پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۲۷ اسفند ۱۳۸۷، ۱۰:۰۶

مابعدالطبیعه ذهن (10)

جایگاه اشیای مرکب در فلسفه ذهن

جایگاه اشیای مرکب در فلسفه ذهن

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: جهان آن­گونه که ما به تصویر کشیده­ایم، از نظم پویای اشیا تشکیل می­شود. اشیا ممکن است ساده یا مرکب باشند و یک شیء مرکب اشیایی را به عنوان اجزای خود دارا است. اشیای ساده یا بسیط ساختار دارند- یک شیء بسیط شیئی با کیفیات است - اما اجزای جوهری را دارا نیست.

برای یک لحظه این­گونه فرض کنید که اشیای ساده چیزی بیش از نقاط مکانی – زمانی­اند. با این همه، هر چند شی­ء ساده از اشیای دیگر به وجود نیامده است می­تواند اجزای مکانی - زمانی داشته باشد.

به طور مثال یک شیء ساده نیمۀ بالایی و پایینی را داراست و این نیمه­ها جهت­های مکانی مشخصی را دارا هستند. اگر شیئی ساده در طول زمان ثبات داشته باشد آن­گاه ما می توانیم از اجزایی در مشابهت با اجزای مکانی سخن بگوییم. ما می­توانیم به طور مثال از شی­ء در سه­شنبه و تمایزش از شی­ء در چهارشنبه  سخن بگوییم. با این همه، اجزای مکانی و زمانی یک شیء خودشان شی­ء به حساب نمی­آیند. هر چند که یک کره از دو نیم کره تشکیل شده ، این کره نیازی به این­که از این دو نیم کره تشکیل شده باشد به­گونه­ای که مواد از بدنۀ چوبی که دور مغز مدار قرار دارد تشکیل شده است ندارد.

اشیای مرکب اشیایی را به عنوان اجزای خویش دارا هستند. این اجزا ممکن است خودشان پیچیده باشند اما در نهایت ما به اشیای بسیط می­رسیم و این اشیا از اشیای مشخص و متمایزی تشکیل نشده­اند. اجازه بدهید اذعان کنیم که اشیای مرکب از اشیای سازنده­شان به وجود آمده­اند. بنابراین هر شیئی از اشیای بسیط  و ساده به­وجود آمده است. آیا هیچ شیئی مرکبی به جز این تعریف وجود دارد؟ بسیاری از فیلسوفان جواب آری می­دهند.

به یک مجسمه و اجزایی که این مجسمه از آن­ها ساخته شده بیندیشد. آیا یک مجسمه صرفاً مجموعه­ای از اجزاست؟ به نظر می­رسد این­گونه نیست. مجموعۀ اجزا ممکن است تغییر کند و این مجسمه هم­چنان باقی بماند. ما می­توانیم این مجسمه را تعمیر و قطعه­ای را جایگزین جزء شکسته کنیم. هنگامی­که این کار را صورت می­دهیم نتیجه مجموعۀ جدیدی از اجزاست اما همان مجسمه بر سر جای خود باقی است. به صورت حادترما می­توانیم این مجمسمه را از طریق پوشاندن آن با خاک بدون آن­که مجموعۀ اجزایش آسیب ببینند از بین ببریم.

این مجسمه و مجموعه اجزا شرایط متمایزی را دارا هستند.این مجسمه هنگامی­که اجزایش وجود ندارند می­تواند وجود داشته باشد و مجموعۀ اجزا هم با وجود از بین رفتن مجسمه می­توانند باقی بمانند.

شاید می­توانستیم بگوییم که این مجسمه مجموعۀ اجزای است که به نوع خاصی نظم و نسق گرفته است: این مجسمه اجزا به علاوه نظم­شان است. اگر این مجسمه در خاک فرو رود اجزایش باقی می­مانند اما نظم آن از بین می­رود. با این همه به نظر می­رسد ما می­توانیم اجزا را تعویض کنیم اما این مجسمه باقی بماند البته منوط به آن­که نظم آن حفظ شود. یا ممکن است ما این نظم را تغییر دهیم چنان­که یک این مجسمه را تغییر دهیم اما آن را از بین نبریم.

تأملات در مورد این خطوط [تفکر] فیلسوفان را بدان دیدگاه سوق می­دهد که مجسمه­ها، و در واقع اشیای مرکب به صورت عام، از نظم­های اجزای سازندۀ آن­ها مجزا هستند. درست است که آن­ها در هر زمان مفروضی از مجموعه­ای از اجزا ساخته شده­اند اما این نکته صرفاً بیان می کند که هویت شی­ء بیش از اجزایی است که آن شیء را به وجود آورده­اند و هم­چنین فراتر از نسبت­هایی است که این اجزا نسبت به یکدیگر واجدند. در مورد این ، ما ممکن است دو شیء را که از جهت مکانی تداخل دارند متصور کنیم: این مجسمه (که با شرایط هویتش در طول زمان تعریف می شود) و مجموعه­ای از اجزا (که با شرایط این همانی متفاوت در طول زمان تعریف می شود).

کد خبر 850387

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha