به گزارش خبرنگار مهر، میلانی در آغاز این نشست با اشاره به شباهت مضمون و فضای "سوپراستار" به "افسانه آه" گفت: زمانی که "افسانه آه" را میساختم 27 ساله بودم. آن زمان عدهای نتوانستند تحمل کنند که جوانی با این سن دغدغههای فلسفی خود را مطرح کند. به همین دلیل مسیری که با "افسانه آه" شروع شده بود ادامه پیدا نکرد.
وی افزود: اما در 48 سالگی این امکان برای من فراهم شده که به مسیر قبلی برگردم و در فضایی که دوست دارم فیلم بسازم. "سوپراستار" ادامه "افسانه آه" است. همیشه به طرح مسائل فلسفی و روانشناسی در فیلمهایم علاقه داشتم و در "سوپراستار" به بهانه نزدیک شدن به زندگی یک شخصیت معروف و محبوب به این دغدغه همیشگی پاسخ دادهام.
میلانی درباره نمایش فیلم در بخش معناگرا گفت: "سوپراستار" فیلمی است در جستجوی حقیقت و من این عنوان را برای فیلم مناسب میدانم. اصطلاح معناگرا میتواند از منظر هر کس معنا و مفهومی داشته باشد. همه فیلمهای من معناگرا هستند و هرگز فیلم بدون پیام و معنا نساختهام. البته شاید فیلمهای من در ظاهر ربطی به نشانههای سینمای معناگرا نداشته باشند.
محمد نیکبین تهیهکننده "سوپراستار" نیز با اشاره به سابقه همکاری با میلانی گفت: پس از "کاکادو" این همکاری ادامه داشته و من در سه فیلم طراحی صحنه و لباس را هم عهدهدار بودم. زمانی که میلانی ایده "سوپراستار" را طرح کرد، به او گفتم شخصیت اصلی میتواند یک فوتبالیست باشد و میدانستم پرداختن به زندگی بازیگر سینما میتواند سوء تفاهمهایی به وجود بیاورد.
میلانی با اشاره به موضوع فیلم گفت: شخصیت کورش زند را با نگاه به داستان "اگوستوس" هرمان هرسه نوشتم و در طراحی شخصیت رها از داستان "شازده کوچولو" وام گرفتم. البته فیلمنامه با این قصهها ارتباط غیر مستقیم دارد. ابتدا میخواستم از نابازیگر برای این نقش استفاده کنم، اما دشواری نقش باعث شد سراغ بازیگر حرفهای بروم.
این کارگردان ادامه داد: پیش از این با حسینی در "واکنش پنجم" همکاری کرده و از تواناییهای او آگاه بودم. او انتخابی خوب برای این نقش بود و بازی قابل قبول در این نقش دارد. در فیلمهای قبلی من هم پایان باز بوده و این اولین بار نیست که سرنوشت شخصیتها در ابهام باقی میماند. حدس فرجام این رابطه به فکر، دیدگاه، حس و تجربه مخاطب بستگی دارد.
کارگردان "سوپراستار" افزود: کورش لیاقت رها را ندارد و او را از دست میدهد. رها به خواست درونی کورش به زندگی او قدم میگذارد. اما ارزش و قدر این موقعیت را ندارد. در پایان او باید دوباره جستجو کند تا شاید رها به زندگیاش قدم بگذارد.
فتانه ملکمحمدی که برای اولینبار در این فیلم بازیگری را تجربه کرده در این باره گفت: فراخوان آزمون بازیگری را در یکی از سایتها دیدم. عکسهایم را فرستادم و آزمون دادم. خوشبختانه برای این نقش انتخاب شدم. بعد از "سوپراستار" پیشنهادهایی داشتم اما میخواستم فیلم دیده شود و گام بعدی را بردارم.
میلانی درباره انتخاب این بازیگر گفت: بازیگر نقش رها میبایست از نظر چهره با بازیگر نقش کورش همخوانی میداشت. به همین دلیل ابتدا برای نقش کورش به قطعیت رسیدیم و بعد ملکمحمدی را انتخاب کردیم که از نظر چهره شباهت کمی به حسینی داشت. هزار دختر 15 تا 17 ساله برای بازی در این نقش فرم پر کردند و از 100 نفر آزمون گرفتیم تا به فتانه رسیدیم.
وی درباره پرداختن به زندگی یک بازیگر سینما و پیامدهای آن گفت: شناخت من از بازیگر بیشتر از فوتبالیست یا خواننده است. بنابراین ترجیح دادم سراغ فضایی بروم که با آن آشنایی دارم. بعضی بخشهای قصه واقعی است و ریشه در تجربه من در سینما دارد، اما موقعیت اصلی ربطی به زندگی هیچ ستارهای ندارد. اگر کسی مثل کورش در سینما داریم، فیلم آئینهای برای اوست.
این کارگردان با اشاره به فضای متفاوت فیلمهایش گفت: رابطه واقعی یک خواهر و برادر در سینمای ایران را میتوانید در "دیگه چه خبر؟" ببینید. در "دو زن" تصویری از وضعیت زن در جامعه ایرانی دیده میشود که در فیلم دیگر وجود ندارد. در فیلمهایم همیشه نگاهی متفاوت به مسائل داشتهام و نگاه حاکم بر "سوپراستار" هم همینطور است.
میلانی با اشاره به ضرباهنگ فیلم گفت: عدهای گمان میکنند معناگرایی یعنی روایت قصه در فضایی روستایی با آدمهایی بدوی. من به این نوع فیلمها با ریتم کند و کشدار اعتقاد ندارم. در "سوپراستار" سعی کردم قصهای را در فضایی شهری و جذاب روایت کنم و ریتم را درون قصه و تدوین در نظر بگیرم تا فیلم برای مخاطب جذاب باشد.
خالق "سوپراستار" ادامه داد: زمانی که فیلمنامه مینویسم دوستان جامعهشناس، روانشناس و فیلسوفی دارم که به من کمک میکنند و از نظرهای آنها استفاده میکنم. در "سوپراستار" مفاهیم معنوی و فلسفی مطرح میشود، اما در قالب شعار چیزی به مخاطب منتقل نمیشود. برایم مهم بود آنچه در زندگی کورش اتفاق میافتد واقعی و باورپذیر به نظر برسد و تحول او شعاری نباشد.
نظر شما