پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۲۴ دی ۱۳۸۷، ۱۳:۵۹

نظریه­های بازنمایی ذهن (2)

ابهام معناشناختی از نگاه دیویدسون

ابهام معناشناختی از نگاه دیویدسون

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: دیویدسون اذعان دارد که هر تبیینی از باور باید از این ابهام معناشناختی بهره‌مند باشد.این بدان معناست که معنادار است که باورها را به موجودی نسبت دهیم که قادر است موقعیتهای امور را به انحای متفاوتی عرضه کند.

یک مشخصۀ قابل توجه از حالات گزاره‌ای تشخص و تعیّن‌پذیری آنهاست. باور شما مبنی بر اینکه سقراط حکیم است متفاوت از این است که شوهر زانتیپی حکیم است، حتی اگر سقراط شوهر زانتیپی باشد. باورها این مشخصۀ "ابهام معنایی"  - را از این گزاره‌ها اخذ می‌کنند. این گزاره که سقراط حکیم است از این گزاره که شوهر زانتیپی حکیم است متفاوت است.

شما ممکن است باور داشته باشید که سقراط حکیم است اما هرگز از زانتیپی چیزی نشنیده باشید و باور نداشته باشید که شوهر زانتیپی حکیم است یا حتی باور نداشته باشید که شوهر زانتیپی حکیم نیست. این نکته (نسبتاً فنی) در اینجا این است که باور و حالات گزاره‌ای دیگر "ابهام معناشناختی" دارند. ظرفیت برای باور کردن واجد این ظرفیت برای اندیشه‌هاست که نه فقط در اینکه این اندیشه‌ها چه عرضه می‌کنند که در این چگونه عرضه می‌کنند نیز تفاوت ایجاد می‌کند.

دیویدسون اذعان دارد که هر تبیینی از باور باید از این ابهام معناشناختی بهره‌مند باشد.این بدان معناست که معنادار است که باورها را به موجودی نسبت دهیم که قادر است موقعیتهای امور را به انحای متفاوتی عرضه کند. آیا یک سگ چنین ظرفیتی را داراست؟ آیا می‌توانیم به نحوۀ معقولی فرض کنیم که یک سگ می‌تواند، آن‌گونه که ما می‌توانیم، صاحبش را یا ظرف غذایش را البته به نحوی متفاوت نشان دهد؟ آیا بازنمایی‌هایی وجود دارند که ما مایلیم به نحوی که "از جهت معناشناختی آشکارند" به این سگ نسبت دهیم؟ و یا اینکه آنها صرف ابزارهای ساده ای برای اشاره به جهانند؟

چنین پرسشهایی پاره‌ای مسائل مطرح می‌کنند که ما ناگزیریم برای زمان کنونی آنها را به کناری نهیم.

باید اذعان کنیم که اگر به این دیدگاه دیویدسون تأمل کنیم ارتباط نزدیکی میان ظرفیت به کار بردن یک زبان کاملاً زنده و ظرفیتی برای آنچه ما بازنمایی جهان به شیوه‌های متفاوت نامیده‌ایم وجود دارد. اگر دیویدسون برحق باشد آنگاه فقط موجودات واجد زبان قابلیت تفکر دارند. ممکن است این نتیجه رضایت‌بخش نباشد. مطمئناً سگ مورد نظر باورهایی دارد! یقیناً کودکی که در مرحلۀ قبل از سخن گفتن قرار دارد فکر می کند!

اگر این جواب شما باشد آنگاه شما باید به‌دقت، رویکرد دیویدسون به این موضوع را مورد ارزیابی قرار دهید و دقت کنید که فکر می‌کنید او کجا اشتباه می‌کند.

کد خبر 815933

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha