ربه گزارش خبرنگار مهر، گونه وحشت در سینمای ایران سابقهای روشن و قابل توجه ندارد. این کاستی هرچند در سینمای قبل از انقلاب که تابع جریانی سهلالوصول بود قابل توجیه است، اما در سینمای پس از انقلاب توجیه منطقی ندارد.
در واقع این ژانر بالقوه جذاب که در سینمای کشورهای مختلف جواب خود را گرفته، در گذر این 30 سال نتوانسته روندی پویا و رو به رشد را در کشورمان طی کند.
حریم
صرف نظر از ساموئل خاچیکیان که به این نوع سینما میپرداخت و قبل از انقلاب فیلمهایی چون "ضربت" و پس از انقلاب "مردی در آینه" و "بلوف" را ساخته، این گونه، فیلمسازی پیگیر و جدی ندارد. پس از انقلاب نیز جز چند تجربه پراکنده، این ژانر سینمایی از بذل توجه فیلمسازان محروم مانده است.
به نظر میآید مهمترین نکته در ساخت فیلم ترسناک در ایران و جهان، رویکرد به ریشههای وحشتآفرینی محسوب شود. فیلمهای خارجی همواره این نکته حیاتی را مورد توجه قرار دادهاند که ریشه ترس را در باور ذهنی یا عینی فرهنگ و مردم خود جستجو کرده و با این رویکرد موفق به خلق وحشتی باورپذیر شوند.
درواقع هرگاه ریشههای خلق وحشت با رویکرد به فرهنگ یک ملت ساخت شده، بازتابی گستردهتر داشته و نمونه آن جایگاه خونآشامها در فرهنگ مغرب زمین و مراسمی چون هالووین است که جشنی در پاسداشت ترسیدن است. در مقابل چنین مولفههایی که به باور ذهنی مردم بازمیگردد، برخی مولفهها از اتفاقات روز جامعه نشأت میگیرند مانند کاراکتر آدمخوار در جوامع غربی که منجر به ساخت آثاری موفق شده است.
معادل ایرانی چنین شخصیتی را در ایران میتوان خفاش شب در نظر گرفت که با محور قرار گرفتن در اثری صرفاً ترسناک میتوانست وحشتی در سطح اجتماع ایجاد کند. ولی این رویکرد در فیلم "رنگ شب" محمدعلی سجادی بر بستر قصهای روانشناسانه قرار گرفته و فاصله خود را از یک اثر صرفاً ترسناک حفظ میکند.
تماشاگر ایرانی هم مانند دیگر مخاطبان سینما تشنه ترسانده شدن و وحشت کردن است، ولی کمتر فیلم ایرانی توانسته به این نیاز پاسخ مناسب بدهد. هر چند نمونههای خارجی این آثار مورد توجه مخاطب ایرانی قرار گرفته، اما نمیتوان مدعی تأثیرگذاری عمیق و ادامه این ترس و وحشت در زندگی واقعی و جاری آنان شد که یکی از اهداف اصلی فیلم ترسناک است.
به عنوان مثال خونآشام، گرگ شب، آدمخوار و ... ما به ازای واقعی در فرهنگ و باور مخاطب ایرانی ندارد و به این ترتیب مخاطب هنگام تماشای این فیلمها با هیجانی کاذب درگیر میشود که پس از مدتی کوتاه همین تأثیر مقطعی هم از بین میرود.
به نظر میآید هنر سینما و نوع طراحی ترس و وحشت میتواند حتی ترس از نوع باورهای ملل دیگر را جذاب کند. فیلم "دیگران" از همین نمونههاست که با تکیه بر باور مسیحی از دوران برزخ و سرگردان بودن ارواح، به گونهای خلاقانه از ساختار روایی نامتعارف بهره برده و تا انتهای فیلم مخاطب را با ارواح به عنوان انسانهای زنده همراه میکند.
فیلم "کینه" هم نمونهای دیگر است که با شکل گرفتن بر اساس وحشتآفرینی در باور ژاپنی، محوریت را با روحی خبیث قرار میدهد که با کینه از پای درآمده و به همین دلیل همواره حضوری مخرب در میان مردم دارد.
"شب بیست و نهم" ساخته حمید رخشانی از نخستین نمونههای فیلم ترسناک است که نگاهی دقیق به ریشهها و باورهای مخاطب ایرانی برای وحشتآفرینی دارد. ملموسترین موجود ترسآور در آموزههای مذهبی و باور ملت ما اجنه و شیطان هستند که در این فیلم محور خلق ترسی ملموس قرار گرفتهاند.
"خوابگاه دختران" ساخته محمدحسین لطیفی نیز پس از سالها بازگشتی به این گونه فراموششده دارد. در واقع سازندگان این فیلم به جهت نگرانی از بازخورد وحشتآفرینی میان مخاطبانی که ترس از نوع ایرانی را فراموش کردهاند، کمدی و طنز را با وحشت و تعلیق تلفیق کرده تا نوعی سوپاپ اطمینان محسوب شود.
