پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۳۰ فروردین ۱۳۸۸، ۱۳:۱۵

نگاه جنبشهای زنان به عدالت

نگاه جنبشهای زنان به عدالت

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: یکی از حوزه‌های نظریه سیاسی بین‌المللی که معمولاً از سوی جریان اصلی "علم‌گرا" در روابط بین‌الملل بحثی غیرعلمی تلقی می‌شود اما برای نظریه‌پردازان جنسیتی بین‌المللی حایز اهمیت زیادی است، بحث عدالت است.

جنبش زنان معمولاً در وهله نخست یک جنبش اجتماعی تلقی می‌شود. جنبشهای اجتماعی "تلاشی برای دگرگون ساختن ساختار اجتماعی" قلمداد می‌شوند که "حداقل گهگاه از روشهای فرانهادین استفاده می‌کنند". با وجود اینکه در وهله نخست به نظر می‌رسد دغدغه اصلی جنبشهای اجتماعی ایجاد تغییر در مناسبات اجتماعی و توزیع قدرت سیاسی و اقتصادی است، این باور به تدریج  نزد بسیاری از رهبران و هواداران جنبشهای اجتماعی پذیرفته شده که ایجاد تغییر در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باید همراه با دگرگونی هایی در عرصه ها و ساختارهای فرهنگی و شناختی نیز باشد.[1]

به علاوه، توجه جنبشهای اجتماعی به اهمیت رویه های شناختی در جامعه و باور به لزوم تأثیر بر آنها و دگرگون ساختنشان، همراه با باور به رابطه میان "شناخت و قدرت" است. شناختهای  حاکم، اعم از شناختهای مبتنی بر به اصطلاح "فهم متعارف" و یا شناختهای "علمی"، هم از رویه‌ها و نهادهای قدرت تأثیر می‌پذیرند و هم آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

نحله های اصلی جنبش زنان
به طور کلی سه نحله فکری فمینیستی قابل شناسایی هستند که عبارتند از:
1 – فمینیسم لیبرال
2 – فمینیسم رادیکال
3 – فمینیسم پساتجددگرا[2]
در ادامه به بسط این نحله ها می پردازیم.

فمینیسم لیبرال
فمینیسم لیبرال را معمولاً نزدیکترین جریان به جریان اصلی حاکم بر جوامع غربی می‌دانند. این گروه از فمینیستها در کل به دنبال آن بوده و هستند که الگوهای رفتاری، نقشها، برداشتها، حقوق، تکالیف، امتیازات و ... مردان را به عنوان یک گروه اجتماعی مسلط به زنان بسط دهند و حضور زنان را در عرصه‌هایی که سنتاً متعلق به مردان شناخته می‌شد(یعنی به اصطلاح عرصه یا سپهر عمومی) بر مبنایی برابر با مردان امکان‌پذیر سازند. به عنوان نمونه، آنان خواهان برخورداری زنان از امکانات آموزشی، کاری و اقتصادی، رفاهی، حقوق شهروندی و سیاسی، حقوق مدنی، و غیره به شکل مساوی با مردان اند.

حوزه اصلی مبارزات این گروه از فمینیستها پیگیری حقوق زنان در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. باور آنان به تساوی کم و بیش طبیعی و ذاتی میان زنان و مردان باعث شده که برای تبیین تفاوتهای عینی میان زنان و مردان(از نظر تواناییهای ذهنی و جسمی، نوع احساسات و عواطف، شیوه های متفاوت در خردورزی و غیره) از یک سو به عدم عمومیت این تفاوتها تمسک جویند و نشان دهند که در بسیاری از زنان می توان آنچه را ویژگی مردانه تلقی می‌شود به وضوح دید و در برخی از مردان هم خصلتهایی که زنانه تلقی می شوند غالب است و از سوی دیگر، و با استناد به همین به اصطلاح استثناپذیریها، عمدتا به دنبال تبیینهای اجتماعی برای ظهور این تفاوتها باشند.

فمینیسم رادیکال
فمینیسم رادیکال که مشخصا از اوایل دهه 1970 در ایالات متحده اهمیت یافت، بر خلاف دیدگاه لیبرالها به نوعی به تفاوتی جوهری میان زنان و مردان باور دارد. این فمینیستها آنچه را "ستم جنسیتی" تلقی می کنند، مهمترین و پایدارترین شکل ستم در جوامع  بشری می دانند و هدفشان برانداختن "نظام طبقاتی جنسی" است.

"پدرسالاری"(patriarchy) یک نظام سلطه فراگیر و جهان شمول است که در همه جا و در همه روابط انسانی ساری و جاری است و از آنجا که ذهنیت زنان هم تحت تأثیر آن قرار دارد، آنها به نوعی "خود آگاهی کاذب" دچارند. تاریخ از دید این فمینیستها تاریخ ستم مردان بر زنان است و تنها با برانداختن "پدرسالاری" است که زنان رهایی خواهند یافت.

فمینیستهای رادیکال بر اساس فراگیری نظام پدرسالاری و رخنه آن در همه حوزه های زندگی و کم وبیش مقصر قلمداد کردن همه مردان در سلطه این نظام و بازتولید آن با هر آنچه از مردان است مخالف اند که از جمله باید به "سپهر عمومی" مردانه اشاره کرد. بر خلاف فمینیستهای لیبرال که می خواهند زنان را در کنار مردان و در برابری با آنها وارد سپهر عمومی کنند، فمینستهای رادیکال برآنند که زنان نباید بکوشند به سپهر عمومی بپیوندند، چون در این صورت سلطه مردان را تحکیم می کنند. در عوض، پروژه فمینیسم رادیکال این است که بر مرزهای میان سپهر خصوصی و عمومی، یعنی آنچه مردانه تعریف کرده اند، فایق آید. یعنی جدایی و تفکیک میان خانه و بیرون را انکار می کند و آن را در می نوردد. به علاوه، بر اساس این استدلال، باید همه چیز و همه جا را عرصه "مبارزه" و موضوع "تغییر انقلابی" دانست و این علاوه بر نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، شامل فلسفه، علم، زبان و ... هم می شود.

