سعيد آقا جاني بازيگر تلويزيون و سينما در گفت و گو با خبرنگار گروه هنري مهر، ضمن اعلام اين مطلب افزود: بازيگري يك هنر قائم به ذات نيست. بلكه بخشي از يك مجموعه است و وابسته به تمامي عوامل توليد است. يعني بايد يك فيلم يا مجموعه تلويزيوني حائز تمامي شرايط براي رسيدن به يك جايگاه مناسب و مثبت باشد تا يك بازيگر كه جلوه گر و تصويرگرعوامل دست اندر كار توليد است به خوبي بتواند نقش خود را ايفا كند.
وي در ادامه، با اشاره به نابساماني شرايط توليد در تلويزيون گفت: در سال هاي اخير ما كمتر شاهد ارايه يك فيلمنامه خوب بوده ايم. در چنين شرايطي، چگونه از يك بازيگر مي توان انتظار داشت نقش هاي خوبي را ايفا كند يا موجب ارتقاي اين هنر شود. فيلمنامه الگوي اصلي يك كار تصويري به شمار مي رود كه اگر در نگارش آن دقت لازم به خرج داده نشود، ديگر عوامل توليد را هم دستخوش مشكل خواهد كرد.
بازيگر مجموعه تلويزيوني طنز «ساعت خوش» تاكيد كرد: توليد مجموعه هاي طنز 90 قسمتي كه در مدت زمان فشرده و كوتاهي توليد مي شود، شايد يكي از علل اين افت چشمگير بازيگري باشد. در حال حاضر، بازيگر تلويزيوني با فشار كاري روبرو است و ديگر قادر به فكر كردن نيست بلكه غريزي عمل مي كند. از طرف ديگر، بسياري مواقع كارگردان ها نوع خاصي از اجراي نقش را از يك هنرپيشه مي خواهند. يعني نقش مورد نظر را با همان ويژگي هايي كه در مجموعه هاي قبلي ديده اند، مي خواهند. در واقع بدون درنظر گرفتن خصوصيات شخصيتي كه خود ارايه كرده اند، از بازيگر مي خواهند همان شيوه اي را كه در ايفاي نقشي ديگر داشته و احتمالا" مورد توجه هم واقع شده است ارايه دهند. به اين ترتيب بازيگر خواه، ناخواه به سمت تكرار وكليشه سازي سوق پيدا مي كند. زيرا خود را نيازمند خلاقيت نمي بيند.
آقاجاني در پاسخ به اينكه، نقش كارگرداني حرفه اي و مناسب تا چه اندازه مي تواند نقش مهمي را در موفقيت يك اثر تصويري ايفا كند، خاطر نشان ساخت: زماني كه كارگردان نتواند نقش را براي بازيگرش تفهيم كند و از او بازتاب دقيق خصوصيات نقش را طلب كند، نمي توان ارايه مناسب نقش را از او انتظار داشت. كارگردان بايد تسلط كافي بر نوشته و نقش ها داشته باشد تا به خوبي آن را به بازيگرش انتقال دهد.
وي در پاسخ به اين سوال كه چگونه است يك بازيگر در سينما بسيار متفاوت تر و بهتر عمل مي كند تا در تلويزيون، يادآور شد: اين دو عرصه تفاوت هاي بسياري با يكديگر دارند. به هيچ وجه نمي توان كيفيت بازيگري در يك سريال 26 قسمتي را كه حدود 600 ، 700 دقيقه زمان مي برد با يك اثر 90 دقيقه اي مقايسه كرد. بازيگري در تلويزيون ما تبديل شده است به موقعيتي كه در لحظه آفريده مي شود. زيرا حجم زياد كار و فشار فوق العاده اي كه از نظر زمان بندي براي به موقع رسيدن يك مجموعه تلويزيوني به پخش، به همه عوامل وارد مي شود، مجال فكر كردن به بازيگر را نمي دهد. او مجبور است در لحظه بيانديشد، ارتباط برقرار كند ونقش را به اجرا در بياورد. اين مساله بدون شك لطمه زيادي به تجلي يك شخصيت در كار تلويزيوني خواهد زد.
بازيگر مجموعه تلويزيوني «كلانتر» تاكيد كرد: به عقيده من بازيگراني كه د رتلويزيون مي توانند نقش هاي خوب و ماندگاري از خود به جا بگذارند، نابغه هستند. زيرا با توجه به شرايط سخت كار، تمركز و فهم نقش كه بايد طي مراحلي مشخص و با صرف زمان لازم صورت بگيرد، متاسفانه به انجام نمي رسد. به عكس در سينما، وسواس و دقت نظر بسيار بيشتري از سوي كارگردان ها اعمال مي شود. كار با آرامش بيشتري انجام مي شود و براي گرفتن يك صحنه ممكن است، ساعت ها و حتي روزها وقت صرف شود. در حالي كه يك كارگردان تلويزيون اين زمان را براي بازنگري هاي چند باره و روتوش كار در اختيار ندارد و طبيعي است در اين بين به ارايه هنرمندانه نقش از سوي يك بازيگر لطمه وارد شود.
وي با اظهار تاسف از اينكه بازيگران در تلويزيون در حال از دست دادن تمامي جنبه هاي هنري كار خود هستند، تاكيد كرد: در مطبوعات مختلف كشور مي خوانيم كه كارگردان ها يا فيلنمامه نويس هايي هستند كه از نوع نگاه ديگري سخن مي گويند. اگر واقعا" افرادي هستند كه اين قابليت رادارند، بهتر است به آنها ميدان عمل داده شود، تا شايد زاويه جديدي از نگاه و عملكرد براي توليد برنامه هاي تلويزيوني پيش روي تهيه كنندگان و ساير سازندگان برنامه ها در اين رسانه باز شود.
اين بازيگر يادآور شد: در حال حاضر كارگردان هاي بسيار اندكي در كشور فعاليت مي كنند كه قادر به توليدآثار خوب و قابل اعتنا هستند. شايد به كار گيري اين افراد، تا حدودي بتواند به اطلاح وضع موجود كمك كند وشرايط بهتري را در زمينه نقش پردازي به وجود بياورد.
آقاجاني با صحه گذاشتن بر مشكل معيشتي بازيگران گفت: قشربازيگر در كشور ما از هيچ پشتوانه حمايتي و مادي برخوردار نيستند، به همين جهت اشتغال در اين حرفه براي بسياري از آنها تبديل به شغل درآمد زا شده است. خود من به درستي نمي توانم دست به انتخاب بزنم و شايد در طول فعاليت بازيگري خود، تنها از يك كار به مفهوم واقعي راضي باشم. تفاوت اجراي نقش خان دايي در يك مجموعه طنز آميز و به عهده گرفتن نقش يك قاتل در اثري ديگر، نشان مي دهد كه من نتوانسته ام به سبك و سياق خاصي بيانديشم و بيشتر در پي گذران زندگي بوده ام. درتلويزيون ما بازيگراني هستند كه از سبك خاصي در ارايه بازيگري برخوردارند و شكل اجرايي منحصر به فرداي دارند اما هيچگاه بسترلازم براي ارايه تمامي توانايي هاي خود را در اختيار ندارند. چون همانطوري كه اشاره كردم، آثار تلويزيوني با شتابزدگي، كوتاه بودن زمان توليد و نگراني از بابت به موقع نرسيدن به زمان پخش توليد مي شوند.
نظر شما