* خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: بحث را درباره مدت زمان نمایش شروع کنیم. اجرای نمایش پس از 20 شب تمام میشود و این برای شما قطعاً زمان کوتاهی است. آیا در این فرصت کوتاه توانستهاید به هماهنگی برسید؟
ـ هنرکار: کار قبل از این و در تمرینها شکل گرفته و گروه هماهنگ شده است. اگر این هماهنگی وجود نداشت اجرای نمایش را شروع نمیکردیم. ممکن است امکانات فنی سالن در یکی دو اجرای اول همپای بازیگران نبوده باشد، اما آنها هماهنگ بودهاند. طبیعی است اجرای مداوم و مستمر یک نمایش به هماهنگی و یکدستی کار میانجامد. ما هم از این شرایط راضی نیستیم و به هر حال انتظار میرود کاری که برای آن زمان، هزینه و انرژی گذاشته شده به شکل درست معرفی شود.
اما متاسفانه آمار و ارقام برای مدیران بیشتر اهمیت دارد. این به نفع تئاتر، گروهها و مدیران نیست. تئاتر به اندازه کافی مشکل دارد و این مسائل هم به مشکلات دامن میزند. هفته اول نمایش معرفی میشود و از هفته دوم مخاطب با اثر ارتباط برقرار میکند. اما مشکلاتی مثل برف و باران وجود دارد. در شرایط فعلی زمانی که مخاطب با نمایش ارتباط برقرار میکند اجرای آن تمام میشود.
شیدا ابراهیمی، هوشمند هنرکار و کاظم هژیرآزاد
* نمایش شما روندی پرفراز و نشیب را پشت سر گذاشت. آیا نمیشد برای اجرا شرایط بهتری فراهم کرد؟
ـ در تالار مولوی از تابستان همه اجراها سه هفتهای است. نمیدانم چرا این تعهدها به وجود آمده و میشد بعضی نمایشهایی که امسال در تالار مولوی اجرا شدند در تئاتر شهر روی صحنه بروند. در ماههای گذشته چهرههایی مانند دکتر خاکی، دکتر دلخواه و آتیلا پسیانی در تالار مولوی نمایش اجرا کردهاند. این سالن فضایی حرفهای دارد و خیلی از حرفهایهای تئاتر دوست دارند در آن نمایش روی صحنه ببرند. پس باید این حق را به آنها داد. تراکم اجراها اما گاهی شرایط مطلوب را از گروهها میگیرد.
* "آنتیگونه" از متنهایی بود که دوستش داشتهاید یا به دلیل شرایط مجبور به انتخاب این متن شدید؟
ـ بعضی از آثار کلاسیک برای آنهایی که تئاتر کار میکنند جایگاه و اعتباری خاص دارد. من "آنتیگونه" را خیلی دوست دارم و همیشه به آن فکر کردهام. "هملت" یا "زنان تروا" از برنامههای آینده من است. بعد از نمایش "پردهها از راه میرسند" این دغدغه جدیتر شد و تحقیقهایم درباره این متن و تئاتر یونان را با جدیت بیشتر دنبال کردم.
نزدیک به هشت ماه قبل با گروه درباره این نمایش صحبت کردم و بالاخره بعد از پیچ و خم فراوان این نمایش روی صحنه رفت. در تئاتر شرایط تعیینکننده است. گاهی امکانات فراهم نیست و گاهی فضا مناسب نیست، اما من به همه کارهایی که در تئاتر کردهام اعتقاد داشتهام و سفارشی کاری را قبول نکردهام.
* به نظر میرسد به متنهای کلاسیک بیشتر از متنهای مدرن علاقه دارید؟
ـ من به اجرای کلاسیک اعتقادی ندارم. بیشتر نگاه و شیوه مدرن را دوست دارم و اگر بخواهم از شیوه کلاسیک استفاده کنم با نگاه و روش خودم کار میکنم. آثار جدید برای من جذابیت زیادی دارد. به ویژه آثاری که با شرایط جامعه امروز انطباق داشته باشد.
* نگاه متفاوتی که به متن کلاسیک دارید و به آن اشاره میکنید باید هم در بازنویسی رعایت شود و هم در اجرا. اما شمای کلی "آنتیگونه"اجراهای کلاسیک را به یاد میآورد.
ـ اجرای کلاسیک اجرایی مدرسهای و وفادار به سنتهای گذشته است. در اجرای کلاسیک دکور، موسیقی، صحنهآرایی، نورپردازی، میزانسن و... تابع قواعد و قوانینی است که در "آنتیگونه" با چنین عناصری روبرو نیستید. نوع میزانسن، بازی و انقطاعی که در فضا میبینید نشاندهنده این است که کارگردان خواسته از فضای اجرای کلاسیک فاصله بگیرد.
* بازیها در "آنتیگونه" سرد است و ابراز احساسات بازیگرها نسبت به فاجعهای که در زندگیشان اتفاق افتاده چندان بیرونی نیست. بازی در چنین فضایی برای شما سخت نبود؟
- شیدا ابراهیمی: بازی بازیگرها دراین نمایش طبق نگاه کارگردان و فضایی که او در ذهن داشت شکل گرفته است. من با این نوع نگاه بیگانه نیستم و آن را درک میکنم. ایزمینه قطب مخالف آنتیگونه است و این تضاد را دوست دارم. آنتیگونه سرد و قوی است ، اما ایزمینه این ویژگیها را ندارد و وجه زنانه او پررنگ تر است. کارگردان می خواست که بازیها سرد باشد.
درهم ریختگی فضای زندگی این کاراکترها و سرمایی که به سرنوشت آنها حاکم است در بازی ایزمینه و دیگران باید تجلی پیدا میکرد. شاید تصور ما این است که در مواردی که بر افراد مصیبتی وارد میشود آنها باید واکنشهایی گرم و اغراق آمیز داشته باشند، اما افرادی هستند که در چنین مواردی بهت زده میشوند و نمیتوانند واکنش بیرونی داشته باشند.
* کم بودن ابزار صحنه روی روند بازی شما تاثیر نمیگذارد؟ به هرحال بازیگر میتواند از این ابزارها استفاده کند.
ـ من این فضا را دوست دارم و با آن ارتباط برقرار میکنم ،حتی اگر دلیل منطقی برای این دوست داشتن نداشته باشم و فقط به شکلی عاطفی درگیر این کار شوم. متفاوت بودن فضا، شکل بازی و درهم ریختگی این شخصیتها برایم جالب است.
* آقای هنرکار! شما بازیگرهایتان را در حرکت محدود کردهاید. ایستایی کرئون و درگیر بودن آنتیگونه و ایزمینه روی زمین چه دلیلی دارد؟
ـ هنرکار: حرکت بازیگرها متفاوت و بسته به تعریفی است که از شخصیت داریم. پیک تحرک دارد وسریع است. راهب ایستا است اما در وسیلهای که حرکت میکند دائم دردوران است. کرئون محور صحنه است و نماد قدرت است. قدرت در ذات ایستا است. اما موقعیت کرئون و قصه متلاطم است و ثباتی وجود ندارد. این ثبات و سکون ظاهری است.
آنتیگونه فقط در یک لحظه بلند میشود و ایزمینه هم معمولا در روی زمین با او درگیر است. من نمیتوانستم تضاد و عشق توامان این دو خواهر را جور دیگری نشان دهم. فکر میکنم در شکل فعلی این ارتباط عاطفی بین دو قطب مخالف کاملاً به مخاطب منتقل میشود.
* چرا خواهرها روی زمین درگیر هستند و کمتر ایستاده آنها را میبینیم؟
ـ آنها خاکسترنشینند. زمان بعد از جنگ است و همه را از دست دادهاند، قدرت و حکومت را از دست دادهاند."آنتیگونه" پیش از این که بمیرد مرده و با مردگان محشور است. من میخواستم در فرم اجرای این نمایش این شکستگی و ویرانی را نشان بدهم.
* آقای هژیرآزاد! نقش کرئون به دلیل نوع حرکت و موقعیت ویژهای که در صحنه دارد تجربهای تازه برای بازیگر است. از این تجربه بگوئید؟
- کاظم هژیرآزاد: من دلم میخواهد از راه تئاتر ارتزاق کنم و سمت سینما و تلویزیون نروم. در 25 نمایش روی صحنه رفتهام و تئاتر را دوست دارم. بازی در این نمایش و نقش کرئون آزمایشی برای من بود که از آن استقبال کردم.
* حرکتهای کرئون کمتر از دیگر بازیگران است این ویژگی کار شما را سخت میکرد؟
ـ بازی من در این نقش درونی است. در بخشی از نمایش من با مردم صحبت میکنم، در بخشی در بارگاهم که حرکت ظاهری کم است، حرکت درونی دارم. کرئون مونولوگهای طولانی دارد و حرکت بیرونی و ظاهری او کم است. زمانی که با این نقش مواجه شدم به این فکر کردم که چطور آن را طراحی و اجرا کنم. با توجه به این محدودیتها حرکت و سعی کردم از این محدودیتها برای رسیدن به یک شکل خلاقانه استفاده کنم.
هنرکار
* موقعیت کرئون در نمایش تغییر میکند، او ابتدا نماد قدرت است اما در پایان میشکند. این تغییر را به خوبی در بازی میبینیم.
ـ کرئون ظاهراً نشسته و آرام است، اما موقعیت او متلاطم است . آنتیگونه ، ایزمینه و برادرانشان خواهر زادههای کرئون هستند و او با موقعیت بغرنجی روبرو است. زمان خواندن متن و طراحی شخصیت این ویژگیها را در نظر میگرفتم و سعی کردم در بازی آن ها را در نظر بگیرم. روند رو به سقوط این شخصیت باید در بازی من متبلور میشد امیدوارم این اتفاق افتاده باشد.
* آقای هنرکار! دلیل استفاده از همآوایی چیست؟
- هنرکار: هم آوایی ریشه نمایشهای یونانی است، نمایش و آئین از گروه همآواها شروع میشود. من نمیخواستم از هم آوایی به شکل تئاترهای کلاسیک و یونانی استفاده کنم ترجیح دادم از شیوه خودم استفاده کنم و از کولاژها و انقطاعها در یک قالب هماهنگ استفاده کردم. همآوایی در روایت گسست ایجاد میکند و این باعث میشود کارکرد آن در تئاتر همچنان تازه به نظر برسد.
* در اجراهایی که پشت سر گذاشته و بر اساس ارتباطی که با مخاطب داشتهاید نمایش اصلاح شده، تغییر کرده یا کاملاً به شکل اولیه وفادار بودهاید؟
- هنرکار: تئاتر یک فرایند زنده و پویا است و در هر اجرا نمایش بازسازی میشود. کارگردان و بازیگر بر حسب هر نمایش تغییرهایی جزئی در کارش میدهد. اما در این مدت تغییرها جزئی بوده و صحنه یا شخصیتی حذف نشده. اجرای هر شب با اجرای شب قبل فرق دارد اما این به معنی تغییر کردن نمایش نیست.
*متنی که شما انتخاب کردهاید متن ویژه و شناخته شدهای است ، چه اندازه در متن اصلی دخل و تصرف کردید تا نگاه خود را به "آنتیگونه" وارد کنید؟
-هنرکار: معتقدم که ارزش یک اثر باید حفظ شود و در این بازخوانیها و بازنگریها جانمایه اثر باید دست نخورده و بکر باقی بماند. گاهی کارگردان متن را بهم میریزد اما روح اثر را حفظ میکند، اما بعضی تغییرها و دخل وتصرفها با روح اثر در تضاد است.
* البته در تغییرها جانمایه اثر از بین نمیرود.
- هنرکار: بعضی جانمایه را تغییر میدهند و من با این نوع نگاه موافق نیستم. من امتیاز اثر را حفظ میکنم و تغییری در روح اثر بزرگی مثل "آنتیگونه" یا "مکبث" نمیدهم. سالها از زمان نوشته شدن این آثار درخشان گذشته و تئاتر تغییر کرده دیگر نمیشود به سبک و سیاق زمانی که متن نوشته شده آن را روی صحنه برد.
من سعی کردم با توجه به شرایط و فضای زندگیمان این متن را دوباره بازخوانی کنم. مدتی روی آن فکر و تحقیق کردم و از دید یک کارگردان ایرانی آن را کند و کاو کردم.2500 سال قبل ایران و یونان دو قطب مهم جهان و در تضاد فرهنگی و سیاسی با هم بودند. با توجه به تحلیلی که داشتم نیاز به بازنویسی فیلمنامه را احساس کردم اما در این بازنویسی سعی کردم غنای اثر را حفظ کنم.
* به عنوان کارگردان میتوانید دیدگاه و معیارتان درباره یک اجرای کلاسیک را توضیح دهید؟
- هنرکار: اجرای کلاسیک تعریفی دارد، نوع حرکت و کلام بازیگر شق و رق و عصا قورت داده است. صحنه و فضاسازی در این آثار مشخصاتی دارد که همه میدانیم. من این شیوه را دوست ندارم واجرای من با این شیوه فرق دارد. خطوط را میشکنم و البته همه اینها از ذهن من و ذهن یک گروه میگذرد تا به مرحله اجرا برسد.
* با این تعاریف "آنتیگونه" یک تجربه مدرن است یا کلاسیک؟
- هژیر آزاد: من این نمایش را یک تجربه مدرن میبینم. اجرای کلاسیک قواعدی دارد که در "آنتیگونه" نمیبیند، نوع دکور و جنس بازی شبیه آن قواعد نیست. از لباس فاخر، دکور عظیم و دیالوگهای آهنگین خبری نیست. در این تجربه همه این قواعد شکسته شده از کاخ و تخت پادشاهی خبری نیست. صحنه خالی است و تماشاگر قراردادی که نمایش با او میگذارد میپذیرد و با فضا هماهنگ میشود.
* اما استفاده از نورپردازی و فضاسازی و وفادار بودن به بعضی عناصر نمیتواند منجر به اجرایی کلاسیک شود.
- هژیر آزاد: در کشور ما با آثار مدرن قرابت وجود ندارد. گاهی کارهای مدرن به این سمت میرود که کارگردان هرطور که خواست به یک متن نگاه کند. در کارهای پست مدرن این ماجرا تشدید میشود. من فکر میکنم تجربههای مدرن موفقتر است. اما باید در آنها اصولی حاکم باشد.
- هنرکار: من در نمایشهایم از شیوههای معاصر استفاده میکنم از سیری که تئاتر از گذشته تا امروز طی کرده بهره میگیرم. شیوههایی که در نمایش دیده میشود در هیچ نمایش دیگری ندیدهاید و من این را به جرئت میگویم که این تفاوت اصلی "آنتیگونه" با نمایشهای مشابه است.
من سعی کردم نگاهی که سوفوکل دارد را، نقد کنم. آنتیگونه را با ژاندارک مقایسه میکنند و میگویند که وجه قهرمانی دارد اما من روی این وجوه فکر و تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که آنتیگونه را میتوان از وجوه دیگری هم دید. آنتیگونه تفکر و اندیشهای که دارد او را به تروریستهای معاصر شبیه میکند. من در اجرا هم سعی کردم این را در نظر بگیرم و نمیخواهم آن را معنی کنم.نمایش باید این دیدگاه را منتقل کند.
*از دغدغه معاصرسازی صحبت کردید، این اتفاق در متن اتفاق نمیافتد شیوه بیان و آوای کلمات و آهنگی که در جملات وجود دارد همگی در راستای متون و نوشتار کلاسیک "آنتیگونه" است. چرا معاصرسازی در متن دیده نمیشود؟ چرا در آنچه که به مخاطب ارائه کرده این با ترکیبی نامتجانس روبرو هستیم؟ این مسئله در تفاوت فضاهای ارائه شده و متن دیده می شود؟
- هنرکار: کاری که من کردم از درونم آمده و وقتی از اجرای آن لذت بردم. وقتی به عنوان کسی که تخصص تئاتر دارم به کار نگاه می کنم نمی توانم عنوان کلاسیک را روی آن بگذارم اما به هر حال شما می توانید نظر خودتان را داشته باشید.
در زمینه بازیها به اندازه کافی تحقیق کردم، من بازیگرانم را از هرگونه ادا منع کردهام. در مورد کلام نیز وقتی میبینم جملاتی که در متن نوشته شده همان معنی مورد نظر ما را دارد نیازی به ایجاد تغییر در آنها احساس نمیکنم. همانطور که در مورد بخش موسیقی نیز این اتفاق رخ داده است. تمام این ها سیری دارد که به تماشاگر حس را منتقل میکند.
اما نکته ای درباره بیان کلاسیک، کلام کلاسیک لازمه این کار است. آنتیگونه در بخشی از کار فغان می زند که ببینید مردمان ببینید که واپسین لحظه زندگی ام را می گذارم و در این لحظه تکهای از قلب شنونده کنده می شود، این جملهای نیست که بتوان به صورت روزمره و کاریکاتوری آن را بیان کرد.
نظر شما