به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «در باب حکومت لاک» اثر "توماس"، با حضور عباس اسکوییان، مترجم کتاب و دکتر عباس منوچهری عصر دوشنبه 14 اردیبهشتماه در محل دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.
این نشست، نخستین نشست از سلسله نشستهای نقد و بررسی کتاب علوم انسانی بود که با بررسی کتاب راهنمای «در باب حکومت لاک» از سوی جهاد دانشگاهی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.
دکتر منوچهری با اشاره به ترجمه خوب و روان کتاب، گفت: ترجمه کتاب فوقالعاده راحت بود و مکثی در آن از جهت ترجمه وجود ندارد. لذا از این جهت وارد بحث نمیشوم. سوای بحث ترجمه اهمیت خود کتاب است. کتابی را که "توماس" نوشته در حوزه اندیشه سیاسی میتوان از جنبههای گوناگون مورد بررسی قرار داد. باید توجه داشت که فلسفه سیاسی حوزهای است که بر خلاف آنچه تصور میشود یکی از انضمامیترین حوزههای تفکر بشر است و جنبه انتزاعی ندارد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه افزود: در ارتباط با خود کتاب، حداقل چهار چارچوب را میتوان برای بحث عنوان کرد. اولین موضوع این است که جایگاه کتاب و موضوع کتاب در اندیشه سیاسی به معنای عام آن مورد توجه قرار گیرد. در اینجا بحث فلسفه سیاسی مطرح میشود. باید توجه داشت اندیشه سیاسی به معنای هنجاری با هنجاری در جامعهشناسی فرق میکند. بحث هنجاری در جامعهشناسی به موازین و ملاکهای پذیرفته شده در جامعه میپردازد که به آن "نرم" میگویند.
وی گفت: در اندیشه سیاسی بحث هنجاری کاملاً فرق میکند و نقطه مقابل نرم در جامعهشناسی است و آن به این معناست که "چیزی که بهتر است باشد و حتی نفی آنچه هست" نیز میتواند مصداق هنجار باشد. در اندیشه سیاسی چون استدلال عقلانی در آن است متمایز با سایر حوزها از جمله ایدئولوژی سیاسی، کلام سیاسی و ... است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اینکه لاک به کدام یک از انواع اندیشه سیاسی تعلق دارد قابل توجه است. آیا لاک فیلسوف است یا نه؟ میدانیم که لاک فیلسوف است. لاک یک آدم مذهبی بود و متأثر از تعالیم مسیحی است. در این کتاب با فلسفه سیاسی مواجه نیستیم. چون لاک ضرورتاً استدلال عقلانی نمیکند. شاهد "لاک" برای درستی حرفش کلام الهی است و نه استدلال عقلانی. لذا رساله دوم که بعضا استدلال فلسفی در آن است و گاهی کلام الهی در آن وجود دارد را نمیتوان یک کار فلسفی در نظر گرفت. لذا رساله اول "لاک" که با "فیلمر" مباحثه کلامی میکند مهمتر از رساله دوم است. لذا این کار "لاک" در اندیشه هنجاری جا میگیرد.
وی خاطر نشان کرد: نکته مهم دیگر این است که کتاب در چارچوب روششناسانه نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. این کتاب حول سه مفهوم کلیدی بحث را طرح کرده است که عبارتند از: شورش، مالکیت و قرارداد اجتماعی. توماس این مسایل مورد نظر "لاک" را مطرح کرده و رویکرد خود را نیز رویکرد فلسفی میداند. "توماس" میگوید من روش فلسفی را برای مطالعه این کتاب برگزیدم. در رویکرد فلسفی که "لئو اشتراوس" شاخص آن است اندیشه فرا زمانی و فرا مکانی انگاشته میشود. در این رویکرد مهم اندیشه است و نه جغرافیای اندیشه و نه زمان آن. در مقابل این رویکرد، رویکرد زمینهگرا را داریم و قایل به نسبیگرایی تاریخی است و یک متن نمیتواند فارغ از شرایط زمانی خود باشد.
این پژوهشگر اندیشه سیاسی در ادامه گفت: وقتی اندیشه را فهمیدیم، مهم پرسشهایی است که در شرایط معین به پاسخهایی معین منجر شود. به یک معنا ما فارغ از شرایط تاریخی هستیم. اشکال رویکرد فلسفی این است که فارغ از شرایط زمانی میخواهد اندیشه را بشناسد. سؤال این است آیا "توماس" توانسته این کار را بکند.
استاد دانشگاه تربیت مدرس در ادامه خاطر نشان کرد: سومین چارچوبی که میتوان مطرح کرد این است که کتاب را با شرحهای دیگر مقایسه کرد. این کتاب "لاک" را منفرداً در قرارداد اجتماعی بحث کردهاست و سنت قرارداد اجتماعی را مورد بحث قرار ندادهاست. "لاک"، "هابز"، "هیوم" که هر سه انگلیسی هستند به علاوه "روسو"ی فرانسوی، متعلق به این سنت فکری هستند. وقتی لاک در کتاب صحبت از انقلاب میکند، در واقع یک انقلاب انگلیسی و ساکسونی مد نظر اوست نه انقلابی مانند انقلاب فرانسه. چرا که انگلستان تجربه تضاد طبقاتی نداشته ولی فرانسه این تجربه را داشته است. در انگلستان فئودالیته تغییر ماهیت داد و خودش بورژوا شد. از اینرو "لاک" صحبتی از یک طبقه مقابل طبقه دیگر نمیکند در حالی که در مورد روسو بحث قرارداد اجتماعی فرق میکند.
وی در پایان خاطر نشان کرد: "توماس" در کتاب نقل قولهایی را به لاک نسبت میدهد و آنها را مفروض میگیرد که این خصلت کار شرح سنتی است. این در صورتی است که درستی یا نادرستی مفروضات او برای ما نامشخص است. "توماس" متکی به نقل قول است و گفته"لاک" را مفروض میگیرد. آیا این می تواند واقعاً نیت و حرف لاک باشد!چرا که نمیتوانیم فهم خودمان را از مفاهیم، مفروض بگیریم.
نظر شما