به گزارش خبرنگار مهر، محسن مهرعلیزاده پس از سالها دوری از ورزش با حضور در خبرگزاری مهر در مورد تدوین طرح جامع ورزش، قانع کردن هیئت دولت برای افزایش 40 برابری بودجه ورزش، ناکامی های اخیر ورزش، تعلیق فوتبال و چگونگی تحملیل اساسنامه ای بین المللی به کشورمان سخن گفت.
وی با تاکید بر اینکه در زمان مدیریتش بر سازمان تربیت بدنی، ورزش همانند سایر مسائل برای حرکت خود از یک عقلانیت، رشد و برنامه ریزی برخوردار شد که خیلی زود متوقف شد و طرحی که 46 هزار ساعت نفر روی آن کار شده بود و حدود 800 فرد از قشرهای مختلف از جمله اساتید دانشگاه، پیشکسوتان، ورزشکاران، مدیران ورزشی در تدوین آن نقش داشتند و هیئت دولت هم آن را مصوب کرد، به راحتی کنار گذاشته شد.
همچنین وی از تعلیق فوتبال و تحمیل اساسنامه فوتبال کشور از سوی نهادی خارجی ابراز تاسف کرد و آن را ناشی از عدم آگاهی و یا اطلاع نداشتن کافی از فضای ورزش و اقدامات غیر منطقی دانست.
در زیر بخش نخست مصاحبه گروه ورزشی خبرگزاری مهر با محسن مهرعلیزاده در مورد تدوین طرح جامع ورزش، تعلیق فوتبال و ناکامی تیم ملی در جام جهانی را می خوانید:
* خبرگزاری مهر- پس از سالها دوری از ورزش ، فضای فعلی و وضعیت ورزش را چگونه ارزیابی می کنید؟
- محسن مهرعلیزاده: برایم مشکل است در مورد ورزش صحبت کنم اما اگر بخواهم از دیدگاه یک فرد منصف صحبت کنم باید بگویم در آن زمان ورزش همانند سایر مسائل برای حرکت خود از یک عقلانیت، رشد و برنامه ریزی برخوردار شد که خیلی زود متوقف شد.
* منظورتان از این توقف، همان کنار گذاشته شدن طرح جامع ورزش است؟
- حکمی که برای ریاست سازمان ورزش دریافت کردم، حکمی معمولی نبود که با تعارف در آن آمده باشد "باتوجه به توانمندی، سابقه و مسائل دیگر شما را به این سمت منصوب کردیم" بلکه آقای خاتمی تاکید کرده بودند من طرح جامع را طراحی، تدوین و اجرایی کنم. طرح جامع یعنی طرحی حداقل 20 ساله که باید برای تدوین آن 2 یا 2 سال و نیم وقت می گذاشتم، زمانی که تنها به فکر کردن و کار کردن مختص می شد و مجموعه ما را از امور اجرایی دور می کرد. متاسفانه هیچ مدیری امروز نمی آید چنین کاری را انجام دهد زیرا مدیران دوست دارند کاری انجام دهند که سال بعد شکوفا شود یا با نتایج آن کارنامه ای را برای خود ایجاد کنند و خود را نشان دهد اما ما با جدیت فراوان نظام جامع را طراحی کردیم و این موضوع بیانگر آن بود که دولت روی عقلانیت، طراحی و برنامه ریزی کار می کند. بنده هم تنها در تبعیت از سیاست های دولت در این جهت کار کردم.
* چه اهدافی را در طرح جامع دنبال می کردید؟
- در این نظام جامع، 20 سال آینده ورزش حتی با ریز هدفگذاری که در المپیک های چند سال آینده چند مدال با چه رنگ هایی کسب خواهیم کرد، را تدوین طراحی کرده بودیم، البته نه با شعار بلکه روی محاسبات این نتایج را پیش بینی می کردیم. همچنین در بخش ورزش همگانی از چه درصدی از مشارکت مردمی به چه درصدی از آن خواهیم رسید و تبعات آن روی سلامت و تندرستی جامعه از چه درصدی به چه درصدی دست پیدا می کنیم. در رشد ورزش قهرمانی هم افزایش درصدها کاملا مشخص بود. در رشد ورزش تعلیم و تربیتی با محاسبات آن روز ما که 20 میلیون نفر شامل 18 میلیون دانش آموز و 2 میلیون نفر در قالب این طرح بودند، از کجا به کجا می رسیم. ایجاد کلاس ورزش و چگونگی برگزاری و اداره آن با توجه به مسائل کوچک و بزرگ برای سنین مختلف از کودکان تا بزرگسالان و مقاطع مختلف تحصیلی از ابتدایی تا دکترا و نقش نهادهای مختلف در اداره ورزش در تمام سطوح در برنامه ریزی ما وجود داشت، برنامه ای که در نوع خود بی نظیر بود.
* آیا در تدوین این طرح، از برنامه های کشورهای پیشرفته در ورزش هم استفاده شده بود؟
- در دنیا نظام های مختلف برنامه ریزی داریم، گرچه بعضی ها هستند که به نظام های برنامه ریزی اعتقادی ندارند و با شنیدن آنها کهیر می زند، اما این برنامه های جدید اخیرا برای طراحی نظام جامع در دنیا باب شده است. در دنیا کشورهای مانند کانادا و استرالیا هستند که این برنامه نظام جامع را دارند و حتی آمریکا و کشورهای غربی که برنامه های آن ها قدیمی تر است. براساس برنامه ریزی استراتژیک برنامه ریزی کرده اند. ما هم بر این سبک و سیاق برنامه ریزی کرده ایم که در آن برنامه وظیفه کامل و بصورت ریز مردم، دستگاه های دولتی و نهادهای عمومی غیر دولتی و خصوصی در قبال طبقه بندی های ورزش که شامل ورزش تعلیم و تربیتی، ورزش همگانی، ورزش قهرمانی و ورزش حرفه ای بود، کاملا مشخص شده بود. همچنین مشخص شده بود، در هرکدام این بخش ها در چه وضعیتی هستیم و به کجا خواهیم رسید.
* و مسئولان چگونه می توانستند از این برنامه ریزی ها استفاده کنند؟
- این برنامه ها در قالب کتاب و کتابچه نبود بلکه در 14 مجلد و در 14 بخش مختلف که 46 هزار ساعت نفر روی این طرح کار شد و حدود 800 فرد از قشرهای مختلف از جمله اساتید دانشگاه، پیشکسوتان، ورزشکاران، مدیران ورزشی و ... آن را مورد بررسی و تدوین قرار داده بودند که در مجموع تدوین آن 2 سال و نیم طول کشید. همچنین حدود 4 یا 5 جلسه از شورایعالی ورزش با حضور رئیس جمهور و وزرای مربوط تشکیل و مورد بررسی قرار گرفت، نشستی که بعد از دوره آقای خاتمی تا به امروز برگزار نشده است. ضمن اینکه 3 بار این طرح در دولت مطرح و در نهایت تصویب شد که بر اساس آن ساختار اداری ورزش هم مورد تغییر و تحول قرار گرفت و کلا عوض شد.
* به نظر می رسد از طرح جامع ورزش تنها ساختار اداری آن اجرایی شده است؟
- خوشبختانه با وجود اینکه هیچ اعتقادی به ادامه آن کار در افراد جدید وجود نداشته و نیست، اما با توجه به اینکه یک ساختار عوض شده بود و دوم اینکه این ایده ها وارد برنامه چهارم شد، ساختار اداری آن حفظ شد. در برنامه چهارم هم که سال اول آن سال 84 بود، وارد اجرا و بودجه جاری شد و بودجه حدودا 23 میلیارد تومانی عمرانی سال ورود من به ورزش که سال 80 بود، در سال 84 تبدیل شد به 800 میلیارد تومان یعنی حدود 40 برابر. قطعا امکان نداشت بدون برنامه ریزی و عدد و رقم منطقی هیئت دولت و سیستم برنامه ریزی دولت را برای این افزایش بودجه مجاب کنید.
* شما چگونه توانستید هیئت دولت را برای این افزایش بودجه قانع کنید؟
- ما نظام جامعی را طراحی و اهداف آن را در برنامه چهارم قرار دادیم. در برنامه چهارم هم به پنج برنامه یکساله تقسیم شد و حتی سیستم برنامه ریزی دولت تعجب می کرد که چگونه باید افزایش سال به سال این بودجه را بپذیرد، البته برنامه نظام جامع به ما نشان داد وقتی در دولت حرف منطقی بزنیم نتیجه می گیریم.
