به گزارش خبرنگار مهر، مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل در میزگرد "بررسی ریشه ها و پیامدهای جنگ غزه" که در خبرگزاری مهر برگزار شد ، ابراز عقید کرد که چرایی تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی را باید در پهنه تاریخی و گذشته زمان جستجو کرد و هویت این واقعه را از منظر لایه بندی های منطقه ای مورد توجه قرار داد.
وی افزود: حقیقت این است که غزه به عنوان منطقه ای در دامان رژیم صهیونیستی و برخوردار از بخش های استراتژیک اهمیت جدی برای این رژیم داشته است؛ از سال 1970 به بعد که دکترین رژیم صهیونیستی نوشته شد مسئله مرزهای امن و قابل دفاع یکی از مقوله های بسیار مهم به شمارمی آمد که برمبنای آن مرزهای این رژیم یا باید ایمن می بود ویا از قابلیت دفاعی برخوردار می گشت.
این استاد دانشگاه ادامه داد : با توجه به مباحث معنایی که در این حوزه وجود دارد به نظر می رسد بحران غزه از نظر ماهیت وجودی اتفاقی جدید نیست بلکه آنچه در این زمینه رخدادی جدید محسوب می شود درگیری اسرائیل با دولت ملی فلسطین است که در دوران تجاوز اخیر به طور گسترده ای از سوی رسانه های ما مورد غفلت واقع شده است.
مطهرنیا همچنین گفت: نباید از یابد ببریم که امروزحماس دولت ملی حاکم بر فلسطین بوده که از راهکارهای دموکراتیک به قدرت دست یافته و لذا مشروعیتی قانونی و بین المللی دارد درهمین چارچوب باید توجه داشت که تجاوز رژیم صهیونیستی به دولت ملی حاکم بر فلسطین را باید در چارچوب برنامه های ایالات متحده آمریکا جهت استفاده از قدرت هوشمند ارزیابی نماییم.
وی در ادامه اظهار داشت: تمام موارد مذکور را چنانچه در کنار هم قرار دهیم به نکته ای قابل توجه دست می یابیم و آن اینکه این جنگ سعی داشته تا رویارویی اسرائیل با دولت ملی فلسطین را به رویارویی رژیم صهیونیستی با حماس منحصر سازد و در این زمینه جنگ روانی گسترده ای صورت گرفته که همانطور که مشاهده می کنید و از مجموع اخبار و گزارشات رسانه های منطقه نیز بر می آید متاسفانه بخش قابل توجهی از آن موفق بوده است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اقدام مذکور در راستای نهادینه کردن نفرت میان گروه های داخلی فلسطین و استوار ساختن جنگ فلسطینی - فلسطینی صورت می گیرد افزود: ایجاد شکاف میان کشورهای عربی - اسلامی حوزه دیگری از برنامه مذکور است که در چارچوب قدرت هوشمند از سوی ایالت متحده در خصوص خاورمیانه پیگیری می شود اینکه ما شاهد حضور چند گانه کشورهای عربی - اسلامی برای بررسی اوضاع غزه در کشورهای مختلف هستیم نشانه ای بارز از این روند است و در واقع این شکاف دومی است که در حاشیه ماجرای غزه مورد هدف طرف غربی قرار دارد.
مطهرنیا ادامه داد: اما شکاف سوم که از رهگذر بحران غزه مورد توجه قدرت هوشمند آمریکا قرار گرفته و در آینده زمان عملیاتی خواهد شد تحقق شکاف اعراب با قطب اصلی تسخیر سازی و تسخیر پنداری مقاومت یعنی ایران است و طرح اخبار و تحلیل هایی با موضوع ایرانی بودن حماس ودامن زدن به این قبیل ادعاها دقیقا در همین چارچوب مورد توجه غرب قرار می گیرد.
وی با اشاره به گام های مورد نظر آمریکا برای خاورمیانه در قالب قدرت هوشمند، گفت: همانطور که می دانید دولت سازی، ملت سازی، نخبه سازی، فرهنگ سازی و نهایتا دین سازی 5 گامی است که آمریکایی ها در این خصوص برخواهند داشت بر این اساس برای آنها در مرحله نخست تفاوتی ندارد که حماس در فلسطین بر سر کار آید یا فتح بلکه آنچه مورد توجه است تحقق مرحله دولت سازی در اراضی اشغالی است.
این کارشناس مسائل بین الملل جنگ غزه را کوششی پر هزینه برای هدایت بازی مذکور و جهت وارد کردن حماس به این روند توصیف کرد و گفت: دقیقا مشابه این اقدام را در جریان جنگ 33 روزه از ورود حزب الله به قاعده بازی شاهد بوده ایم. نباید از یاد برد که نگاه آمریکایی ها به رژیم صهیونیستی از قرن بیستم میلادی، نگاهی جهت نوعی عملکرد نیابتی برای توسعه قدرت بوده و بر همین اساس آمریکا موجودیت رژیم صهیونیستی را تثبیت می کند.
مطهر نیا ادامه داد: بر اساس آنچه ذکر شد و در چارچوب بکارگیری قدرت هوشمند آمریکا به حماس یا گروه هایی چون حزب الله می گوید دولت باش و در چارچوب قواعد بازی مقاومت کن و این راهبردی عمیق برای مدیریت شرایط نامساعد کنونی در خاورمیانه است که از جانب واشنگتن در دستور کار قرار می گیرد.
وی در ادامه اظهار داشت: البته از سوی دیگر این فرصت مناسبی برای رژیم صهیونیستی بود که زیر ساخت هایی که قرار است بر اساس قواعد بازی دراراضی اشغالی روی کار آید را ویران سازد و درواقع تنها زمینی سوخته را در پرتراکم ترین نقطه جهان برای او به جا بگذارد.
این استاد دانشگاه افزود: در بازی مذکور نقشی که برای مصر و عربستان در نظر گرفته شده بود نقش رهبری اعراب میانه رو و نهادینه ساختن این نقش در معادلات منطقه بود که به نظر می رسد در این زمینه نیز توفیقاتی به سود طرف مقابل حاصل شده است در واقع هر چند که مصر وعربستان در نزد ملت های منطقه وجهه مناسبی ندارند اما رهبری جریان معتدل اعراب در مقابل رژیم صهیونیستی را به خوبی ایفا کرده است.
مطهرنیا با اشاره به مشکلات بی شمار رژیم صهیونیستی در عرصه های مختلف تصریح کرد: از زاویه ای دیگر و در صورت مشاهده موضوع از دریچه نظر رژیم صهیونیستی به این نتیجه می رسیم که امروز اسرائیل دچار بحران های سنگین درونی است و گویا اگر از بیرون برایش بحران سازی نشود از درون می گندد. بر این اساس تل آویو محتاج نوعی فرافکنی فوری بود چرا که ساختار اسرائیل، ساختاری تکوینی نبوده بلکه این رژیم رژیمی تاسیسی در منطقه ما می باشد و لذا به چنین دعواهایی نیاز دارد.
وی ادامه داد: حقیقت این است که هدف اسرائیل از جنگ غزه و از دعوایی که هزینه ای بسیار نیز برای او داشت خود این دعوا و حمله بوده و در این خصوص توجه به تجربه اتحاد جماهیر شوروی و ایجاد بحران های خارجی خود ساخته راهگشا خواهد بود. در واقع به نفع رژیم صهیونیستی است که حتی به قیمت هزینه های کلان خارجی فضای داخلی خود را حول محوری واحد نگه داشته و به آن انگیزه دهد.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به احتمال قرارگرفتن نیروهای بین المللی به عنوان مرز بین فلسطین و رژیم صهیونیستی اظهار داشت: درصورت ایجاد حائل بین اراضی در اختیار فلسطینی ها و اراضی اشغالی با اتکا به نیروی یونیفل و در آینده تحقق مباحثی چون ورود ناتو به این عرصه حاکی از آن خواهد بود که رژیم صهیونیستی مدیریت صهیونیست های نیویورک نشین را پذیرفته است.
مطهرنیا همچنین گفت: بر اساس آنچه که ذکر شد ایجاد مفصل پیشگیری کننده از اصطکاک اسرائیل و اعراب با اتکا به نیروهای بین المللی مورد توجه قرار می گیرد و بر این اساس اسرائیل صرفا به پایگاهی آمریکایی در منطقه تبدیل می شود و نهایتا همین امر هدف ایمن سازی مرزها و تبدیل این رژیم به نوعی ستاد عملیاتی در منطقه را محقق خواهد کرد که پشتیبانان آنان کشورهایی چون عربستان، اردن و مصر خواهند بود.
وی یادآور شد: به نظر می رسد آمریکا قصد دارد همان بلایی که در جریان جنگ جهانی اول و دوم بر سر آلمان و ژاپن آمد با مدل سازی جدید در خصوص حماس و نیروهای مقاومت نیز تکرار شود بر این اساس باید این نوع مقاومت را وارد بازی کرد و لازمه این مسئله نیز کاستن از درگیری های مداوم با اعراب از یک سو و رژیم صهیونیستی از دیگر سو خواهد بود.
این کارشناس مسائل بین الملل ابراز عقیده کرد که اسرائیل تا پیش از نبرد غزه در منطقه خاورمیانه به منزله عقربی در تاریکی بود که در فضای تاریک به هر سو حرکت می کند اما امروز این عقرب در روشنایی حرکت می کند و لازمه این حرکت نیز حرکت با احتیاط از کنار دیوار و شناسایی دشمن احتمالی است تا در موقع لزوم او را مورد حمله قرار بدهد.
نظر شما