به گزارش خبرگزاری مهر، در آغاز این نشست علمی دکتر سید احمد رضا خضری رایزن فرهنگی در سخنانی، هدف از برگزاری این کنفرانس را گسترش تعامل فرهنگی با جامعه اسپانیا به ویژه محافل علمی، دانشگاهی، فرهنگی و روشنفکری این کشور اعلام کرد.
خضری سپس به ارائه مقاله خود را با عنوان "زندگی ، زمانه و اندیشه غزالی " پرداخت و نقش مهم و بنیادی آن اندیشمند برجسته ایرانی را در ایجاد تحولات علمی و فرهنگی در دوره های بعد برای حاضران تشریح کرد.
سپس دکتر "مجتبی زروانی" استاد دین شناسی دانشکده الهیات دانشگاه تهران در سخنانی با بیان اینکه آرا و فعالیتهای غزالی بسیار شبیه "آباء" کلیسا بود، اظهار داشت: اگر بر اساس قاعده دین شناسی بخواهیم اندیشه غزالی را بررسی کنیم، اهمیت شایان او را در خواهیم یافت.
وی افزود: آثار غزالی را می توان به دو بخش تقسیم کرد، بخشی از نوشته های او متعلق به مسلمانانی است که به آنها وابسته بوده و در باب اهل سنت و سلفیه نوشته شده است و برخی نیز در دفاع از دستگاه حکومتی نوشته شده که در موضع نقد قرار می گیرد. از همین رو به او برچسب مدافع خلافت عباسی و سلجوقیان زده میشود.
دکتر زروانی گفت: بهوجود آوردن سنت تطبیق ادیان توسط غزالی قابل دفاع است و از نظر سنت دین شناسی، غزالی یکی از شخصیتهای برجسته اسلامی به شمار می آید و آثار او به لحاظ شیوه بحث نیزقابل دفاع است.
این استاد دانشگاه تهران اظهار داشت: رابطه عقل و ایمان که غزالی بسیار به آن پرداخته، به عنوان یک بحث در میان دانشمندان مسلمان مطرح است.
وی گفت: تا زمانی که غزالی در نظامیه است، ایرادها و اشکالاتی به نظرات او وارد است، اما در جایی که به عنوان یک دانشمند مستقل وارد بحث می شود، اندیشه های او از قدرت بالایی برخوردار است.
دکتر "خوسه فرانسیسکو کوتیاس" استاد دانشگاه" آلیکانته" اسپانیا دیگر سخنران این همایش بود که به تشریح ویژگی های آثار غزالی بویژه آثار فارسی وی پرداخت و اظهار داشت: برخی می گویند که کتاب "کیمیای سعادت" همان کتاب "احیاء العلوم" است که به فارسی ترجمه شده است در حالیکه این دو تفاوتهای بسیاری دارند و به یک تعبیر می توان گفت که چندان ارتباطی با هم ندارند.
وی گفت: تمام نویسندگان ایرانی که به زبان عربی و فارسی کتاب نوشته اند، در آثار فارسی خود مثلا ترجمه تاریخ طبری مطالبی را مطرح کرده اند که در زبان عربی جرات نوشتن آن را نداشته اند. و این حاکی از آن است که دنیای مسلمانان فارسی زبان دنیای آزاد تری بوده و متمدن تر از دنیای دیگر مسلمانان بوده است . چرا که امکان تحمل آراء و اندیشه های دیگران در آنجا فراهم تر بود.
همچنین دکتر سید"جمال موسوی" استاد تاریخ ، فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه تهران مقاله خود را با عنوان "غزالی و مسئولیت های اجتماعی او" در این نشست علمی ارائه داد .
دکتر موسوی دوران زندگی 55 ساله غزالی را به چهار بخش ، غزالی نیشابور( تا سن 28سالگی) ، غزالی بغداد (که 10 سال طول کشید)، غزالی مهاجر(10 سال) و غزالی طوس (7 سال) تقسیم کرد و گفت: غزالی در دوره نخست زندگی خود ارتباطی با مردم نداشت و بیشتر از دیگران تعلیم می گرفت، در دوره دوم به دربار سلجوقیان رفت و بخشی از زندگی او در ارتباط با ارباب قدرت و بخشی از آن در رابطه با فقیهان زمان خود و پاسخ به حملات و انتقادات آنان اختصاص داشت. در دوره سوم که پس از 10 سال زندگی پرمجادله و تعصب آمیز مذهبی آغاز شد، از رفتار گذشته خود شرمسار می شود و به صورت ناشناس و به دور از قدرت و مناظره با عالمان دینی به شهرهای بغداد ، شام ، مکه و مدینه مهاجرت می کند. وی گفت: غزالی در مرحله چهارم زندگی خود، به طوس باز می گردد و زندگی جدیدی را آغاز می کند و به تعامل با مردم می پردازد و در دفاع از عدالت اجتماعی و رعایت حال مردم اصحاب قدرت را نصیحت می کند .او به علمای دین توصیه می کند که دست از تعصب بردارند و به عنوان عالم دین برای دنیای خودشان کار نکنند.
آخرین سخنران این همایش دکتر "حسن ابراهیمی" دیگر استاد دانشگاه تهران بود که مقاله خود را با عنوان " عقل از دیدگاه غزالی " دراین نشست علمی ارائه داد.
وی طی سخنانی با بیان اینکه بسیاری غزالی را یک فیلسوف عقل ستیز می شناسند، با طرح سئوالاتی دراین زمینه، به بررسی آرا و عقاید او پرداخت. وی گفت: غزالی با این نگاه که انسان برای درک مسایل به منبعی عالی متصل است، در مقابل عقل میایستد و میگوید اگر استدلال بخواهد انسان را به جایی برساند، باید مقدمات استدلال را از سنت، نبی و کتاب خدا بگیرد و اگر استدلال بخواهد باید مقدمات استدلال را هم از عقل بگیرد، وی این شیوه را نمی پذیرداز اینرو غزالی در واقع با عقل ستیزی ندارد و ستیز او با فلاسفه است و می گوید که فلاسفه با مقدمات ماخوذ از عقل استدلال کرده اند، بنابراین غزالی با قلمرو شناختی عقل ؛که فلاسفه معتقد به آن هستند، مخالفت می کند.
وی گفت: غزالی وقتی عقل را در برابر نقل و دل قرار می دهد، تعبیرش این است که عقل در برخی عرصه ها نباید ورود کند و اگر وارد شود، نباید به آن اعتنا و اعتماد کرد.
نظر شما