در آن مقطع به هیئت دولت اعلام کردیم در دنیا فضای ورزشی به ازای هر نفر5/2 متر مربع است اما در کشور ما با فرض اتمام همه طرح های ورزشی در حال اجرا، این فضا به نیم متر مربع می رسد. ما می خواهیم این فضا را در عرض 20 سال که عمر طرح نظام جامع است به 5/2 متر مربع برسانیم، یعنی در پایان هر برنامه پنج ساله باید نیم متر مربع بر فضاهای ورزشی کشور اضافه شود.
هر برنامه پنج ساله وقتی به 5 تقسیم شود یعنی سالی یک دهم متر مربع و وقتی آن را در 70 میلیون نفر ضرب می کنیم، مجموع آن 7 میلیون متر مربع می شود. با توجه به هزینه های ساخت و ساز در آن زمان، برای عملی شدن طرح هایی که یک چهارم آن فضای رو بسته و سه چهارم آن فضای رو باز بود، نیاز به هزار میلیارد تومان بود، این موضوع ثابت کرد که درخواست ما برای رقم 800 میلیارد تومان غیر منطقی نبوده است. پس بار دیگر تاکید می کنم که با برنامه حرف زدیم و در نهایت پذیرفته شد.
* آیا در آن زمان تضمینی را برای اجرایی شدن طرح نظام جامع در نظر گرفتید؟
- در آن زمان کارهای انجام دادیم که تضمین اجرای طرح جامع با خود آن باشد، از جمله آنها تعویض ساختار اداری، بودجه ای که وارد ورزش شد و در نهایت ایجاد مرکزی تحت عنوان توسعه و مدیریت ورزش کشور. همچنین برای اینکه هیچ مدیریتی نتواند به آن آسیب برساند، همزمان با تصویب طرح جامع کشور، مصوبه تاسیس این مرکز را در دولت تصویب کردیم، مرکزی که رئیس آن قائم مقام رئیس ورزش کشور بود و وظیفه اش نگهبانی از طرح، به روز کردن آن و در نهایت تربیت مدیرانی که بتواند نظام جامع را طراحی کنند، بود. واقعا فکر نمی کردیم آنچه در هیئت دولت تصویب شود، به راحتی به هم بریزد.
ما به این دلیل مدیر این مرکز را بالاتر از معاونان ورزش همگانی، تعلیم و تربیتی، قهرمانی و حرفه ای قراردادیم که همه بدانند علم، آگاهی، شعور و طراحی حاکم بر اجرا است. اگر اجرایی قرار است انجام شود باید از علم تبعیت کند اما در نهایت علم نادیده گرفته شد و رئیس آن مرکز از حد قائم مقام سازمان ورزش به یک مدیر کل تنزل پیدا کرد.
از سوی دیگر برخوردهایی ناشی از عدم آگاهی و یا اطلاع نداشتن کافی از فضای ورزش صورت گرفت که باعث تعلیق فدراسیون فوتبال شد.
* منظور شما این است که اطلاع نداشتن کافی مسئولان از فضای ورزش زمینه ساز تعلیق فوتبال ایران بود؟
- شما می گوئید تعلیق فدراسیون فوتبال اما به نظر من این موضوع خسارتی بسیار زننده تری داشت . آن اقدام باعث شد اساسنامه ای که وظیفه تدوین آن برعهده سازمان تربیت بدنی و تصویبش از اختیارات دولت بود، در فیفا در مورد آن تصمیم گرفته شد و آن را به ما تحمیل کردند و در نهایت همان در دولت تصویب شد. این خیلی خیلی بد بود، خدا شاهد است من تنها از این بعد ناراحت شدم. من عضو و شهروند نظام هستم و می پرسم چرا باید چنین تحمیلی به ما شود؟
* اما این همان اساسنامه ای است که می بایست در زمان مدیریت شما اصلاح و به فیفا ارسال می شد؟
- زمان مدیریت خودم اساسنامه فدراسیون فوتبال اصلاح شد و خودم اصلاح شده آن را تحویل مجامع بین المللی دادم. یادم می آید در آن مقطع هم مسئولان فیفا ایراداتی به اساسنامه گرفتند اما آن موقع چون استدلال داشتیم به آنها گفتیم ما دولتی هستیم، از شرایط ورزش و فوتبال کشور اطلاع داریم و می توانیم با این روش آن را اداره کنیم. همچنین رابطه فدراسیون با دستگاه ورزش باید اینگونه باشد، رابطه بخش مردمی با بخش دولتی باید به این شکل باشد و اجازه نمی دهیم شما از سوئیس برای ما تصمیم بگیرید. رفتیم دفاع کردیم و به علت آنکه استدلال ما منطقی بود، پذیرفتند. این دفعه اما به علت آنکه از همان اول قدم، قدم منطقی نبود و یک خلع و برخورد ناشی از احساسات بود، واقعا مسئولان امر پاسخی نداشتند و در نهایت اساسنامه و فکر آنها به ما تحمیل شد، که این بسیار بد بود.
