پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۲۹ دی ۱۳۸۷، ۱۵:۰۲

نظریه­های بازنمایی ذهن (6)

دیدگاه دیویدسون در مورد نظریه‌های صدق

دیدگاه دیویدسون در مورد نظریه‌های صدق

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: بر طبق نظر دیویدسون هنگامی­که بیان مشخصی را فهم می­کنید شما آن بیان را با شرطی از صدق پیوند می­زنید. فرض کنید که شما بیانی چون "it is raining" را می­فهمید و فهم­تان بدان معناست که تصدیق می­کنید اگر باران ببارد این جملۀ بیان شده صادق است و در غیر این صورت این جمله کاذب است و این در عبارت "جمله صدق" منعکس می­شود.

 صدق 0 "it is raining" وقتی و فقط وقتی صادق است که هوا بارانی باشد و این عبارت مثالی از نمایی است که پیش­تر معرفی کردیم.

صدق . جملۀج صادق است اگر و فقط ش.

و دوباره در این‌جا ج توصیفی از جملۀ بیان شده است (یا ج توصیفی از جمله­ای است که ممکن است بیان شود) و ش بیان کنندۀ شرایط صدق آن جمله است.

ما باید میان زبانی که در آن جملات ص تدوین می­شوند (زبان شما) و زبانی که شما در حال تفسیر آن [جملات] هستید تمییز و تمایز قایل شویم. فیلسوفان، مورد اخیر را "زبان موضوع" (object language) و زبانی که شما به عنوان یک مفسر به کار می­برید "فرا زبان" (meta language) می­نامند. اگر شما به زبان پارسی سخن بگویید و بیان­هایی که به­وسیلۀ یک گویندۀ انگلیسی­زبان بیان می­شود تفسیر کنید آن­گاه پارسی "فرازبان" و انگلیسی زبان موضوع است . حال اگر شما به­وسیلۀ پاسخ گویندۀ انگلیسی­زبان تفسیر شوید به جهت آن تفسیر، انگلیسی فرازبان و پارسی زبان موضوع است.

حال فرض کنید که من و شما هر دو گویندۀ پارسی­زبان باشیم. من جمله­ای با این عنوان بیان می­کنم که "باران می­بارد" و شما متوجه من می­شوید. به کدام معنا شما نیاز دارید مرا تفسیر کنید؟ اگر شما در زبانی اشتراک داشته باشید و این نکته را بدانید آن­گاه فهم شما از بیان­های من در کل و در صورت امر به معنای فهم آن بیان­هاست. (در کل و نه همیشه. من ممکن است سخن اشتباهی بگویم یا واژه­ای به کار برم که کمی با واژه­هایی که شما به کار می­برید متفاوت هستند. شما به طور مثال ممکن است دریابید که بیان "او زنی تحمل­ناپذیر است؟ که منظور من آن است که آن زن بی­گذشت است).

در این مورد فرازبان و زبان موضوع معادلند. هنگامی­که مطلب از این قرار باشد  شرایط صدق یک جمله که بیان می­شوند می­توانند با به کار بردن خود آن جمله تعیّن یابند. به طور مثال اگر شما یک نظریۀ صدق را در زبان پارسی برای بیان­های من بسط هید - که من یک هم­زبان در زبان پارسی است - شما این شرایط صدق را برای بیان من مبنی بر این­که "ببرها عریان می­شوند، با به کار بردن آن جمله درست بیان می­کنید.

(صدق1) "ببرها عریان می­شوند" (که به­وسیلۀ فرد الف بیان می شود) هنگامی و فقط هنگامی صادق است که ببرها عریان شوند.

در این مورد عبارات صدق شامل جمله­ای که داخل علایم نقل­قول است به حساب می­آیند و با این عبارت که "صادق است اگر فقط اگر" همراه می­شود و این با خود عبارتی که در نقل قول آمده است پی­جویی می­شود.

با جزیی بودن آشکار صدق 1 آزرده خاطر نشوید. یک نظریۀ صدق باید شامل منابعی برای تولید هر جمله­ای از زبان که نسبت بدان شما آن جمله را به کار می­برید باشد. شناخت شما از شرایط صدق جمله­ای با مطرح کردن (  هر چند کاملاً ناخودآگاه) یک  نظریه گره می­خورد که اشاره به قضیه­ای به شکل ص و به طور مثال جملۀ ص دارد. با این همه، چنین نظریه­ای به جملات صدق بسیاری به صورت نامحدود اشاره دارد.

شما بیان مرا از جمله­ای خاص فقط وقتی می­فهمید که در موضعی باشید که بیان مرا از جملات زیادی که نامحدود هستند فهم کنید. بر طبق این دیدگاه، فهم شما از معنای یک جمله نه تنها مستلزم این است که شما معنای جملات بسیاری را بدانید که باید نسبت­های مدون و منظمی را در بین جمله­ها از نوعی که به­وسیلۀ قواعدی به کار می­روند تا جملات ص را تولید کنند فهم کنید.

کد خبر 818708

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha