پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۳ بهمن ۱۳۸۷، ۹:۴۱

سینمای امروز و نگاه تک‌ بعدی دیروز/ تصویب قانون برای سینما خطرناک است

سینمای امروز و نگاه تک‌ بعدی دیروز/ تصویب قانون برای سینما خطرناک است

سینماگران حاضر در نشست "30 سال سینمای انقلاب" در خبرگزاری مهر ضمن آسیب‌شناسی سینمای دهه 60 بخش عمده آسیب‌های سینمای ایران را در دهه 80 حاصل نگاه تک‌بعدی مدیریت سینما در آن دهه دانستند.

به گزارش خبرنگار مهر، محمدعلی نجفی، ایرج تقی‌پور و جمال شورجه در بخش دوم نشست 30 سال سینمای انقلاب ضعف‌های مدیریتی دهه 60 و تبعاتی را که این شیوه مدیریتی در دهه‌های بعد برای سینمای ایران به همراه داشته از نگاه خود مورد بررسی قرار دادند.

محمدعلی نجفی که نخستین مدیر سینمایی پس از انقلاب بوده، سینمای دهه 60 را از جهات مختلف دارای ویژگی‌های قابل توجه دانست، اما گفت در همین مقطع برخی مسائل مورد بی‌توجهی قرار گرفت که عواقب آن مشکلات سینما در مقطع کنونی است. وی افزود: جریان سینمایی که دهه 60 شروع شد، اینگونه نبود که ناگهان قطع شود و معتقدم سینمای امروز نتیجه همان دوران است. باید دید چه بخشی از آن جریان نقص داشته است؟

این فیلمساز خود را منتقد سینمای کنونی دانست و گفت: از سال 62 تا اوایل دهه 70 دوران اوج سینمای ایران را شاهد بودیم. از آن جهت این دوران را اوج می‌نامم که انواع فیلم‌های موفق در این مقطع ساخته شد. در میان آنها می‌توان آثار مرحوم ملاقلی‌پور، حاتمی‌کیا، تبریزی و آقای بیضایی را مشاهده کرد. از دل این فیلم‌ها سال 68 "هامون" مهرجویی بیرون آمد که موجب مکث تماشاگر شد و نشان داد سینما توانسته با حفظ مخاطب وارد حوزه‌ای خاص شود.


نجفی که معتقد است از نیمه دهه 70 جریان موفق سینمای ایران متوقف شد، ادامه داد: به موازات روندی که نخل طلای کن را برای سینمای ایران به همراه داشت گویی برخی مسائل دیده نشد و از اواسط دهه 70 روندی متفاوت در سینما آغاز شد. یک جلوه این روند محسن مخملباف بود که از ایران رفت و حتی به خودزنی و تخریب رسید. در این مقطع چه چیزی دیده نشده؟ آیا رسیدن به این شرایط به ذات سینما و تکنولوژی باز می‌گردد؟ خودم هم پاسخ این پرسش را نمی‌دانم.

وی افزود: اوایل ورود آقای جلوه به معاونت سینمایی جلسه‌هایی با حضور سینماگران و اندیشمندان تشکیل ‌شد که من هم حضور داشتم و عموم بحث‌ها مربوط به سینما و سیاست موجود در آن بود. این بحث‌ها کاملاً‌ انتزاعی و سطح بالا بود ولی به موازات آن، فیلم‌هایی تولید شد که سئوال‌برانگیز بودند. فیلم‌هایی که وقتی بیلبوردهای آن را نگاه می‌کردیم کافی بود جای دختر و پسرها را با  هم عوض کنیم، بدون اینکه لازم باشد به سینما برویم. حتماً حلقه مفقوده‌ای وجود دارد که نتیجه فعالیت شبانه‌‌روزی دهه 60 چنین شده است.

نجفی با قرنطینه‌ای نامیدن سینمای دهه 60 گفت: ما معمارها معتقدیم معماری ماکت تاریخ است. تصور می‌کنم سینما هم آینه تاریخ باشد. دهه 60 سینما در یک قرنطینه بود و توانست موفق عمل کند زیرا امکان مکالمه و مفاهمه فراهم بود. اما مدیران باید برای زمانی که این سینما از قرنطینه خارج می‌شد نیز فکری می‌کردند. آیا واقعاً‌ آن زمان برای این مقطع فکر شده بود؟

جمال شورجه گسست مدیریتی که آغاز دهه 70 رخ داد را دلیل رسیدن به شرایط سینمای کنونی دانست و گفت: شاید تصور آقای نجفی این باشد که گسستی که در مدیریت 10 ساله به وجود آمده سینمای ایران را دچار مشکل کرد. برای جا افتادن بحث فرهنگ نیازمند زمان هستیم. در مقطعی جریان مدیریت فرهنگی قطع شد درست مانند اینکه برای هرس کردن یک نهال به جای قطع کردن شاخه‌های اضافه، شاخه‌ اصلی قطع شود.

