به گزارش خبرگزاری مهر، بن گورین اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی در زمان حیات و صدارت خود پیامی مهم را به جامعه صهیونیستی در سرزمین های اشغالی داد و آن این بود که شما تا زمانی به حیات خود ادامه خواهید داد که شکست نخورید!
وی گفت: "اسرائیل با شکست در اولین جنگ، سقوط خواهد کرد". این نه تنها یک پیام صرف بلکه یک واقع بینی محض بود که از سوی بن گورین ارائه شد. سران تل آویو از آن زمان تاکنون این پیام را به عنوان یک تئوری سیاسی و یک آموزه صهیونیستی برای خود تلقی کردند و این مسئله سبب شده است تا این رژیم در صورتی که تئوریسین های جنگی آن احساس چنین خطری را بکنند موضع خود را منعطف سازند.
به همین سبب در یکی دو روز گذشته اظهار نظرهایی صورت گرفته که اسرائیل در صدد بررسی آتش بس یکجانبه است. امروز این رژیم اعلام کرد که برای بررسی آتش بس یکجانبه نشستی را در سطح عالی برگزار خواهد کرد. این مسئله نشان می دهد که اسرائیل در اصول جنگی خود تا آنجایی پیش می رود که روند تخریبی به آن فرصت چانه زنی بدهد. در این صورت زمانی که بتواند با چنین روندی قدرت نظامی خود را به رخ حریف بکشد بدون توجه به هزینه های آن بکار خود ادامه می دهد، اما زمانی که روند پیشرفت رو به افول برود در آن صورت است که احساس تهدید از یک شکست احتمالی در جنگی نامنظم سبب می شود تا تغییر موضع دهد.
مسئله ورود ارتش اسرائیل به نوار غزه مسئله ای است که تاکنون از دو بعد مورد بررسی قرار گرفته؛ نخست میزان تلفاتی که این مسئله می تواند به غیر نظامیان وارد کند و دیگر اینکه میزان تلفاتی که ارتش این رژیم دراین جنگ آن را متحمل خواهد شد. طولانی شدن جنگ و فرسایشی کردن آن برای ارتشی منظم می تواند در واقع شیرازه آن را از هم بپاشاند و شکست را برای آن قطعی کند. مطابق اطلاعات رسیده تا کنون میزان کشته ههای متجاوزین اسرائیلی از شهدار کادرهای مقاومت در غزه بیشتر بوده است.
مقاومت حماس در بیست روز گذشته سبب گردید تا بار دیگر سران این رژیم به اظهارات تاریخی سران خود بازگردند و این احتمال را بدهند که غزه می تواند به باتلاقی برای آنها تبدیل شود.
مقام معظم رهبری در پیامی که در همین رابطه به اسماعیل هنیه نخست وزیر دولت مردمی فلسطین داد، می فرمایند: « ارتشی که قدرت فداکاری و شهادت طلبی شما، آن را بیست روز است پای در گل در پشت دروازه های غزه به خفت افکنده همان است که ظرف شش روز بخشهای عظیمی از سه کشور عربی را زیر سیطره خود درآورد. به ایمان و توکل خود، به حسن ظن خود به وعده الهی، به صبر و شجاعت و فداکاری خود ببالید که امروز همه مسلمانان به آن می بالند. جهاد شما تا امروز آمریکا و رژیم صهیونیست و حامیان آنان و سازمان ملل و منافقان امت اسلامی را رسوا کرده است.»
یک مقایسه اجمالی جنگ 1967 و جنگ اخیر غزه نشان می دهد که اسرائیل روز به روز در انجام جنگ های برق آسا رو به ضعف می رود و جنگ غزه می تواند با تخلیه توان نظامی و اطلاعاتی و روانی ارتش این رژیم نتایجی را برای آن پدید آورد که خروج ارتش این رژیم از غزه و جنوب لبنان در سالهای اخیر سبب شد.
جنگ شش روزه1967
جنگ شش روزه که هنوز هم اعراب خط مقدم نتوانسته اند از نتایج آن جنگ خلاصی یابند از 5 تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ میان اسرائیل و اعراب (مصر، سوریه، اردن و عراق) رخ داد که در آن ارتش اسرائیل با شکست ارتش چند کشور عربی قسمتی از خاک آنها را تصرف کرد. مقایسه کوتاه این جنگ با جنگ اخیر در غزه و مقاومت حماس در مقابل ارتش بسیار پیشرفته تر از آن زمان اسرائیل، نشان می دهد که "پدیده مقاومت" توانسته است در طول چند دهه گذشته نه تنها در بعد شکلی بلکه در دکترین مبارزه نیز قوی تر شود. همچنین این جنگ سؤالات بسیاری هم در خصوص دلایل شکست ارتش های عربی به ذهن متبادر می کند.
قوام و دوام مبارزه
یکی از نخستین تفاوتهایی که بین این دو جنگ ابتدا به ذهن متبادر می شود دوام و قوام مبارزه است. در جنگ شش روزه ارتش نسبتاً قدرتمند اسرائیل در قبال ارتش کاملاً مجهز چند کشور عربی توانست طی چند روز نه تنها ساختار ارتش های عربی را در هم بکوبد بلکه توانست بخش های مهمی از سرزمین های آنها را تحت اشغال خود در آورد که هنوز هم بخشی از این سرزمین ها تحت اشغال اسرائیل است.
بلحاظ زمانی و طول مبارزه یک مقایسه ساده بین جنگ اخیر در غزه و جنگ شش روزه نشان می دهد که ارتش اسرائیل با وجود تجهیزات بسیار پیشرفته تر امروزی هنوز از عواقب جنگ های نامنظم هراس وحشت دارد و این نه به سبب ضعف های آن بلکه به سبب پیچیده تر شدن شیوه های مقاومت است.
توان ارتش رژیم اسرائیل
قطعاً ارتش اسرائیل امروز نسبت به زمان جنگ شش روزه قدرتی چند برابر پیدا کرده است. در جنگ شش روزه به هیچ عنوان به اندازه حمایتی که امروزه آمریکا از اسرائیل بعمل می آورد از این رژیم حمایت نمی کرد و به مراتب ضعیفتر از اکنون بود. در واقع جنگ مذکور سرآغاز و نقطه عطفی در روابط آمریکا و اسرائیل شد و واشنگتن پی برد که ارتشی که با این سرعت می تواند ارتش های عربی را شکست دهد می تواند بعنوان یک همپیمان استراتژیک در منطقه تلقی شود.
امروز؛ بر خلاف آن زمان مقاومت حماس با ارتشی درگیر است که عقبه پشتیبانی آن نه در تل آیو بلکه در واشنگتن است و برگزاری مانورهای مشترک ارتش های دوطرف، حمایتهای لجستیکی و ارسال بمب های گوناگون، به این ارتش این قدرت ها داده است تا از درگیری های رو در رو بپرهیزد و از راه دور ضربات خود را به دشمن وارد کند.
اما در عین حال در روی دیگر سکه نیروی مقاومت با اتکا بر توان موشکی خود به حرکت های ایضائی پرداخته و این مسئله سبب گردیده است تا توان بالای ارتش اسرائیل نتواند "تامین جامع امنیتی" برای شهرک های این رژیم ایجاد کند.
وسعت میدان مبارزه
یکی دیگر از مسائل مورد بحث در مقایسه جنگ شش روزه و تهاجم اخیر اسرائیل به غزه وسعت میدان مبارزه است. در جنگ شش روز خاک سه کشور و بعلاوه کل سرزمین های اشغالی میدان نبرد و جنگ دو طرف بود و ارتش های عربی هم توان و قصد آزاد سازی تمامی سرزمین های اشغالی را داشتند و هم اینکه از عمق کافی برای عقب نشینی های تاکتیکی برخوردار بودند اما این مسئله در جنگ جاری صادق نیست.
حماس در منطقه ای پایگاه دارد که با وسعت بسیار محدود 1.5 میلیون نفر نیز در آن ساکن هستند. چنین شرایطی سبب گردیده تا با وجود این محدودیت جداً دردآور، مقاومت برنامه مبارزه خود را تدوین کند ضمن اینکه حماس به هیچ وجه جایی برای عقب نشینی حتی بصورت تاکتیکی ندارد.
پشتیبانی از مقاومت
پشتیبانی از مقاومت یکی دیگر از تفاوت های دردآور در مقایسه تطبیقی بین دو رویداد است. در جنگ شش روزه علاوه بر سه کشور درگیر عربی کشورهای دیگر جامعه عربی به شدت از آن مبارزه پشتیبانی می کردند. همچنین در آن زمان به سبب استفاده از حربه نفت و ملاحظات اقتصادی بسیار از کشورها کاملاً اسرائیل را بصورت عینی تحت فشار قرار می دادند، اما امروزه نیروهای مقامت نه تنها مورد پشتیبانی قرار نمی گیرد بعضاً بطور علنی فرهنگ خیانت عربی در سطوح رسمی و دولتی گریبانگیر مظلومان غزه شده است.
و حرف آخر:
از دیدگاه نظری، پیروزی نیروی نظامی اسرائیل در مقابل قدرتمندترین ارتش های جهان عرب در جنگ شش روزه قاعدتا می بایست به اسرائیلی ها اطمینان خاطر بخشیده و احساس امنیت دهد. امری که امروز با نتایج جنگ 33 روزه و نیز جنگ اخیر غزه از آن بسیار دور هستیم.
به گزارش مهر ، مشکلات رژیم اسرائیل به تداوم مناقشه ختم نمی شود این رژیم قربانی هیولائی است که خود در طول چهل سال ساخته است. جنگ ١٩٦٧ آخرین پیروزی غیرقابل تردید تل آویو بود، چیزی که ژنرال بازنشسته "دوو تاماری" نیز به آن اذعان می کند. کلیه زور آزمائی های دیگر با عقب نشینی حتی با شکست رو به رو شده و هربار تل آویو مجبور شد امتیازات مهمی بدهد و در نهایت انتفاضه دوم و شکست در جنوب لبنان اسرائیل را مجبور ساخت تا مستعمره نشین های غزه را برچیند و همچنین با ذلت تمام شرایط حزب الله لبنان را برای پایان دادن به درگیری ها بپذیرد.
به عبارتی اسرائیل هنوز هفتمین روز جنگ شش روزه را به پایان نبرده است. با عنایت به این موضوع مطالعه تطبیقی فوق نشان می دهد که مقاومت امروز با الهام از اندیشه های راستین مقاومت که پس از پیروی انقلاب اسلامی در ایران و با الهام از اندیشه های راستین انقلابی امام خمینی (ره) و سپس حضرت آیت الله خامنه ای رشد و نمو پیدا کرد بدون تکیه بر آرایش های نظامی مرسوم توانسته است یک نیروی تاثیر گذار در تحولات منطقه ای باشد.
قوام و دوام این مبارزه نشان می دهد که ادعاها برای حمایت های خارجی از مقاومت به ویژه در جنگ لبنان صرفاً برای فرار از پذیرش مسئولیت تئوری های شکست خورده نظامی بوده و مقاومت تنها راه نجات و چراغ راهنمای مبارزان در فلسطین مظلوم بوده و باقی خواهد ماند.
-----------------------------------
گزارش: حسین امیری
نظر شما