به گزارش خبرنگار مهر، نشست "نقش گویش در تصحیح متن" عصر دوشنبه 11 خرداد با حضور دکتر جلال خالقی مطلق شاهنامه پژوه و استاد بازنشسته دانشگاه هامبورگ، دکتر محمود امید سالار پژوهشگر و کارمند کتابخانه دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، فتح الله مجتبایی، سید علی موسوی گرمارودی، نجیب مایل هروی و اکبر ایرانی در مرکز میراث مکتوب برگزار شد.
امید سالار در این نشست گفت: توجه به لهجات یا به قول امروزیها گویشهای ایرانی از شرایط تشخیص صحیح از سقیم در تصحیح متن شمرده میشود. دکتر مهدی قریب در کتاب "مینوی و شاهنامه" توجه به اختلاف لهجات در شواهد لغوی، اصطلاحات و کنایات شاهنامه را جزئی از برنامه روشمند بررسی حماسه ملی ایران شمرده است. نجیب مایل هروی نیز لزوم توجه به گونههای زبانی کاتبان را در دو کتاب "تاریخ نسخهپردازی" و "نقد و تصحیح متون" متذکر شده و نوشته است که چون زبان فارسی مانند دیگر زبانهای دنیا دارای گونههای محلی بوده، کاتبان و نسخه نویسان پارهای از ویژگیهای لهجه خود را به هنگام کتابت وارد نگارشهای فارسی کرده موجبات تفاوتهای زبانی را در چند نسخه از یک اثر واحد فراهم آوردهاند.
واجبات تصحیح متن اروپایی را بر گردن زبان فارسی سوار کردهاند
وی افزود: شکی نیست که توجه به تغییراتی که معلول لهجه کاتب است در تصحیح متن ضروری است.اما با اینکه لزوم توجه به صور گویشی از لوازم تصحیح است برخی خصوصیات زبان فارسی حوزه تاثیر لهجه کاتب را در متونی که به این زبان استنساخ شدهاند بالنسبه محدود میکند و و شیوع این فرضیه در ایران معلول این است که برخی فضلای ایرانی که تحت تاثیر معیارهای مغرب زمین کار میکردند بدون توجه به اختلاف میان زبان غربی و فارسی و بدون در نظر گرفتن برخی واقعیتهای مربوط به این تاریخ ادبیات اروپایی، این فرضیه را که از واجبات تصحیح متن اروپایی است در حد نامعقولی بر گردن زبان فارسی نیز سوار کردهاند.
امید سالار در ادامه تصریح کرد: من با نفس عمل مخالفتی ندارم و توجه به صور گوناگون گویشی را در تصحیح متون فارسی مخصوصا توضیح متن لازم میشمارم اما مقصود بنده این است که این شیوه را نمیتوان کورکورانه از اروپا قرض گرفت و اعمال کرد یا در تصحیح متون به آن بیش از حد معقول بها داد زیرا شرایط تاریخی تکامل زبان، زبان معیار و تاثیر لهجه در کتابت در میان اروپاییان از زمین تا آسمان با وضع زبان، کتابت و سواد در مملکت ما متفاوت بوده و هست.
توجه به صور گویشی در تصحیح متون فارسی مطابق با شرایط تاریخی، اجتماعی و فرهنگی
این استاد دانشگاه ادامه داد: بنابراین اگر ما بخواهیم توجه به صور گویشی را به صورت صحیحی در تصحیح متون فارسی به کار ببریم باید آن را مطابق شرایط تاریخی و اجتماعی زبان و فرهنگ خودمان تغییر دهیم.
وی در ادامه با اشاره به تغییر مفاهیم و رسم الخط زبانهای لاتین و اروپایی پس از سقوط امپراطوری روم عنوان کرد: تغییری که در بیان برخی واژههای لاتینی به وجود آمد حاصل تغییرات اجتماعی و فرهنگی بود که پس از سقوط امپراطور روم و منحصر شدن سواد به طبقه روحانیون در اروپای غربی صورت گرفت. این دوران جهل و نابسامانی تقریبا از قرن پنجم تا قرن چهاردهم میلادی یعنی تا آغاز رنسانس ادامه یافت.