* یعنی اعتقاد دارید برکناری دادکان ناشی از برخوردهای احساسی بود؟
- ما در تاریخ فوتبال کشورمان سه بار به جام جهانی صعود کرده ایم، دوره نخست پیش از انقلاب بود و دوره دوم در جام جهانی فرانسه که هر دو بار ما با موفقیت در مسابقات پلی آف جواز حضور در آن رقابت های معتبر بین المللی را کسب کردیم اما بار سوم ما بسیار مقتدرانه، پیش از پایان مسابقات مرحله مقدماتی و به عنوان تیم دوم آسیا به جام جهانی صعود کردیم. آن تیم ساخته شده بود تا به یک جایی برسد و موفقیت های بیشتری را برای فوتبال ایران به ارمغان آورد اما درست از همان روز، کمتر از 4 ماه باقیمانده تا جام جهانی، ابتدا رئیس فدراسیون فوتبال آنچنان مورد طعنه و هجمه قرار گرفت که عمر مدیریتش تمام شده و باید برکنار شود، همچنین این اصرار بوجود آمد که مربی ای که از رده های پائین با بازیکنان تیم کار کرده بود و تیم را به این موفقیت بزرگ رسانده بود، باید برکنار شود. تمام این مسائل باعث شد روحیه از تیم گرفته شود. در تیمی که رئیس فدراسیون و سرمربی اش هر لحظه در حمله و هجمه قرار داشته باشد، بی انضباطی هم بوجود می آید و چنین نتیجه ای هم بدست خواهد آمد.
* پس فکر می کنید نتیجه گیری ضعیف تیم ملی در جام جهانی ماحصل فشارهایی بود که در آن مدت به مسئولان فدراسیون و تیم ملی وارد شد؟
- این قضیه بسیار روشن بود که با این اتفاقات چنین نتایجی بدست می آید، اما به جای آنکه این نتایج را منطقی ارزیابی کنند، رئیس فدراسیون را عوض کردند که نتیجه آن هم یک اتفاق غیر منطقی تر به نام تحمیل اساسنامه از سوی فیفا به ایران شد.
* نتایج کاروان ورزشی ایران در المپیک 2008 پکن را در قیاس با المپیک های گذشته چگونه ارزیابی می کنید؟
- مردم بهتر می توانند در مورد عملکرد خوب یا بد نتیجه کاروان ایران در المپیک نظر بدهند. اما در اینجا در مورد نتایج گذشته کاروان ایران در المپیک صحبت کنم. انصافا پیش از من آقای هاشمی طبا زحمات خیلی زیادی کشید که توانستیم در سیدنی 3 مدال طلا و یک برنز کسب کنیم.
البته ما پس از انقلاب برای اولین مرتبه در المپیک آتن توانستیم 6 مدال کسب کنیم که در این بین با دو حق خوری بزرگ هم مواجه شدیم. در یکی از مسابقات حق علیرضا حیدری خورده شد و آرش میراسماعیلی هم که به دلیل همگروهی با نماینده رژیم اشغالگر قدس از ادامه مسابقات انصراف داد. اگر آن اتفاقات نمی افتاد شانس این دو هم برای گرفتن مدال طلا کم نبود و یا حداقل می توانستیم تعداد مدال هایمان را افزایش دهیم. البته 2 طلا، 2 نقره و 2 برنز کسب کردیم و توانستیم تعداد مدال هایمان نسبت به المپیک قبلی را افزایش دهیم.
* اما چرا در این دوره سهم ما تنها دو مدال بود؟
- منهای آقای هادی ساعی که ابتدا نمی خواست برود، بعد هم با آن همه مشکلات و پیروزی در مسابقه انتخابی با تکیه بر ضرب و زور و همت خودش راهی المپیک شد و چون بچه با خدایی است، خدا هم برای موفقیت به وی کمک کرد. به غیر از طلای ساعی ما تنها یک برنز کسب کردیم. به نظر من این خیلی توان می خواست که 6 مدال المپیک را به یک مدال برنز تبدیل کنند.
ادامه دارد....
نظر شما