
سران گروه 8 كشوربزرگ صنعتي در نشست اخير خود در منطقه " سي ايلند" ايالت جرجياي آمريكا طرح موسوم به " خاور ميانه بزرگ وشمال افريقا " را مورد تصويب قرار دادند.
در اين طرح بر ضرورت انجام اصلاحات سياسي و اقتصادي در كشورهاي خاور ميانه وشمال آفريقا تاكيد شده اما راهكارهاي لازم براي انجام اين اصلاحات ارائه نشده است.
آنچه كه از فرايند اين طرح مشخص مي شود اين است كه سران كشورهاي صنعتي به خوبي مي دانند كه گردش چرخهاي صنعتي كشورهاي آنان تا 50 سال ديگر همچنان به نفت خاورميانه وابسته خواهد بود وتا آن زمان ميزان مصرف نفت اين 8 كشور صنعتي به 10 برابر رقم فعلي افزايش خواهد يافت.
بر آورده ساختن نياز كشورهاي صنعتي به نفت خاور ميانه قطعا به محيطي آرام و حكومت هاي كاملا وابسته به آمريكا وغرب بستگي دارد .
اولين چالشي كه كشورهاي صنعتي جهان در اين زمينه با آن روبرو هستند وجود گروه هاي افراطي است كه منافع غرب وآمريكا را به خطر مي اندازند.
بنا بر اين مساله مهمي كه در طرح وجود دارد تشويق سران كشورهاي عرب خاورميانه به سركوب گروه هاي اسلام گرا مي باشد كه مايل نيستند نفت كشورشان با بهاي اندكي به كمپانيهاي نفتي غرب وآمريكا سرازير شود.
هر چند كه اين گروه ها بر اثر يك سلسله عوامل محيطي و بر اثر نبود دموكراسي نسبي در كشورهاي عربي رشد كرد ه و بوجود آمده اند اما سر كوب آنان بدون توجه به شرايط اجتماعي وسياسي كشورهاي خاور ميانه امكان پذير نيست.
در ده هاي 40 تا 70 از قرن گذشته منافع آمريكا وغرب اقتضا مي كرد تا از طريق انجام كودتا در كشورهاي خاور ميانه حكومت هاي دست نشانده خود را بر ملتهاي اين منطقه تحميل كنند .
اين اقدامات يعني تحميل حكومت هاي دست نشانده بر ملتها، به بروز گرايشهاي ماركسيستي در خاورميانه منجر شد كه با منافع آمريكا وغرب در آن زمان در تضاد بود.
پس از متلاشي شدن اتحاد جماهير شوروي سابق، آمريكا وغرب با پديده جديدي به نام گروه هاي تندرو مواجه شدند كه اين گروه ها محصول محيط هاي سر كوب وخفقان موجود در كشورهاي خود هستند.
تلقي اين گروه هااين است كه آمريكا وغرب از طريق غارت نفت كشورهاي منطقه ابزارهاي سركوب ، شكنجه وكشتار را در اختيار حكومت هاي سر كوبگر، قرار مي دهند وبهمين دليل به موازات مبارزه با حكومتهاي متبوع خود، منافع آمريكا وغرب را نيز مورد تهديد قرار ميدهند.
بنا بر اين به نظر مي رسد سران گروه 8 متاسفانه بدون درك واقعيتهاي موجود وحل ريشه اي مسائل منطقه تنها از طريق ارائه طرحهاي غير عملي تنها در انديشه تامين منافع خود هستند.
گره كور ومشكل اصلي خاور ميانه مساله ديكتاتوري حكومتها ويا دموكراسي نيست بلكه، مساله پيچيده فلسطين ووجود غير مشروع اسرائيل در منطقه ، زمينه را براي رشد اصول گرايي فراهم ميكند.
بدون اجراي كامل قطعنامه هاي شوراي امنيت وتشكيل يك دولت مستقل فلسطيني ومنع اسرائيل از توليد سلاحهاي كشتار جمعي كه توازن نظامي را در منطقه بر هم زده ، امكان اجراي طرح خاور ميانه بزرگ وبر قراري دموكراسي حقيقي در اين منطقه تحت هيچ شرايطي وجود نخواهد داشت .
نظر شما