پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۳ تیر ۱۳۸۸، ۱۴:۱۴

فراموش شدگان/

روایتی از نسل سوخته ؛ رضا چاچا نماد بی رحمی فوتبال

روایتی از نسل سوخته ؛ رضا چاچا نماد بی رحمی فوتبال

اهواز - خبرگزاری مهر: شاید برای همه شنیدن نام فوتبال برابر است با تصور قراردادهای چند میلیارد تومانی، ماشینهای آخرین سیستم و ولخرجیهای بی حد و حساب، ولی همین فوتبال برای خیلی ها چهره بسیار بی رحمی دارد و زندگی آنها را به نابودی و نیستی کشانده است.

به گزارش خبرنگار مهر در اهواز، چه بسیار جوانان و نوجوانانی بودند که به عشق این ورزش مسحور کننده درس و مدرسه را رها کردند تا تبدیل به ستاره هایی در دنیای کهکشانی توپ گرد شوند ولی عاقبت بسیاری از آنها نه تنها به جا و مکانی در این ورزش نرسیدند که به دلیل درس نخواندن، جایگاهی در جامعه و زندگی خود پیدا نکردند و تا آخر عمر حسرت روزهایی را خوردند که با وجود اصرار پدر و مادر برای درس خواندن و حرفه آموزی به دنبال توپ دویدند اما تا آخر عمر در آفساید اعمالشان گیر افتادند.

بدتر از همه این افراد، جوانانی هستند که نه تنها در زندگی اجتماعی به جایی نرسیدند که بر اثر مصدومیت در فوتبال خانه نشین شدن و باری بر دوش خانواده تحمیل کردند. امثال چنین جوانان و مردانی در جامعه فراوان هستند کافی است کمی سر بچرخانید تا زندگی پر از غم و غصه آنها را ببینید.

مصدومیتی که زندگی یک فوتبالیست را دگرگون کرد

در این راستا چندی پیش برای رفتن به مکانی سوار یک پیکان مدل 66 که به شدت فرسوده بود، شدم. راننده خودرو جوانی 27 ساله بود که پشت سر هم سیگار می کشید و چهره غمزده ای داشت. وقتی با او همکلام شدم خیلی راحت سفره دلش را باز کرد و از زندگی اش گفت. او می گفت: از همان بچگی عاشق فوتبال بوده و بازیکنان تیم ملی را فوق العاده دوست داشته است. او در آن دوران همیشه در آرزوهایش خود را به جای آنها تصور می کرده و تمام فکر و ذکرش فوتبال شده بود و به همین دلیل هم در تحصیل موفق نشد و با اصرار و التماس مادر و پدرش تنها موفق به پایان دوره راهنمایی شد.

وی ادامه داد: بعد از آن همه زندگی ام به فوتبال اختصاص یافت و اتفاقا تبدیل به فوتبالیست قابلی شدم ولی چند چیز را در این فوتبال نداشتم، پول و پارتی. سرانجام در سن 22 سالگی موفق شدم با پادرمیانی یکی از مربیان سابقم به یکی از تیم های دسته اولی کشور راه پیدا کنم ولی آنها به شرطی با من قرار داد بستند که تقاضای پول نکنم و فصل اول را رایگان برای آنها بازی کنم.

این جوان اضافه کرد: من با این درخواست موافقت کردم. همه چیز داشت خوب پیش می رفت و احساس می کردم به آرزوی دوران بچگی خود دست یافته ام و به همین زودی ها با یک قرارداد کلان از خجالت پدر و مادر در می آیم ولی با یک مصدومیت که باعث پارگی رباط صلیبی ام شد همه چیز خراب شد. آن تیم راضی نشد هزینه های درمانی مرا تقبل کند و خانواده ام آنقدر درآمد نداشتند که سه میلیون تومان برای این کار هزینه کنند.

این راننده صبحتهایش را این چنین به پایان رساند: با این آسیب دیدگی دیگر نتوانستم به فوتبال ادامه دهم و حالا با ماشین پدرم کار می کنم و روزگار می گذرانم ولی بسیاری از همبازیان دوران کودکی ام اکنون تشکیل خانواده داده اند و زندگی بر وفق مراد آنها می چرخد به همین دلیل حالا به همه جوانان توصیه می کنم هیچگاه سراغ فوتبال نروند و اگر هم رفتند از درس و تحصیل غافل نباشند زیرا دوستان بسیاری دارم که اکنون سرنوشتی بدتر از من دارند.

دیگر بازیکنان فوتبال مثل سابق لوطی نیستند

اما فرد اصلی این گزارش که مورد مصاحبه ما قرار گرفت شرایطی مشابه این راننده دارد. او رضا صفاریان ملقب به "رضا چاچا" است که برای همه فوتبالیهای استان خوزستان یک چهره شناخته شده است.

رضا چاچا در سال 1322 در اهواز به دنیا آمد و علاقه فراوانی به فوتبال داشت. ابتدا توپ جمع کن بود ولی خیلی زود با رفتن به یک دوره آموزش آمادگی جسمانی به عنوان ماساژور وارد تیمهای فوتبال شد. او ماساژوری تیمهای خوزستانی، تیم پاس تهران و تیم ملی را در کارنامه خود دارد.

زمانی در کنار رودخانه کارون در زمینهایی که بعدها به زمینهای خاکی رضا چاچا معروف شد، فوتبال بازی می کرد و بازیکن قابلی بود اما نتوانست به عنوان بازیکن فوتبال برای خود اسم و رسمی به هم بزند ولی به عنوان ماساژور با خیلی از بزرگان فوتبال ایران کار کرد.

خودش در این زمینه می گوید: زمانی که حشمت مهاجرانی و حسن آقای حبیبی در تیم ملی مربی بودند، من در کنار آنها بودم. حتی با تیم ملی به جام جهانی 1978 آرژانتین نیز رفتم.

رضا چاچا سالهای سال در کنار فوتبال بود و برای خیلی از فوتبال دوستان و بازیکنان و مربیان فوتبال، شناخته شده بود اما به ناگاه ورق برای آقا رضا برگشت و او را از آن همه معروفیت به زیر انداخت.

وی در این خصوص عنوان می کند: حدود 30 سال سن داشتم که ناگهان چربی بدنم به شدت بالا رفت هرچه عمل جراحی کردم فایده نداشت و هر روز چاقتر می شدم تا اینکه ادامه کار برای من میسر نبود و من هم خانه نشین شدم. آن موقع که این اتفاق برای من افتاد به عنوان ماساژور در تیم ملی فعالیت می کردم.

اکنون رضا چاچا در سن 66 سالگی بی کس و تنها است و گوشه چشمی به کمکهای برخی بازیکنان با معرفت فوتبال خوزستان دارد. او در بیشتر مسابقات تیمهای خوزستانی در لیگ برتر و حتی لیگ دسته اول در ورزشگاه حاضر می شود و معمولا قبل از هر بازی وسط زمین فوتبال دست به انجام حرکات موزون می زند و هواداران را به وجد می آورد.

وی در خصوص وضعیت فعلی خودش می گوید: "آدمها عوض شده اند دیگر بازیکنان فوتبال مثل سابق لوطی نیستند. چند سال پیش در گوشه ای از استادیوم تب و لرز گرفتم و افتادم یه گوشه ولی کسی نگفت این بابا کیه؟ اما همون موقع رادیوهای بیگانه اعلام کردند که ماساژور سابق تیم ملی در ورزشگاه سکته کرد".

رضا چاچا با وضعیت تاسف برانگیز فعلی خود باز هم می گوید از مسئولان و بازیکنان انتظاری ندارم. ولی کیست که نداند رضا حتی جایی برای خوابیدن ندارد و به شدت به مراقبت و رسیدگی احتیاج دارد. در سرمای سوزناک و گرمای وحشتناک خوزستان او در خیابانهاست و چشم انتظار کمک مردم عابری که شاید رضا چاچا تداعی کننده خاطرات نوستالژیک جوانی آنهاست، نشسته است.

رضا هم زخم خورده این فوتبال پرطرفدار است و فوتبال روی بی رحم خود را به رضا نشان داده است. شاید اگر آقا رضا به جای حضور در تیم ملی و سایر تیمهای فوتبال حتی نگهبان یا سرایدار یک شرکت دولتی بود هم اکنون وضعی به مراتب بهتر داشت چرا که می توانست از مزایای بیمه و حقوق کافی بهره مند باشد.

اگر رضا چاچا را به عنوان مردی از نسل سوخته فوتبال معرفی کنیم حرفی به خطا نزده ایم به همین دلیل باید با فرهنگسازی گسترده برای نوجوانان عاشق فوتبال، کاری کنیم که آنها نگاهی منطقی به این رشته جذاب و گاهی بی رحم داشته باشند و در آینده با کوچکترین حادثه ای به نسل سوخته فوتبال ملحق نشوند.
-------------------------------
گزارش: علی نواصر
عکس: عبدالوهاب کروشاوی

کد خبر 876439

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha