سيد صادق طبا طبا ئي در گفت و گوي اختصاصي با گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر گفت : آشنائي من با دكتر چمران به سالهاي خيلي دور بر مي گردد. در اواخر دهه 1960 ميلادي امام موسي صدر، دائي من، انستيتو تكنولوژي جبل عامل را در شهر صورلبنان تاسيس كرده بود. من در آن زمان اروپا بودم ايشان از من خواستند مديري براي اين مدرسه معرفي كنم كه هم صاحب فضل و هم برخودار از فضيلت باشد . هم معلم باشد و هم مروج اخلاق . هم مدير قاطعي باشد و هم در برخورد با ديگران نرم خو. من نيز به جزدكتر مصطفي چمران كسي رابا اين خصوصيات نيافتم .
وي افزود : دكتر چمران در آن زمان از جايگاه علمي بسيار بالائي برخوردار و در هاروارد و ناسا به كار مشغول بود. او يك زندگي آرام و نسبتا مرفهي داشت . در عين حال نيز آدمي بسيار سياسي و مبارز بود . كه از اوايل نهضت ملي شدن صنعت نفت فعاليت سياسي داشت و در پي تحولات سال 1338 به خارج از كشور مهاجرت كرد .
طباطبائي گفت : چمران يك وجود كامل و مظهر انسان نمونه بود. دكتر شريعتي مي گويد انسان كامل بايد برخودار از سه بعد ، آزادي ، آگاهي و آفريننده گي باشد . اين سه بعد در مصطفي به وضوح مشاهده مي شد . در بعد آزادي و آزادي خواهي همين بس كه در خلال نيم قرن عليه استبداد مبارزه كرد . با ظلم جنگيد . در صحنه لبنان هم عليه فئودال ها ، فالانژها و وابستگان اسرائيل تلاش مي كرد و هم در جبهه مبارزه عليه رژيم پهلوي ياور دوستان بود . ياور كساني كه چه در لبنان آموزش كوتاه چريكي مي ديدند و چه آنها يي كه درايران فعاليت هاي سياسي مي كردند.
وي افزود : به نظر من ، مهمترين خصلت و بعد مصطفي خصلت آفريننده گي او بود . يك ذوق سرشار از هنر خداوندي در وجودش نهفته بود . يك انسان مومن خداباوري بود با تقوا و شجاع در ميدان نبرد . مي گويند هنر تجلي روح آفريد گاري انسان است و وقتي خداوند روح آفريننده گي را در وجود انساني نهادينه كرد اين روح به جلوه در مي آيد و مظهرش هنرمندي و هنر پروري مي شود .
طباطبائي به ذوق هنري شهيد چمران اشاره كرد و گفت : چمران در تمام زمينه هاي هنري صاحب ذوق و داراي آثار بود . در موسيقي ، نقاشي ، خطاطي و عكس و عكاسي . او به شدت در عين حال كه طالب زيبايي و جمال بود فريفته جمال و كمال خداوندي نيز بود .
وي ضمن بيان خاطره اي از شهيد چمران در مورد عطوفت وي يادآور شد : چمران از نظر عاطفه در حد بالائي قرار داشت . كساني كه مصطفي را مي شناختند در تعجب بودند كه يك مرد ، يك انسان با اين درجه عاطفه چگونه مي تواند در ستاد جنگ هاي نامنظم فرماندهي كند. آنهم با قاطعيت و شجاعت در برخورد با دشمن . البته هميشه با دشمنان خود نيز با مروت برخورد مي كرد و جنگ نابرابر را حتي براي دشمنانش هم نمي خواست .
طباطبائي در ادامه افزود : اگركسي عاطفه را با خصوصيات مبارزه چريكي با دشمن ، در تضاد تلقي كند و بگويد چگونه ممكن است اين دو در وجود يك انسان جمع شود بايد گفت ، اينها برخوردار از همان باوري است كه او به خداوند داشت . به خداوندي كه دارنده مجموع صفات ثبوتيه و سلبيه است . اين نيزاز همان مقوله زيبائي است. يكي از جلوه هاي زيبائي مسئله عدالت ، حق و مبارزه با ظلم است . اينها در همان مقوله زيبائي مي گنجند . نمي شود يك انسان به جلال و جمال خداوندي معتقد باشد ، هنر و هنرمند هم باشد ولي در مقابل زور و استبداد مقاومت نكند . اين از صفات بارز چمران بود .
سيد صادق طباطبائي گفت : مصطفي چمران بسيار به نظم و انظباط اهميت مي داد . كساني كه زمان وزارت ايشان در وزارت دفاع بودند ، آن چيزي را كه به عنوان نكته بارز از او ياد مي كنند توانايي در مديريت و نظم و انظباطي بود كه اعمال مي كرد . به شدت قاطع بود و قاطعيت را از لجبازي منفك مي كرد . اين خصوصيات از او يك انسان نمونه اي ساخته بود .