فیلم با فیلمنامهای از ایرج طهماسب با تکیه بر ترس چند دختر دانشجو از ساختمانی متروکه آغاز میشود. در میان اهالی محل روایتهای مختلف درباره منشأ صداهایی که از این ساختمان شنیده میشود، وجود دارد. قصه بر این روند پیش میرود و درست جایی که همه چیز پرداخت شده تا حضور جن عینی و واقعی شود، زن سرایدار به قتل میرسد.
با این اتفاق سطح روایت عوض شده و ادامه فیلم به وحشتآفرینی از طریق حضور یک قاتل زنجیرهای میپردازد که دختران جوان را در شب عروسی دزدیده و به قتل میرساند. این شخصیت در داستانها و صفحات حوادث روزنامهها ما به ازا واقعی دارد.
در واقع "خوابگاه دختران" اگر مخاطب خود را تحت تأثیر قرار داده و او را با چاشنی طنز و تلفیق آن با ترس و وحشت همراه میکند، این تأثیرگذاری را به واسطه نزدیک شدن به وحشتآفرینی از نوع ایرانی میگیرد نه وجهی دیگر.
"پارکوی" ساخته فریدون جیرانی زیر مجموعه یکی از گونههای سینمای وحشت به نام Slasher Movie است که در آن وحشتآفرینی و تعلیق زیر سایه میزان زیاد خشونت و خونریزی قرار میگیرد. مهمترین نکته درباره این فیلم که تحت تأثیر "درخشش" استنلی کوبریک شکل گرفته این است که در جذابیت این مولفههای اولیه باقی مانده و کمترین نسبت را با ایرانی شدن آنها دارد.
در واقع فیلمساز بدون آنکه سعی کند این مولفه و شاخصهها را از فیلتر ذهنی ایرانی عبور داده و در فضا و بستری اینجایی مورد بازنگری قرار دهد، آنها را از فیلمهای نمونهای این ژانر برداشت کرده است. به این ترتیب هر چند "پارکوی" میتواند در لحظه مخاطب خود را روی صندلی بنشاند، اما تأثیرگذاری آن فراتر از همان نمونههای خارجی نیست.
نبود شخصیتپردازی مناسب و چیدمان موقعیتی ملموس و قرار دادن مولفههایی نامتناسب با جامعه ایرانی از عواملی است که ضربهای محکم به "پارکوی" وارد کرده است.
"اقلیما" ساخته محمدمهدی عسگرپور نیز تجربهای جسورانه در حیطه سینمای وحشت است. فیلمی که تلاش میکند ترس و وحشت را تا گرهگشایی پایانی فیلم به ماورا، تخیل و توهم نسبت دهد و با این انتظار ایجاد شده در مخاطب، از عوامل عینی و واقعی به عنوان برگ برنده خود برای غافلگیری مخاطب استفاده کند.
فیلم تا سکانس گرهگشایی که تمام معادلات خود را عوض میکند، به گونهای با دادههای ماورایی پیش میرود. به این ترتیب که با تأکید بر بیماری روحی زن و توهمزدگی او، همه چیز بر محور توهم، خیال، احتمال حضور روح و ماورا حرکت میکند، اما فیلمساز در گرهگشایی خطی بر همه این دادهها و حتی شیوه پرداخت خود میکشد و از واقعیت و عینیات برای جمع کردن تور قصه کمک میگیرد.
وقتی به تغییر تعاریف قصه در گرهگشایی اشاره میکنیم که چگونه به همه ساز و کار معنایی و ماورایی فیلم پاسخهای عینی و واقعی میدهد، به نظر میآید این رویکرد به بهای غافلگیری مخاطب و نهایتاً جمع کردن تور قصه تا حدی اجتنابناپذیر بوده است. هر چند فیلم در تغییر تعاریف خود پس از گرهگشایی دچار لکنت است.
"حریم" دومین ساخته رضا خطیبی بعد از "در شهر خبری نیست، هست" است. این فیلم به تهیهکنندگی محمد احمدی داستان چند قتل مشکوک در جنگلهای شمال را به تصویر میکشد که یک افسر مجرب مأمور رسیدگی به پرونده آن میشود. حمید فرخنژاد، شیرین بینا، چکامه چمنماه، عنایت شفیعی، محمدعلی فرمند، عادل علیزاد و محمد حاجحسینی بازیگران فیلم هستند.
از دیگر عوامل میتوان به خطیبی و مهدی حسینینژاد فیلمنامهنویس، سعید هاشمی مدیرتولید، بابک شعاعی طراح گریم، مهدی دیلمی طراح صحنه و لباس و یحیی سپهری شکیب آهنگساز اشاره کرد. "حریم" در دو ژانر پلیسی و وحشت ساخته شده و در بخش فیلمهای اول و دوم جشنواره بیست و هفتم فجر نمایشی موفق داشت.
"حریم" از چهارشنبه نهم اردیبهشت در گروه سینما آفریقا اکران میشود و با توجه به بازتاب خوبی که در جشنواره فجر داشت و تغییر جزئی نسبت به نسخه قبل میتواند در نمایش عمومی مورد توجه قرار بگیرد و اثری موفق در این گونه سینمایی جذاب محسوب شود.
نظر شما