این کارگردان با تأکید بر اینکه مدیران فعلی سینمای ایران تربیت‌شدگان مدیران دهه 60 هستند، تناسبی بین فعالیت این گروه با مدیران آن دوره ندانست و افزود: کسانی که امروز بر سینما مدیریت می‌کنند جدا از مدیران دهه 60 نیستند. تصورم این است که گسست به لحاظ تفکری در زمینه استاد شاگردی میان اهالی سینما به وجود آمد، نه اینکه یک جریان سیاسی آن را قطع کرده باشد. شاید هم دهه 60 یک برنامه‌ریزی استراتژیک طولانی‌مدت تنظیم نشد، در صورتی که برای ادامه حیات موفق سینما باید این اتفاق می‌افتاد. آن مقطع باید یک مانیفست یا یک قانون برای سینما تعریف می‌شد.

نجفی ضمن اعلام مخالفت با تصویب قانون برای سینما گفت: تصویب قانون برای سینما کاری خطرناک است. در دهه 60 به دلیل فضای موجود برخی راهکارها در سینما جواب داد مثلاً فیلمنامه‌ها خوانده می‌شد، اسامی گروه تولید فیلم به ارشاد می‌رفت و... کارهایی که اشتباه به نظر می‌رسد و حتی از دیدگاه قرآن نیز با توجه به فرمایش "ولا تجسسوا" (کسی حق تجسس در ذهن دیگری را ندارد) مورد تأیید نیست. اما به دلیل شرایط قرنطینه‌ای آن دوره، نتایج مثبت داشت.

وی ادامه داد: در این دوره از یکسو به نخل طلای کن دست پیدا کردیم و از سوی دیگر در داخل کشور فیلم‌های به شدت معنوی تولید شد. این دوره در رده‌های مختلف فیلم‌هایی موفق داشتیم مثلاً فخیم‌زاده، حاتمی‌کیا و تبریزی، مهرجویی، تقوایی، کیمیایی و بیضایی و در نهایت کیارستمی که به عنوان یک متفکر در سینما فعالیت می‌کرد. اما بلافاصله جریانی آغاز شد که گویی همه گیج شدند، حتی آثار فیلمسازانی چون حاتمی‌کیا و تبریزی نیز گیج‌کننده بود.

ایرج تقی‌پور تغییر مدیریت سینما را پس از 10 سال یکی از مهمترین دلایل چرخش سینمای ایران بعد از دهه 60 دانست و گفت: اگر مدیران سینما را از دهه 60 تاکنون مورد بررسی قرار دهیم می‌بینیم از اوایل دهه 70 هر سه سال یکبار مدیر سینمایی تغییر کرده است. به اعتقاد من تغییر شش مدیر در 17 سال بزرگترین لطمه را به سینمای ما وارد کرده است. گویی درنیافتیم نمی‌توان مدیریت فرهنگی کشور را به سرعت عوض کرد و باید فرصت کافی برای برنامه‌ریزی داده می‌شد.

شورجه‌ در همین راستا مشکل اصلی فرهنگ در ایران را اینچنین برشمرد: اشکال اصلی که در کشور ما وجود دارد این است که فرهنگ ما متأثر از سیاستمان است.

نجفی نیز با تأیید نظر شورجه گفت: ابتدا قرار بود فرهنگ خط ‌مشی سیاست را تعیین کند اما امروز برعکس شده است. زمانی اخلاق معیار بود و آدم مذهبی به دلیل اخلاقیاتش مورد تمجید قرار می‌گرفت. اما حالا از آدم ضد اخلاق هم به دلیل مذهبی بودنش تعریف می‌شود که نمونه این جریان آقای کردان است. این تغییر دیدگاه و تعاریف در مدیریت سینمایی هم اتفاق افتاد. در این شرایط نقد مدیران هم زیر سئوال می‌رود.

شورجه اظهار داشت: به نظر می‌رسد در دوران قرنطینه که مدیریت سینمایی یک نگاه و جهتگیری دارد و هدفی را دنبال می‌کند، موفق بوده‌ایم. مدیریت آن دوره با زبان لین توانست همه سینماگران را دور یک سفره جمع کند. در دهه 60 قوانین و آئین‌نامه‌هایی برای اداره سینما وضع شد که نمود آنها ممیزی و درجه‌بندی فیلم‌ها و خواندن فیلمنامه‌ها بود. یکی از مشکلات و معضلات کنونی نبودن همین هدف و استراتژی و تفاهم جمعی بین فیلمسازان و مدیران است.

وی ادامه داد: فیلمسازی که امروز فیلم درجه ج یا بدتر از آن می‌سازد برخلاف فیلمساز آن دوره نمی‌داند که یکسال نباید فیلم بسازند. او قبحی انجام داده و با بیت‌المال و فکر و ذهن مردم بازی کرده است. اما از مقطعی آئین‌نامه‌ها از مدیریت سینمایی ما حذف و غیبت آنها موجب آنارشیزم ساختاری و موضوعی کنونی شد. اگر این وجوه را احیا کرده و فکر نکنیم هر بازگشت به گذشته‌ای ارتجاع است، می‌توانیم کارهایی مفید برای سینمای کنونی‌ انجام دهیم. یکی از نواقص مدیریت فعلی نبود استراتژی گردهم‌آوری افراد است که به واسطه آن بتوان بر جماعتی که هر یک حرف خاص خود را دارند، ولایت کرد.

نجفی راه حل دیگر برای ساماندهی به وضعیت کنونی سینما را اینچنین مطرح کرد: مدیریت سینما در این مقطع می‌تواند تعریفی از خود ارائه دهد. باید مدیر و جریان زیرمجموعه‌اش از جمله اداره نظارت و فارابی تعریفی مشخص داشته باشند تا افراد بر اساس این تعاریف واکنش نشان دهند. ممکن است اختلاف نظری هم در مورد این تعاریف وجود نداشته باشد اما باید شرایط مذاکره فراهم شود. در وضعیت کنونی مدیران نمی‌توانند راهکاری پیش روی سینماگران قرار دهند. مشکل اینجا و حاصل آن بی‌انگیزگی فیلمسازان است.

این کارگردان ادامه داد: در حال حاضر اغلب سینماگرانی که فیلمسازی برای آنان مقوله‌ای جدی بوده فاقد انگیزه هستند. اگر هم کار می‌کنند فقط برای این است که فیلمی ساخته باشند و این نکته از آثار آنان قابل درک است.‌ اسم این را بی‌انگیزگی می‌گذارم. مدیریت سینما امروز باید یک تعریف داشته باشد و آن را با بدنه سینما در میان بگذارد تا تصحیح شده و در اجرا دوره آزمون و خطا را پشت سر بگذارد تا در نهایت وارد جریان سینمایی شویم.

نجفی خطری جدی را متوجه سینمای ایران دانست و گفت: در صورتی که به تعریفی مشخص از سینما و فعالیت مدیران نرسیم شاهد اتفاقاتی ناخوشایند در این حیطه خواهیم بود. ساختن سالن‌های با کیفیت در سال‌های اخیر اتفاقی امیدوارکننده است اما همینجا یک تناقض وجود دارد. این سینماها فیلم خوب می‌خواهند و در این شرایط زمینه‌ای فراهم می‌شود تا دوباره بازار فیلم‌های خارجی در سینماهای کشور گرم شود. در واقع سناریوی قبل از انقلاب حالا به اجبار اجرا می‌شود.

تقی‌پور خواستار اصلاح نگاهها به سینما شد و گفت: تولید فرهنگی به این معنی نیست که صرفاً‌ منفعتی برای سازنده فیلم به همراه بیاورد. اگر کاری فرهنگی است حتماً‌ بهره‌وری ملی هم دارد و امنیت اجتماعی و ملی نیز به همراه می‌آورد. برخلاف آنکه برخی از تولید فیلم فرهنگی به عنوان سینمای سوبسیدبگیر با لحنی توهین‌آمیز یاد می‌کنند معتقدم تولید این آثار وظیفه دولت‌هاست، زیرا بیشترین بهره‌وری آن برای دولت است‌. دولت‌ها باید انرژی صرف کنند، برنامه داشته و منفعت ملی برایشان تعریف شده باشد و سهم تولیدات فرهنگی را در عرصه منفعت ملی مشخص کنند.

این تهیه‌کننده درخواست خود را از مدیران اینچنین عنوان کرد: از مدیران می‌خواهم در چند کلمه بگویند درکشان از منفعت ملی چیست؟ سهم فرهنگ در این منافع ملی چیست؟ وظیفه سینما در بخش فرهنگ چیست؟ تصور می‌کنم اگر مدیران این پرسش‌ها را پاسخ دهند حلقه مفقوده کشف می‌شود.

وی درباره دلایل توقف جریان سینمای دهه 60 گفت: این نهال زمانی رها شد که هنوز ریشه نگرفته بود تا از گزند توفان مصون بماند. دست‌اندرکاران سینما در آن دوره متوجه نقاط ضعف موجود شدند که به دو کمبود زیرساختی در بخش اقتصادی و فعالیت‌های صنفی بازمی‌گشت. خانه سینما آن دوره با عجله شروع به کار کرد تا مدیران بتوانند همه فعالیت‌های صنفی را به این مرکز منتقل کنند. اما در بخش اقتصادی فرصتی پیش نیامد تا اقدامی تأثیرگذار صورت بگیرد. عمر مدیریت سینمای دهه 60 همینجا به پایان رسید و بقیه مدیران متوجه نقاط ضعف موجود نشدند تا برای تصحیح آن اقدام کنند.

تقی‌پور افزود: دلیل نبود شناخت نسبت به مشکلات زیربنایی سینما این بود که اغلب مدیران سینمایی، فعال عرصه فرهنگی به معنای آنچه پیشتر در ارشاد اتفاق می‌افتاد نبودند. یا مدیر تلویزیون بودند که همواره بودجه در اختیار داشتند یا آقای ضرغامی بود که از سپاه آمده بود. بقیه مولد فرهنگی نبوده و برای رفع این مشکلات همت نکردند.

شورجه با اشاره به اینکه مدیران سینمایی نیز خواستار ارائه تعریف سینما از سوی سینماگران هستند، گفت: مدیران که در رأس آنها رئیس جمهوری قرار دارد همین درخواست را دارند. ایشان به عنوان مدیر ارشد کشور در دیدار اخیر با سینماگران خواستار ارائه این تعریف شدند. واضح است که پاسخ‌دهی به این پرسش‌ها و اعمال مدیریت وظیفه دولت‌ها است و مدیریت فرهنگی و سینمایی باید نگاه کلان و استراتژیک خود را اعلام کند و بعد درباره منافع ملی و ... اظهار نظر کند. البته نباید انتظار یکطرفه باشد، وقتی از مدیریت همراهی می‌خواهیم باید ببینیم ما چه کمکی می‌توانیم انجام دهیم؟

این کارگردان تفاوت عمده سینمای دهه 80 و 60 را از بین رفتن جریان گفتگو بین فیلمسازان و مدیران دانست و گفت: آن سال‌ها بین مدیران بخش‌های سینمایی، فرهنگی و اقتصادی مکالمه و مفاهمه وجود داشت. اما امروز معاونت سینمایی در کدامیک از بخش‌‌های کشور و اتفاق‌هایی که رخ می‌دهد نقش موثر دارد؟ در حال حاضر نوعی تزلزل در مدیریت سینمایی می‌بینم که گویی نمی‌داند برای کمک به سینما باید با چه کسی وارد مذاکره شود؟ این در حالیست که دهه 60 مدیران سینمایی برای گرفتن بودجه راهی مجلس می‌شدند و با اصرار و مذاکره با نمایندگان بودجه جذب می‌کردند.

تقی‌پور نیز در این زمینه گفت: معتقدم ما رعیت چوپان های فرهنگی کشور هستیم. آقای بهشتی مثالی می‌زدند و می‌گفتند شاه خوب شاهی است که از نیاوران تا چابهار را حیاط خانه خودش بداند. تنها در صورتی موفق می‌شویم که استراتژی و برنامه برای همه افراد جامعه موجود باشد. اگر نگاه تبعیض‌آمیز در سینما جریان داشته و مدیران برخی را خودی و برخی را غیرخودی بدانند، از مقام پادشاهی خلع می‌شوند و در حد مستأجر نزول می‌کنند. واقعیت این است که نمی‌توان با چنین مدیری مذاکره و تفاهم داشت.
نجفی شرایط کنونی سینما را به زبان فیلمسازی چنین تعبیر کرد: انگار مدیریت ارشد به مدیر سینما گفته باشد شما اینجا باش و این‌ها را ساکت و سرگرم کن، ولی از این مدیر نخواسته با حضور در کنار این جمع فرهنگ تولید کند.