فمینیسم پسا تجددگرا
بیشترین انتقاداتی که طی دو دهه اخیر از فمینیسم شده است با تکیه بر اندیشه های پساتجددگرایان بوده است. در این میان برخی از خود فمینیستها نیز به شدت تحت تأثیر این گفتمان انتقادی جدید به انتقاد از خود پرداخته اند و در نتیجه، گروهی جدید از فمینیستها که با عنوان "فمینیستهای پسا تجددگرا" یا حتی "پسافمینیستها" شناخته می شوند شکل گرفته است.

به بیان پساتجدد گرایان، فمینیسم در روایات مختلف آن(و به ویژه تقریر رادیکال آن) یک فرا روایت بود، یعنی روایتی که ادعا می کرد می تواند "بیرون حوزه ای بایستد که مدعی است حقیقت را در مورد آن می گوید" و زنان در آن به عنوان " فاعلان شناسایی فرا تاریخی و فراگفتمانی" تلقی می شدند که "حقیقت" را یافته اند. اما این روایت در واقع در درون خود آن بود و نه در خارج از آن.

جنبش زنان و عدالت
یکی از دل مشغولیهای مهم نظریه پردازی سیاسی این است که عدالت به چه معنا باید در حوزه روابط بین الملل مد نظر قرار گیرد؟ آیا عدالت برای افراد باید در نظر گرفته شود یا دولتها؟ با توجه به وجود تفاوتهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی در سطح بین المللی، چگونه می توان به مفهومی از عدالت رسید که جنبه جهان شمول داشته باشد؟

از میان نظریه پردازان فمینیست روابط بین الملل، "اونارا اونیل"(O”Neill) وارد این بحث شده است. او بر آن است که در بحث درباره عدالت بین المللی باید به شباهت آن به بحث در مورد عدالت جنسیتی نیز توجه داشت. در هر دو مورد مسأله این است که اصول عدالت باید منتزع از تفاوتها باشد و در عین حال، قضاوت در مورد عدالت نسبت به تفاوتهای میان آنها نیز پاسخگو باشد.
به عقیده اونیل، نظریه های عدالت از جمله نظریه لیبرال عدالت به دلیل آنکه جنبه "ایده آلیزه" دارند، یعنی کارگزار انسانی، عقلانیت و سبک زندگی خاصی را جنبه آرمانی می بخشند و از این طریق جنبه های خاص را کنار می نهند، به تفاوتهای ملی و جنسیتی توجه نمی کنند. در این نوع برداشتها عدالت معنایی واحد می یابد. در مقابل، برداشتهای نسبی گرا بر مبنای اولویتی که به تنوعات و تفاوتها می دهند، عدالت را امری کاملا نسبی و خاص گفتمانها و سنتهای خاص می دانند. در نتیجه نمی توان تعریفی عام و جهان شمول از عدالت داشت. اولی به نفع دارندگان امتیاز است و دومی به تأیید سنتهای ملی گرایانه و جنس گرایانه منجر می شود زیرا توجه فقط به داخل جوامع است و در سطح بین المللی فقط می توان از کمک سخن گفت یعنی امری داوطلبانه و نه عدالتی که تأمین آن تکلیف محسوب می شود.

در این بین، می توان نظریه ای از عدالت برساخت که در عین انتزاعی و عام بودن به زمینه های متفاوت نیز توجه داشته باشد. انتزاع آن بر اساس آرمانی ساختن مردانگی و توسعه یافتگی نباید باشد و توجه آن به تفاوتها نیز باید از برساختن آرمانهای فرهنگی از جنسیت و حاکمیت ملی اجتناب کند. در این برداشت باید از حاشیه سازی اجتناب شود و انتزاع بر مبنای طیف وسیعی از کارگزاران و نهادها صورت گیرد و نه بر اساس جنبه آرمانی بخشیدن به یک کارگزار یا نهاد خاص. در اینجا اصول عدالت عبارت است از اینکه کنشها و نهادها نباید بر مبنای فریبکاری و یا قربانی سازی عمل کنند و این به معیار عدالت تبدیل می شود.
اما مشکلی که پیش می آید قضاوت در موارد خاص عملی است. چگونه می توان اطمینان داشت که در یک حوزه خاص پایبندی به این اصول وجود دارد یا نه؟ راه حل پیشنهادی اونیل این است که برای همه متعاملان شأن کارگزاری به رسمیت شناخته شود و در هر موردی که اقدام یا عدم اقدامی کارگزار خاصی را تحت تأثیر قرار می دهد، جلب رضایت(واقعی و نه صوری) او ضرورت یابد. به نظر اونیل از این طریق می توان به برداشتی از عدالت رسید که در آن به رغم در نظر داشتن اصول انتزاعی می توان به تفاوتها نیز توجه داشت.[3]

 یادداشتها
1 – بنگرید به : حمیرا مشیرزاده، درآمدی نظری بر جنبشهای اجتماعی، تهران، 1381.
2 – در خصوص نحله های جنبش زنان بنگرید به دایره المعارف Wikipedia به صورت online
 3– حمیرا مشیرزاده، تحول در نظریه های روابط بین الملل، تهران: انتشارات سمت، 1385، صص 321-319.

کد خبر 863129

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha