داشتن باورها، خواستها و دلایل برای عمل از سوی شما صرفاً مستلزم مستعد بودن برای توضیحاتی است که بر حسب باورها، خواستها و دلایل چارچوب بندی میشوند. با به کار بردن چنین توضیحاتی ما این موضع التفاتی را در دست داریم. ما این امر را با توجه به همنوعانمان به صورت اجتنابناپذیر در مییابیم و همچنین تلاش برای رسیدن به اصطلاحاتی که متناسب موجودات غیرانسانی باشند اجتنابناپذیر است. در مورد ارگانیسمهای ساده، گیاهان و اشیای غیرجاندار ما در مییابیم که میتوانیم موضع التفاتی را به کار ببریم و رفتار آنها را با فهم طراحیشان تبیین کنیم.
با انجام این کار ما به سمت آنچه دنت "موضع طراحی" مینامد حرکت میکنیم. ما رفتار اشیا را با در نظر گرفتن آنها به عنوان اشیایی که با روشی خاص برای رسیدن به غایتی خاص طراحی و مهندسی شدهاند موجه و معنادار میکنیم.
شما ممکن است رفتار رایانه شخصیتان را با اطلاق باورها و خواستهای متفاوتی شرح دهید. اما یک برنامهنویس در موضعی است که رفتار وسیله را با اشاره به برنامۀ آن معنادار میکند. به همین طریق یک زیستشناس میتواند رفتار یک گلبول سفید را با تأمل بر طراحیاش از چشمانداز تکاملی تبیین کند. طراحی یک رایانۀ شخصی یک منشای انسانی دارد.
طراحی یک گلبول سفید یا یک نظام گردش خون یک وزغ یا مکانیسمی که رشد یک گیاه را کنترل میکند منعکسکنندۀ سرشت طبیعت است. فشارهای تکاملی تضمین میکنند که مکانیسمهای بد مهندسی شده و به صورت اشتباهی کار میکنند از بین بروند.
موضع طراحی با موضع قصدی قابلیت جایگزینی را ندارد. هنگامیکه به فهم "سطح طراحی" از یک گلبول سفید یا رفتار یک پرنده برای حفظ جوجههایش با خود را به ناخوشی زدن میرسیم از چشمانداز قصدی مدعیاتی اشتباه را مطرح نمیکنیم . برعکس ما صرفاً تبیین عمیقتر و مناسبتری از اینکه چرا چنین مدعیاتی اتخاذ میشوند پیشنهاد میکنیم. چنین تبیینهایی از بسیاری جهات شبیه تبیینهای کارکردی هستند. اما بر طبق نظر دنت ، قابلیت و ظریت ما برای به کارگیری موضع طراحی در نمونههای خاصی بدان معنا نیست که باورها، خواستها و دلایل عمل در اساس حالات کارکردیاند. ما موضع قصدی را هنگامی اتخاذ میکنیم که قصدمان در فهم یا تبیین رفتار ماهیتی بیشتر عملمحورانه است یعنی هنگامیکه ما تمایل داریم که بهسرعت و بدون صرف تلاش زیاد پیشبینی کنیم که چگونه آن ماهیت احتمالاً رفتار میکند. اگر این هدف ما باشد موضع التفاتی به صورت شگفتانگیزی کارآمد و مقرون به صرفه است ما به موضع طراحی تنها هنگامی متوسل میشویم که مقاصدمان تغییر کرده باشند و شرایط بررسی دقیقتر و مدونتر مکانیسمهای کنترلکننده یک ماهیت را ممکن کند یا خواستار باشد. یک پرندهشناس موضع طراحی را برای تبیین رفتار انواع خاصی از پرندگان اتخاذ میکند اما یک شکارچی نیازی بدان ندارد و معمولاً هم این [موضع طراحی] را اتخاذ نمیکند.
روان شناسان ، روان – زیستشناسان[1] و جامعه – زیستشناسان[2] و در کل دانشمندان شناختی به انحای مختلف موضع طراحی را در مورد موجودات انسانی اتخاذ میکنند. مجدداً بگوییم که این مستلزم نادیده گرفتن موضع قصدی که ما به منظور موجه شمردن رفتار فرد دیگر با نظر به باورها، خواستها و دلایل اتخاذ میکنیم نیست. بر طبق دیدگاه دنت این همچنین مستلزم کشف باورها، خواستها و دلایلی که در اساس حالات کارکردی متکفل رفتارند به حساب نمیآید. این باورها، خواستها و دلایل عمل که قابل اطلاق به ما هستند شاید بدان جهت اینگونه هستند که ما این معماری کارکردی را دارا هستیم. اما باورها، خواستها و دلایل به صورت علّی مؤلفههای مؤثر آن معماری به حساب نمیآیند
نظر شما