امیدسالار اضافه کرد: در طول این نهصد سال با استثناهای بسیار اندک، در اروپا ادبیاتی به غیر از ادبیات لاتین در میان نبود و شعر و نثر اساسا به همان زبان لاتین کلاسیک نوشته میشد که در صورت ادبی خودش لهجه و گویش نداشت و طبعا توجه به گویش کاتب در تصحیح متن نیز لازم نبود چنانکه این امر در آثار عالمانی که به تصحیح متون لاتین اشتغال دارند نقشی ندارد اما این وضع با پدید آمدن زبان و ادبیاتی که از زبان لاتین مشتق شدهاند تغییر کرد.
این مصحح در ادامه اظهار داشت: تعدادی از زبانهای اروپایی مانند فرانسه، ایتالیایی، اسپانیولی و جز آن از مشتقات زبان لاتین هستند. این زبانها تا مدتهای مدیدی ادبیات کتبی حائز اهمیتی نداشتند و مفادی که بعدها به صورت ادب رسمی این اقوام درآمد ابتدا در قالب ادب شفاهی موجود بود. با گذشت زمان ادبیات شفاهی این اقوام کم کم به کتابت درآمد اما در مرحله گذار از شفاهیات به ادب کتبی، زبان ادبی اروپاییان از لهجات و گویشهای کاتبان و مولفان تاثیر عمیقی پذیرفت زیرا ادبیات غیر لاتین سنت کتابتی کهنی نداشت، فاقد معیارهای استنساخ و املا بود و کاتبان و نویسندگان میتوانستند گویش محلی خودشان را با آزادی در کتابت متونی که تالیف یا استنساخ میکردند دخالت دهند.طبیعی است در چنین شرایطی تاثیر لهجههای گوناگون محلی در صورت کتبی ادبیات بسیار وسیع خواهد بود.
عبارات و کلمات زبان فارسی در طول هزار سال تغییر زیادی نکردهاند
وی در ادامه سخنانش با اشاره به برخی از صورتهای گویشی لهجههای گوناگون انگلیسی میانه (انگلیسی 12تا میانه قرن 15میلادی) گفت: عبارات و کلماتی که در زبان فارسی هزار سال است تغییر زیادی نکردهاند در مناطق گوناگون انگلستان تا قرن نهم هجری به صور بسیار گوناگونی نوشته میشدند. این تنوع در کتابت به این خاطر بود که در غیاب یک زبان واحد اداری، هر کسی ساز خودش را میزد. حال اگر این تغییرات اساسی زبان انگلیسی میانه را با تغییرات جزئی که در رسم الخط برخی نسخ فارسی دیده میشود مقایسه کنید میبینید که اختلاف کتابت در فارسی بسیار اندک است.
امید سالار یادآور شد: پس اگر غربیها معتقداند که در هنگام تصحیح باید به صور گویشی زبان کاتب توجه داشت با در نظر گرفتن تاریخ تکامل زبان و کتابت در اروپای غربی حرفشان نامعقول نیست. مهم این است که چون تکامل زبان کتابت در ایران سرنوشتی کاملا مغایر با وضع آن در مغرب زمین داشته، نمیشود تئوریهای غربی را در این مورد طوطی وار بر زبان فارسی تعمیم داد.
