به گزارش خبرگزاری مهر، نشست نقد و بررسی کتاب "جریانها و سازمانهای مذهبی - سیاسی ایران" با حضور دکتر رسول جعفریان استادیار دانشگاه تهران ، مؤلف کتاب، و دکتر موسی حقانی رییس مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران عصر دیروز در سرای اهل قلم برگزار شد.
این کتاب که در ویراست نهم خود همراه با اصلاحات و افزودههای مؤلف، سال جاری توسط خانه کتاب به چاپ رسیده است؛ جریانشناسی جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایرانی را از سالهای 1320 تا 1357 مورد بررسی قرار داده است .
دکتر جعفریان با اشاره کلی به مباحث کتاب گفت: اولین سؤالی که در مورد این کتاب ممکن است مطرح شود، مقطع تاریخی مورد بررسی است. اینکه چرا از شهریور 1320 شروع کردم و چرا از مشروطه شروع نکردم. مگر مقطع زمانی شهریور 20 چه اهمیتی داشته که به عنوان مبدأ بررسی کتاب قرار گرفته است؟
وی گفت: معمولا یک سری حوادث سیاسی و گاهی اجتماعی میتواند سر فصل تاریخ نویسی باشد که این تقسیمات میتواند ساختگی یا واقعی باشند. به عنوان مثال برای بررسی این کتاب مشروطه میتوانست سرفصل آغاز بررسی باشد یا ظهور سیدجمال یا فتوای میرزای شیرازی. گاهی این سرفصلها، دیدگاه شخصی مورخ و نگارنده است. از آنجا که تاریخ ما بیشتر بعد سیاسی دارد لذا انتخاب سرفصلها بیشتر سیاسی هستند. به نظر من، 1320 شروع یک فصل جدید فکری است. این سر فصل، آغاز و خیزش یک اندیشه دینی است. در این مقطع شاهد ورود دوباره دین به عرصه و متن جامعه هستیم.
رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی در ادامه افزود: به نظر من، مشروطه را خیلی مهم کردهایم. آیا مشروطه این اندازه اهمیت دارد؟ آیا اهمیتی که مشروطه پیدا کرده به خاطر منافع مردم بوده یا برای برجسته کردن اندیشههای جدیدی که در آن مطرح شدند، بوده است؟ مقطع 1320 از آن جهت اهمیت دارد که دوباره شریعت مبنای یک نظام سیاسی-اجتماعی میشود و دوباره دین وارد اجتماع میشود که این یک فصل جدید است. حتی در این مقطع ممکن است آدمهای جدیدی ظهور نکرده باشند ولی به هر حال این مقطع مهم است و به نظر من از مشروطه مهمتر است. لذا به آن اندازه که نیاز به تبیین این دوره برای شناخت انقلاب اسلامی داریم، نیاز به مطالعه مشروطه نداریم. البته مشروطه بیشتر از جهت درس آموزی و تجربهای که به دست میدهد، مورد نظر است.
این مورخ تاریخ گفت: قصد من این بود که نشان دهم در مقطع 1320 یک جریان و فکر دینی آغاز شده است. البته ممکن است این جریانات مسیر کج یا راست را رفته باشند. هدف آن بوده که نشان دهم تغییراتی رخ داد و یک جریان فکری مسلط شد و به انقلاب اسلامی منجر شد. یعنی خط جریان انقلاب از شهریور 1320 آغاز گردید و به صورت آشکار در سال 57 به ظهور رسید. لذا جریان انقلاب اسلامی، یک جریان خلق الساعه نبود.
استاد دانشگاه تهران در ادامه افزود: در تقسیم جریان فکری در مقطع 1320 تا 1357، سه دوره را میتوان مشخص کرد. اول از شهریور 1320 تا 1332 و دوم از تاریخ 1332 تا 1342 و سوم از سال 42 تا 57. نکته جالب توجه این است که برخی افراد فکری متعلق به این سه مقطع با هم ارتباط نداشتند و خیلی از افراد که به جریان سازی در این مقاطع کمک کردند مورد غفلت واقع شدند. به عنوان مثال حاج سراج شخصی است که در مقطع زمانی 1320 تا 1340 یک جریانی را هدایت کرد و خیلی از افراد را تربیت کرد، اما نسلهای بعد با فعالیتها و اقدامات او آشنا نیستند و نوعی انقطاع در این سیر دیده میشود.
او در پاسخ به این سؤال که این کتاب تاریخ سیاسی نیست و تاریخ فرهنگی است، و فهم شما از تاریخ سیاسی چیست، گفت: تصوری که از تاریخ سیاسی در ذهن من است درکی است که از ادبیات تاریخ نگاری در جهان اسلام و سایر نقاط دنیا دارم. تواریخ " آرای عالم عباسی"، "عالم آرای صفوی" و "تاریخ سیاسی ایران" نوشته مدنی، بنیان و شالوده شان بر روی تحولات سیاسی است. به عنوان مثال تاریخ آرای صفوی، نوعی وقایع نگاری درباره فعالیتها و کارهای شاه بود. البته این نوع تاریخ نگاری در دوره قاجار تا میزان زیادی تغییر یافت ولی عمدتا شاهدیم که تحولات سیاسی مورد توجه مورخان بوده است و خیلی هم نمیتوان عنوان تاریخ به این نوشتهها داد. این نوشتهها اگر چه مواد خام تاریخ را عرضه میکنند ولی نوعی اندیشه و انتظام فکری در آن دیده نمیشود.
این محقق حوزه تاریخ گفت: کاری که من در این کتاب انجام دادهام بیان تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی است که با یک نظام فکری و اندیشگی گره خورده است. قصد من بی توجهی به تاریخ نبوده و از آن هم خارج نشدهام. در این کتاب تعاملات فکری را به تاریخ گره زدهام. مثلا برای بررسی جریان فدائیان اسلام میتوان یک اندیشه و فکر را در نظر داشت و آنرا استخراج کرد و یا صرفا بگوییم فدائیان اسلام کسروی و غیره را ترور کردند.
او گفت: میتوان در جامعه برای هر دوره یک بینش فکری در نظر گرفت. من این موضوع را اولین با در مطالعه تاریخ صفویه دریافت کردم.
جعفریان تصریح کرد: این کتاب یک گزارش سیاسی نیست. نوشتن گزارش سیاسی خیلی سخت و پیچیده نیست ولی نوشتن گزارش فکری سخت و نیازبه تسلط در حوزههای فلسفه، اندیشه سیاسی، تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی و غیره دارد. در نوشتن این کتاب سعی کردم بین نوشتن تحولات سیاسی و تاریخ اندیشه تعادلی برقرار شود چرا که اگر به تاریخ اندیشه بهای بیشتر میدادم، کتاب جنبه فکری بیشتر پیدا می کرد و به تاریخ اندیشه تبدیل میشد. لذا سعی کردم جنبه تاریخی هم در این بررسی حفظ شود و دادههای تاریخی فدا نشود.
او در ادامه افزود: در این کتاب به تبارشناسی فکری جریانات و افراد پرداختهام. چرا که بسیاری از جریانات و افراد بر هم تأثیر گذارده و تأثیر گرفتهاند. البته این به معنای این نیست که هر فردی که از فرد دیگری تأثیر گرفته به لحاظ فکری و اندیشهای منطبق با آن جریان و فرد است. حتی مواردی بوده که شخص تأثیر گرفته مسیر دیگری نسبت به استاد خود اتخاذ کرده است.
وی در پاسخ به این سوال که کتاب در برخی حوزهها خیلی پژوهشی نیست، گفت: این موضوع را قبول دارم. ولی باید در نظر داشت که کتاب من یک مرور است و همه جای این اثر، کار پژوهشی نیست. البته راجع به مطالعه تک به تک افراد، انجام یک کار پژوهشی یا متصور نیست یا در یک مرور مجالی برای آن وجود ندارد. بسیاری از موضوعاتی که در این کتاب بحث شده می تواند به صورت مجزا مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد و موضوع پایان نامههای زیادی در مقطع دکتری باشد. مثلا موضوع قران گرایی از دهه 50 رواج زیادی یافت. جلسات بیشماری به تفسیر قران میپرداختند. این موضوع میتواند مورد پردازش بیشتر قرار گیرد.
این مورخ وی در پاسخ به این سؤال که آیا تحولات اجتماعی و سیاسی هستند که مکاتب فکری را بوجود میآورند یا برعکس، گفت: ریشه تحولات اجتماعی و سیاسی دو عامل داخلی و بیرونی است. عوامل بیرونی مربوط به تغییراتی است که در سطح جهانی رخ می دهد. مثلا ظهور ایدئولوژیهای جهانی و ارزشهایی که ترویج میشود و حالت مسلط و فراگیر پیدا می کند. در بحث عوامل داخلی، برخی معتقدند که اندیشه ما ریشه در دیدگاههای گذشته دارد. مثلا "نجف آبادی" میگفت که "شهید جاوید" بر اساس حرف گذشتگان نوشته شدهاست و من حرفها و دیدگاههای گذشتگان را در خصوص کربلا گفتهام.
نظر شما