نظریههای ص که بر اساس نظریههای صدق ساخته میشوند از سوی الفرد تارسکی و برای "زبانهای صوری" از نوعی که بهوسیله منطقدانان به کار میروند ابداع شدهاند. اگر منطق یا برنامهنویسی رایانهای را مطالعه کرده باشید با نمونههایی از زبانهای صوری روبرو شدهاید. یک نظریۀ ص از طریق مجموعههای مشخصی از قواعد "جملۀ ص" ای برای هر جمله در این زبان تولید میکند. جملههای ص این شکل را دارا هستند.
(ص) جملۀ ج صادق است اگر و فقط اگر ش
که در اینجا ج توصیفی از جمله بیان شده است (یا ج توصیفی که از جملهای است که ممکن است بیان شود) و ش بیان کنندۀ شرایط صدق آن جمله است.
شما ممکن است فکر کنید چنین رویهای ممکن است به صورت نومیدکنندهای خام و ناپخته باشد.
به جملات ذیل توجه کنید:
سهراب در حال دویدن است
پسر رستم در حال دویدن است
"سهراب" و "پدر رستم" به امر واحدی دلالت می کنند و بنابراین این جملات شرایط صدق واحدی را دارا هستند. با این همه، این دو جمله معنای واحدی را واجد نیستند. بنابراین چگونه ما میتوانستیم امید داشته باشیم نظریهای را به کار ببریم که هنگامیکه ما معانی آن بیانها را تأویل می کنیم - یعنی میفهمیم- آن نظریه بر شرایط صدق برای آشکار کردن آنچه انجام میدهیم تأکید میکند.
با این همه زمانی که ما تصریح میکنیم نظریۀ صدق شرایط صدق را به صورت مدونی برای هر جمله در زبان برقرار میکند شکاف میان آن چه در ابتدا بهعنوان معنای جمله قلمداد میشود و شرایطی که ذیل آن به آن جمله صادق است بسیار باریک است. زبانهای طبیعی شامل تعداد نامحدودی جملات هستند ولی نظریههای صدق محدود هستند.
در نتیجه یک نظریۀ صدق باید ساختار ترکیبی زبان را به کار برد. جملات از مؤلفهها – واژههایی - به وجود میآیند که این واژهها در جملات دیگر هم بروز و نمود دارند. شرایط صدق (یا معانی) جملات به این مؤلفهها و آرایش آنها وابسته هستند. اگر امکان داشت که نظریهای صدق از نوع مورد نظر تارسکی را برای یک زبان طبیعی ارائه کنیم (نظریهای بزرگ)، جملات ص که با آنها نظریه ارائه میشوند باید منعکسکنندۀ احکام گویندۀ یک زبان در مورد معنا باشند یا لااقل بدانها شبیه باشند.
این تذکرات رمزی هنگامیه به مثالایی از جملات ص نگاه مینیم باید آشکارتر شوند. ما باید کشف کنیم که جملات ص - جملاتی که شرایط صدق را تعیّن میبخشد- برای دو جمله "سهراب در حال دویدن است" و "پسر رستم در حال دویدن است" متفاوت هستند. درس ما این است که : یک نظریۀص قراتر از صرف تداعی جملات و شرایط صدق عمل میند؛ این [نظریه] این کار را به روشی انجام میهد که تمیز و تمایزی برای جملاتی که در معنا متفاوتند ولی ذیل شرایط مشابهی صادق یا کاذبند به وجود آورد. این نتیجه از طریق این ضرورت که نظریههای ص شامل مجموعۀ محدود و مشخصی از قواعدند تضمین میشود.
نظر شما