تمرکز سازمانهای اداری و فرهنگی ایران علت دیرپایی زبان کتابت در ایران
این پژوهشگر نسخ خطی سپس با اشاره به علت دیرپایی زبان کتابت در فرهنگ ایران تصریح کرد: تمرکز سازمانهای اداری و فرهنگی ایران علت دیرپایی زبان کتابت در ایران بوده است. در طول بیشتر این سه هزار سال تاریخ، وطن ما را امپراطوریهای وسیعی اداره میکردند که هر کدام چندین قرن بر سرزمین پهناوری که مرکز آن همین ایران امروزی است حکمفرمایی داشتند. طبعا چنین امپراطوریهای مقتدری برای اداره حیطه وسیع نفوذ خودشان محتاج یک زبان واحد اداری نیز بودند. البته تردیدی نیست که ایرانیان در عرض دانستن این زبان قوی اداری، زبانهای محلی خودشان را هم داشتند. چنانکه امروز هم دارند، اما این مردم مجبور بودند که با زبان اداری و رسمی نیز برای گذران امور رسمی آشنایی داشته باشند.
وی افزود: همین امروز هم ما در ایران خودمان زبانها و لهجات گوناگونی داریم که برای مکالمه با همشهریهای خودمان آن زبانها را بکار میبریم اما در عین حال با زبان فارسی اداری یا ادبی نیز آشنایی داریم زیرا در غیر این صورت کار و زندگیمان پیش نمیرود. بنابراین به حکم اینکه بر خلاف اروپای قرون وسطی ایران همیشه توسط یک حکومت قدرتمند و یک سیستم دیوانی واحد اداره میشد زبان معیار ادبی و دیوانی متعارف نیز همیشه جز لاینفک زندگانی روزمره ما محسوب میشده است. این واقعیتی است که در مورد امپراطوریهایی مانند چین و روم نیز صدق میکند.
به گفته امیدسالار نکته دیگری که به دخالت صور گویشی در متون غربی مربوط میشود این است که این متون از تبدیل ادب شفاهی به ادب کتبی حاصل شده اند، و بیشتر آنها در آغاز به صورت اشعاری بودند که خوانندگان حرفهای آن اشعار را با همراهی یک وسیله موسیقی در مجامع عمومی میخواندند. به همین خاطر هنگامی که این اشعار مخصوصا انواع حماسی آنها به کتابت درآمد، چون کاتبان با آهنگ سنتی که آن شعر همراه با آن آهنگ خوانده میشد آشنایی داشتند، احتیاجی نمیدیدند که هنگام کتابت قطعات شعر را از هم جدا کنند.
گویشها اهمیت چندانی در تصحیح متون فارسی ندارند
این پژوهشگر اضافه کرد: برخلاف اروپاییان سنت کتابت در میان مسلمانان بسیار قوی بوده است. مسلمانان همیشه میان ادب عوام که ادبی شفاهی بوده و هست و ادب خواص که ادبی کتبی است فرق میگذاشتند. بنابراین آنها ناچار بودند که فرق شعر و نثر را با فواصلی که در کتابت میان اجزا شعر یعنی ادبیات و مصرعها و بندها قرار میدادند معین سازند این نکته حتی در قدیمیترین دستنویسهای فارسی و عربی مراعات شده است.
وی بیان کرد: اکثر ایرانیها میتوانند با کسب اندک تجربهای بسیاری از نسخه های خطی قدیم فارسی را بخوانند در حالی که در زبانهای اروپایی اینکار بدون تعیلم ممکن نیست و اروپاییان نه تنها قادر به درک زبان چند صد سال پیشتر خود نیستند بلکه خط چند قرن قبلشان را هم نمیتوانند بدون دانشگاه رفتن و تعیلم دیدن بخوانند.
امیدسالار در پایان تاکید کرد: هرگاه که لغات گویشی یا کتابتی محلی وارد متن نسخ فارسی شده باشد تعداد این لغات آنقدر زیاد نیست که مصصح را مجبور کند تا از تکنیکهای مشخصی برای رفع اشکالات مربوط به لغات گویشی کتابتهای محلی پیروی کند. بنابراین علیرغم اینکه بررسی گویشها از لحاظ لغت شناسی و تحقیقات واژگانی بسیار مفیدست از نظر شیوه تصحیح اهمیت چندانی در زبان فارسی ندارد.
نظر شما