شورجه در این راستا گفت: مدیریت فرهنگی ما، از شورایعالی انقلاب فرهنگی تا زیرمجموعه‌هایش باید هدف و استراتژی داشته باشد تا این استراتژی را به واسطه بازوهای مختلف خود اعمال کند. کلان‌نگری در مبحث فرهنگ ما وجود ندارد. امروز همه از اقتصاددان تا سیاستمدار وقتی می‌خواهند جایی بروند و حرفی بگویند فرهنگی می‌شوند و لباس فرهنگ برتن می‌کنند اما در واقع اصل فرهنگ ما مندرس و پوسیده است!

تقی‌پور دو اشکال دیگر را متوجه عملکرد مدیران سینمایی کنونی دانست و گفت: در مجموعه قوه مجریه که در بخش فرهنگ و سینما شامل رئیس‌جمهوری، وزیر، مشاور رئیس جمهوری و معاونت سینمایی می‌شود شاهد رد و بدل شدن حرف‌هایی هستیم که نشان می‌دهد چندان ارتباطی با هم ندارند. نسبت‌هایی که آقای شمقدری به معاونت سینمایی و ارشاد می‌دهد برای ما سینماگران گرفتاری درست می‌کند. امروز هیچکس در ایران از مقام‌ ارشد تا سایر افراد نیست که معتقد نباشد فرهنگ مقدم بر هر چیز است. اگر این گونه است باید برایش هزینه صرف کرد و وقت گذاشت، اما در عمل چه کاری انجام شده؟ بدون صرف انرژی و وقت چطور می‌توان این تقدم را رعایت کرد؟

نجفی هم گفت: کاری که ارشاد با خود می‌کند جای فکر دارد. پروانه نمایش یک فیلم با مهر و امضای ارشاد صادر می‌شود اما آن را لغو می‌‌کنند. این حرکت یعنی این مهر و امضا بی‌اعتبار است. در مورد مخملباف اشاره کردم سیری که این فیلمساز طی کرد در نهایت به خودزنی رسید، امروز ارشاد هم به خودزنی رسیده است. اینها ناشی از نداشتن تعریف در معاونت سینمایی و جریان مدیریت فرهنگی کشور ماست مانند جریان اقتصاد که حرکت‌ها در آن روز به روز اتفاق می‌افتد.

شورجه مبحث سینمای دهه 60 و مقایسه آن با دهه 80 را چنین جمعبندی کرد: چند فاکتور جزو دلایل موفقیت مدیریت سینما در آن دوره هستند. اول اینکه خود مدیر، ولی سینما بود و همه را با یک چشم نگاه می‌کرد. سرصحنه کار یک فیلمساز نمی‌رفت تا او را به عرش ببرد و دیگری را اصلاً به اتاقش راه ندهد! چنین وضعیتی که این‌ روزها در سینما مشاهده می‌شود جزو نقص‌های موجود است. برای روشن شدن تکلیف سینماگر و تهیه‌کننده باید آیین‌‌نامه‌ و برنامه‌هایی را که در مورد سینما وجود داشت احیا کنیم.

او ادامه داد: مشکلی دیگر که آن زمان و حالا به آن فکر نشد، پرورش نیرو است. امروز فیلمساز‌های ما نه در رده مدیریتی  نیرویی دارند که بتواند مدیریت درست را اعمال کند و نه نیروهای جوان تربیت می‌شوند. در این شرایط باید مسئولیت را به چه کسی سپرد؟ ما شاهد نوعی آنارشیزم در نوع نگاه جوانان فیلمساز هستیم. طیف وسیع آنها از فیلمفارسی‌ساز تا متفکر مدیریت و هدایت نشده‌اند. در مدارس سینمایی، دانشگاه‌ها و ... نیروهایی تربیت شده، یله بیرون می‌آیند و بدون جهت‌گیری مشخص برای خود فیلم می‌سازند. این جریان نگران‌کننده است.

کد خبر 820838

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha