ساير سازمانها و نهادها نيز در اين موضوع مشترك هستند.
توجيه و ديگر هيچ !
اما ماجرا به همين جا ختم نمي شود ، زيرا بعد از پايان سه ماه تعطيلي وقتي به سراغ همان دستگاهها و سازمانهايي كه در آغاز فصل تابستان به ارايه آمار و ارقام مي پرداختند مي روي ، هيچ يك حاضر نمي شود خود را پاسخگوي ارايه عملكرد شان بدانند و همواره سعي دارند به نوعي شانه از زير بار مسووليت خالي كنند. براي همين منظور به ضعف هاي ساير دستگاهها مي پردازد تا بتواند خود را توجيه كنند. به قول معروف براي كار خود از ديگران مايه مي گذارند !
در حالي كه براي پيگيري و بازخواست اين سازمانها بايد يك متولي پيدا شده تا بتواند نقاط ضعف و قوت اين دستگاهها را مورد بازبيني قرار داده و براي سالهاي بعد با يك برنامه ريزي قوي تر به استقبال سه ماه تعطيلي برود. در واقع بايد يك پاسخگوبراي اين قبيل سازمانها كه از اعتبارات دولتي استفاده مي كنند وجود داشته باشد تا عملكرد آنها براي جامعه و مردم شفاف شود. زيرا صرف پرداخت اعتبارات چند ميليوني از سوي دولت به عنوان متولي اصلي تامين كننده امور رفاهي و آسايشي مردم ، نمي تواند از بار مسووليت دولت بكاهد و او را از پاسخگويي بر حذر دارد. زيرا دولت به عنوان مرجع حمايت كننده از دستگاههاي مامور در تامين اين بخش از نيازهاي جامعه بايد علاوه بر پاسخگويي خود به مردم از اين نهادها نيز پاسخ شفاف بخواهد.
سازمان ملي جوانان
سازمان ملي جوانان به عنوان نهادي كه برنامه هاي جوانان را دنبال مي كند و از طريق اين سازمان ساير دستگاهها ونهادها به دنبال برنامه ريزي براي اين قشر جامعه هستند، بيش از ديگر سازمانها در معرض پاسخگويي قرار دارد . البته سازمان ملي جوانان همواره خود را به عنوان يك سازمان و دستگاه نظارتي قلمداد مي كرد كه وارد امور اجرايي نمي شود ، برهمين اساس از پاسخ قاطع به قشر مخاطب خود طفره مي رفت . اما خوشبختانه سال گذشته هيات وزيران آيين نامه اجرايي برنامه ملي جوانان مصوب شوراي عالي جوانان را به تصويب رساند كه طي آن اين سازمان در اجرايي نمودن برنامه ملي جوانان همكاري مي كند. دولت در اين مصوبه مقرر نموده كه دستگاهها وسازمانهاي اجرايي مرتبط با امور جوانان مكلف هستند تكاليف برنامه ملي جوانان و تمهيدات و اقدامات لازم را با هماهنگي و همكاري سازمان ملي جوانان به عمل آورده و گزارش آن را هر سه ماه به اين سازمان ارايه و سازمان ملي جوانان نيز مكلف است گزارش پيشرفت امور جوانان را هر شش ماه يكبار به دولت ارايه بدهد. بنابراين بايد منتظر ماند تا فصل تابستان با تمام فراز و فرودهايش آغاز شود تا اين سازمان مدافع نسل جوان كه تمام برنامه هايش بر اساس اين هدف پي ريزي مي شود، امسال را متفاوت با سالهاي قبل برنامه ريزي كند.
قدري تامل!
اگر قدري تامل كنيم ، به اين حقيقت پي خواهيم برد كه تهران همه كشور نيست، هرچند درحال حاضر يك ابر شهر است كه تراكم جمعيتي آن بيش از چندين شهر بزرگ و كوچك مي باشد. اما هستند بچه هايي در مناطق دور افتاده اين كشور كه حسرت يك روز سرشار از تفريح و برنامه هاي متنوع را در دل دارند و كم كم اين آرزو به رويايي دست نيافتني براي آنها بدل شده است. وقتي به اين باور برسيم كه بيش از 18 ميليون دانش آموز ايراني در نقاط مختلف اين سرزمين پهناور به انتظار فرا رسيدن فصل تابستان لحظه شماري مي كنند، متوجه خواهيم شد كه نبايد فرصتها را به آساني از كف داد تا حسرت روزهاي از دست رفته را خورد !!
بايد به خود بياييم و قدري تامل كنيم و ببينيم كه تابستان مي تواند يك فصل دلهره آور و پر خطر نباشد ، اگر درست ببينيم و بينديشيم. در غير اين صورت 90 روز تعطيلي مي تواند فرصتي مناسب براي تخريب يك نسل باشد.
نظر شما