خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: شروع کار ترجمه تاریخ فلسفه کاپلستون به موسسه فرانکلین قبل از انقلاب باز می گردد و بعد از انقلاب انتشارات سروش و انتشارات آموزش انقلاب اسلامی متولی ترجمه و نشر این اثر برآمدند.
این مجموعه نه جلد دارد که توسط مترجمان حاذقی ترجمه شده اند. اما از مجموعه 9 جلدی تاریخ فلسفه کاپلستون ترجمه جلد 3 هنوز منتشر نشده است.
مجموعه ٩ جلدى "تاریخ فلسفه کاپلستون" در کشور ما هم مرجع درسى دانشجویان فلسفه، و هم مرجع تدریس بسیارى از استادان آنها از دوره لیسانس تا دکترا است.
جلد نخست این مجموعه در سال ١٣٦٢ با ترجمه سید جلال الدین مجتبوى روانه بازار شد و جلد نهم آن سال 85 پس از گذشت ٢٣ سال با ترجمه عبدالحسین آذرنگ و سید محمود یوسف ثانی توسط شرکت انتشارات علمی و فرهنگی و چاپ و منتشر شد.
جلد اول این مجموعه (یونان و روم) توسط سید جلال الدّین مجتبوى، جلد دوم (تاریخ فلسفه قرون وسطی- آگوستینوس تا اسکوتوس) توسط محمد ابراهیم دادجو، جلد سوم ( تاریخ فلسفه قرون وسطی - اکام تا سوآرز) توسط محمد ابراهیم دادجو ( به زودی منتشر می شود)، جلد چهارم (از دکارت تا لایب نیتس) توسط غلامرضا اعوانی، جلد پنجم (فیلسوفان انگلیسى از هابز تا هیوم) توسط امیرجلالالدین اعلم، جلد ششم (از ولف تا کانت) توسط اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، جلد هفتم (از فیشه تا نیچه) توسط داریوش آشورى، جلد هشتم (از بنتام تا راسل) توسط بهاءالدین خرمشاهی و جلد نهم (از مندوبیران تا سارتر) توسط عبدالحسین آذرنگ و سیدمحمود یوسفثانی ترجمه و منتشر شده اند.
کاپلستون در جلد دوم که در آن به فلسفه قرون وسطى پرداخته است گرچه قرار نیست تاریخ فلسفه اسلام را بنویسد اما با وجود این در چند صفحه اى که در خصوص فلسفه در جهان اسلام نوشته بسیار بیطرفانه و خوش ساخت عمل کرده و هدفش این بوده که بگوید این فلسفه به قرون وسطى منتقل شده است. بنابراین به رغم این که تخصصى در فلسفه اسلامى ندارد اما روح این فلسفه را کم وبیش درک کرده است.
تاریخ فلسفه کاپلستون طی سالهای 1944 تا 1974 نوشته شده است. کاپلستون خود اذعان مىکند که هدفش از نگارش این اثر در اختیار نهادن یک کتاب درسى براى دانشجویان حوزههاى علمى کاتولیک بوده است و تمام اثر او نیز به صحه واتیکان رسیده و از حیث دینى نیز کاملاً تایید شده است.
از سوى دیگر چون کاپلستون در دانشگاه تدریس مىکند قصدش نگارش یک کتاب دینى نبوده است. کاپلستون گرچه معتقد است که هیچ نگارشى بدون طرفدارى نیست و هرکسى دست به نگارشى مىزند، هدف و نظرى در ذهن دارد که آشکار و پنهان آن را در آثارش نشان مى دهد.
با اینکه او یک کاتولیک معتقد و مومن و به یک نظام خاص فلسفى به نام نظام سنت توماس معتقد است اما چنان آراى فلاسفه را بیان و از آنها انتقاد مىکند که خواننده خود تصمیم مىگیرد که حق با کیست. ضمن آنکه در وهله نخست هدف او از نگارش این اثر بیان عقاید فلاسفه است و نه رد آراى آنها.
نظر شما