وي افزود : چمران ذوب در خداوند بود و طبيعي است كه كسي با اين خصوصيات با هر چيزي كه غير الهي وداراي ارزش هاي ضد خدائي باشد در مي آميزد و با آن به نبرد مي پردازد .
طباطبائي در مورد چگونگي رابطه چمران با امام موسي صدر گفت : وصيت نامه چمران به خصوص عبارات اوليه آن نشانگر رابطه اين دو عزيز است . چمران به حدي فريفته و شيفته امام موسي صدر بود كه نمي شود آن را وصف كرد . چه در اخلاق ، چه در دانش و بينش ديني و چه در نگرشي كه آقاي صدر به مسائل اجتماعي داشتند .
وي افزود :خصوصيا ت امام موسي صدر بشدت چمران را به خود جلب كرده بود . يكي از دلايلي كه ايشان را در صحنه لبنان ماندگار كرد، همين مسئله بود .به اعتقاد شهيد چمران موسي صدر مظهر 14 قرن محروميت و در عين حال مبارزه شيعه بود .
طباطبائي به تاسيس سازمان نظامي جنبش امل توسط امام موسي صدر و چمران اشاره كرد و گفت : بعد از قيام 15 خرداد 42 و سركوب موقتي جنبش مردم ، تبعيد امام (ره) ، عده اي از شخصيت هاي سياسي و مذهبي ايران در آن دوران و نيز امام موسي صدر از لبنان، گرد هم آمدند . در اين اجتماع با بررسي ابعاد متفاوت نهضت و شرايط ويژه ايران به اين نتيجه رسيدند كه اگر بخواهند شكست جنبش هاي گذشته تكرارنشود بايد از نقطه صفر در سه بعد مكتب ، سياسي و قهريه حركتي را آغاز كنند.
وي افزود : بعد اول مكتب است يعني گردانندگان نهضت معتقد به مكتب اسلام و برخوردار از بينش مكتبي باشند و مدام پاسخ سولات مطرح شده در صحنه اجتماع را با يك اجتهاد خلاق وپويا ازمكتب استخراخ كنند . به اين معني كه مكتب به روز و پويا باشد .
طباطبائي به بعد دوم اشاره كرد و يادآور شد : در تعريف كار سياسي به كاري كه عامه مردم را به طرف خود بكشاند يك حركت سياسي مي گويند . پس در اين بعد بايد دليل حركت ، به حوزه خودآگاهي مردم برده شود . مردم سياسي شده و اطلاعاتي را در برابر مشكلات روز كسب كنند . در طول اين حركت نيز بايد مردم را به عنوان عامل اصلي در نظر گرفت .
وي همچنين در مورد بعد سوم گفت : بعد سوم بعد مقاومت و تدارك نيروي قهريه است . يعني يك حركت بايد هر لحظه آماده باشد تا در هر مقطع كه با دشمن مواجه شد بتواند با يك تشكيلات منسجم از خود دفاع كند .
طباطبائي ضمن بيان اين مطلب كه با اين تئوري مي شود علل شكست جنبش هاي گذشته را بررسي كرد افزود : جنبش هاي گذشته دردو بعد حركت مي كردند . بطور مثال جنبش مشروطيت بعد سياسي و بعد قهريه را داشت اما بعد مكتبي و اعتقادي را نداشت و يا جنبش جنگل بعد مكتبي و بعد نظامي را داشت ولي بعد مردمي و سياسي را نداشت در نتيجه حركت اينها در سطح انجام شده است نه در حجم . لذا جنبش است نه انقلاب .
وي گفت : امام موسي صدر اين تئوري را عينا در لبنان پياده كرد . در بعد سياسي و مردمي سازمان حركت المحرومين كه در برگيرنده محرومين لبناني اعم از مسيحي ، يهودي و مسلمان بود را تاسيس كرد . در بعد مكتبي دارالافتاء و مدارس ديني را براي تربيت روحانيان به منظور اجتهاد پويا و خلاق تاسيس كرد . در بعد نظامي نيز سازمان امل را پي ريزي كرد و مصطفي چمران نيز رهبري و مديريت آن را بر عهده گرفت .
سيد صادق طباطبائي در پايان با بيان اين مطلب كه چمران از نظر جسماني نيز بسيار تنومند و پر قدرت و از اندامي ورزيده برخورداربود گفت : چمران از هرلحاظ انسان كاملي بود . وقتي به شهادت رسيدند من در خارج از كشور بودم . وقتي خبر را شنيدم سه ، چهار روز مات و مبهوت بودم . باور نمي كردم اين اتفاق افتاده باشد . هنوز هم شهادت ايشان براي من باور كردني نيست .
نظر شما