به گزارش خبرنگار مهر، لس آنجلس تایمز اعلام کرد مجیدی در 17 سال اخیر زندگی آدمهای عادی جامعه را منبع الهام فیلمهایی چون "رنگ خدا"، "باران" و فیلم نامزد اسکار "بچههای آسمان" قرار داده است. بنابراین جای تعجب ندارد که داستان خوشایند جدیدترین فیلم او "آواز گنجشکها" از یک مزرعه پرورش شترمرغ در حومه شهر شلوغ تهران ریشه میگیرد.
مجیدی در یک گفتگوی تلفنی از تهران درباره "آواز گنجشکها" به سوزان کینگ گفت: من آنجا با مردی بسیار پاک مثل آب زلال برخورد کردم و مجذوب او شدم. او رابطهای خاص با شترمرغها داشت.
فیلمساز ایرانی افزود: انگار که او میتوانست با آنها حرف بزند. او با شترمرغها جنگ میکرد و این برایم شگفتآور بود، چرا که شترمرغها اساسا حیواناتی بسیار ابله هستند.
مجیدی 49 ساله ادامه داد: با دور شدن از پیچیدگیهای زندگی شهری در تهران متوجه شدم هنوز آدمهای پاک زیادی وجود دارند. اساس اصول انسانی ما به نوعی در مکانهای دور از شهر محفوظ مانده است. این روزها مدرنیته و تکنولوژی ما را بیش از پیش از خودمان و دیگران دور کرده است.
با این حال مجیدی نمیخواهد تماشاگران فیلم او را حمله به مدرنیته بداند و به عنوان نمونه به این مسئله اشاره میکند که تکنولوژی به دختر کریم شخصیت اصلی فیلم توانایی شنیدن داده است.
فیلمساز ایرانی ادامه داد: بعضیها سعی کردند "آواز گنجشکها" را نوعی تقابل میان سنت و مدرنیته توصیف کنند، اما ایده فیلم این است که مدرنیته در خدمت انسانیت باشد.
مجیدی گفت: در عوض، ما به شکلی فزاینده مقهور مدرنیته شدهایم. مثل اهریمنی است که زندگی ما را احاطه کرده است. مدرنیته باید ما را به سمت یک زندگی بهتر هدایت کند و به ما پر پرواز بدهد.
او اشاره کرد: "آواز گنجشکها" از ما دعوت میکند به وجوه انسانی و ارزشهای مشترک خود برگردیم. این تنها راه برای ما است که برخیزیم و با مشکلات ناشی از مدرنیته روبرو شویم، در غیر این صورت خیلی راحت به روبات تبدیل میشویم.
مجیدی در "آواز گنجشکها" نیز مانند فیلمهای قبلی خود زندگی بچهها را مورد توجه قرار میدهد. به عنوان مثال کوچکترین پسر کریم تصمیم میگیرد با کمک دوستان قدیمی خود یک آبانبار قدیمی را پاک کند تا بتوانند در آنجا ماهی قرمز پرورش بدهند و بفروشند.
او در این باره گفت: این داستان برگرفته از نوستالژیای دوران کودکی من است. ماهیهای قرمز بخصوص در عید نوروز ایرانیها یک نماد مهم به حساب میآیند. هنگام نوروز در خانه بسیاری از ایرانیها با ماهی قرمز روبرو میشوید، اما در عین حال پرورش ماهی قرمز یک حرفه است. در جنوب تهران بچههایی هستند که از این راه امرار معاش میکنند. خود من هم به عنوان کسی که در جنوب تهران بزرگ شده در کودکی هنگام سال نو ماهی میفروختم.
هرچند بچهها در پایان فیلم به شکلی تصادفی بیشتر ماهیهای خود را از دست میدهند، اما مجیدی گفت: آنها یک ماهی را نجات میدهند که میتواند ماهیهای زیادی به دنیا بیاورد تا آن را بفروشند. به گفته مجیدی، این طرح فرعی راهی است که نشان میدهد کریم هیچگاه نباید امید خود را از دست بدهد.
مجیدی با اشاره به اینکه کار کردن با شترمرغها برای او بسیار سخت بود، گفت: آنها بدن بسیار بزرگ و سر بسیار کوچک دارند. به نظرم مغز آنها باید اندازه یک فندق باشد. هر وقت به یک شترمرغ نگاه میکنم یاد سیاستمدارانی میافتم که قدرت زیادی دارند، اما اغلب طوری رفتار میکنند که نشان میدهد مغز بسیار کوچکی دارند.
"آواز گنجشکها" از جمعه به طور محدود در سینماهای آمریکا اکران شده است. هفتمین فیلم مجیدی داستان کریم کارگر مزرعه پرورش شترمرغ است که به دلیل سهلانگاری شغل خود را از دست میدهد و برای یافتن شغلی تازه به تهران میرود، اما حضور در این شهر بزرگ و شلوغ او را به کارهایی وامیدارد که با طبع ساده روستاییاش سازگار نیست.
نظر شما