به گزارش خبرنگار مهر، ضیاء الدین ترابی که بیشتر در حوزه شعر، نقد و ترجمه فعالیت دارد اولین اثر خود را در تقویم و گاه شماری ایرانی به چاپ رسانده است.
وی در ابتدای این نشست به روند چگونگی تدوین این کتاب پرداخت و گفت: تقویمی که در ایران به عنوان تقویم هجری خورشیدی استفاده دارد از سال 1304 تصویب و اجرا می شود و پیش از آن در منابع و کتب اسمی از تقویم هجری خورشیدی و یا شمسی نیست و خود این 1304 هم با یک تطبیق تاریخی و محاسبات بر می گردد به هجرت حضرت رسول(ص) که مبدأ تقویم هجری قمری است.
آغاز هجری خورشیدی و قمری هر دو از یک لحظه از زمان هجرت رسول (ص) آغاز می شود که روز جمعه است.
وی به تقویم دیگری به نام "یزدگردی" اشاره کرد و گفت: گاهی از آن به تقویم ایرانی، قدیم، فارسی یا فرسی یاد می شود، این گاه شماری که بر اساس سال خورشیدی ناقص است و 365 روز تمام است. این تقویم در ایران طبق نوشته مورخین از زمان تاجگذاری یزدگرد سوم آغاز می شود که مطابق است با 22 ربیع الاول سال 11 هجری قمری که مطابق با اول تابستان یا انقلاب صیفی (اول تیر) است، البته با ماه شماری قدیم یعنی ماههای 30 روزه نه مثل تقویم امروزی که 31 روز داریم.
این مترجم و محقق درج ماه به 31 روز را بدعتی در تقویم خواند و گفت: این بدعتی که 6 ماه اول سال 31 روز، 5 ماه بعد 30 روز و ماه آخر(اسفند) در سال عادی 29 روز و در سال کبیسه 30 روز باشد، محاسبه جدید است که در این تقویم اول مهر انقلاب پاییزی اتفاق می افتد.
تقویم میلادی نظم خاصی ندارد
ترابی ضمن اینکه تقویم میلادی را در مقایسه با تقویم ایرانی نامرتب خواند، افزود: در کتابها نوشته اند که روز تاجگذاری یزدگرد سوم مطابق با نود و یکمین روز سال خورشیدی اعتدالی یعنی اول تابستان است و مطابق با 22 ربیع الاول سال 11 هجری قمری که روز سه شنبه بوده است که استاد تقی زاده این تقویم را با 16 ژوئن 632 میلادی مطابقت می دهد، که در نهایت ما این چهار تطبیق تاریخی را داریم.
وی با اشاره به مطالعات تاریخی و ادبی خود، حل مسئله 90 روز اصطلاحی را که در واقع اختلاف بین نوروز یزدگردی (ناقص) با نوروز اعتدالی است را مهمترین دغدغه خود در مطالعات تاریخی و تقویمی خواند و تاریخ بیهقی، تاریخ طبری، سفرنامه ناصرخسرو، تاریخ مسعودی را از جمله کتب مورد مطالعه برشمرد.
این شاعر و پژوهشگر ادبی، کبیسه های 120 روزه را افسانه خواند و گفت: برخی گفته اند کبیسه آخر در زمان انوشیروان اتفاق افتاده، من ثابت کرده ام که درست نیست و مطلب دیگر اینکه رسمی در ایران بوده که 5 روز اضافی سال (پنجه دزدیده) در بعد از اسلام در آخر آبان ماه به عنوان یک سنت حفظ کرده اند و این فاصله 90 روزه را به عنوان یک مبنا قرار دادند و محاسبات بر اساس آن است.
وی تأکید کرد: بعد از محاسبات زیاد متوجه شدم که 90 روز درست نیست و اختلاف اساسی در حقیقت 275 روز است که به صورت 90 روزه نمایان می شود و در حقیقت باید 3 ماه به عقب برگردیم یعنی پیش از تاجگذاری یزدگرد که به نوروز اعتدالی می رسیم که این نوروز اعتدالی مطابق با دویست و هفتاد و ششمین روز سال یزدگردی است که اول دیماه می شود.
ترابی تطابق این تواریخ و محاسبات را کاری طاقت فرسا خواند و گفت: در این محاسبات به تاریخهای گذشته های دور رسیدم که قبل از آن کسی به گذشته نگاهی نکرده جز اینکه ابوریحان بیرونی در یک جا به دوره 1460 ساله اشاره می کند و بعد کتاب " نوروزنامه خیام" است که در واقع برای خیام نیست و نویسنده آن گمنام است و تنها حسن این کتاب در این است که به گذشته برگشته و سعی می کند مبدأ ایرانی را در گذشته های دور پیدا کند و صحبت از 1460 ساله می کند و بدون محاسبه سعی می کند به جمشید اساطیری برسد.
مبدأ تقویم ایرانی 507 سال پیش از میلاد و 1128 سال پیش از هجرت
وی به مطالعات دکتر وست مستشرق و ایران شناس معروف اشاره کرد و گفت: دکتر وست مبدأ ایرانی را به 502 پیش از میلاد رسانده است که نکته جالب در این است که با 507 پیش از میلاد که من به آن رسیدم تنها 5 سال اختلاف دارد و آنطور که من استنباط کرده ام این است که دکتر وست پنجه دزدیده را در آخر اسفند حساب کرده در حالی که این پنجه در آخر آبان حساب می شود گرچه در گذشته ها و قبل از آخرین کبیسه گیری در آخر اسفند بوده است.
سقوط مدائن به دست اعراب در روز نوروز سال 16 هجری مطابق با 15 صفر است
ترابی به فرمولهای بیست گانه خود که می توان تقویمهای مختلف را با یکدیگر مطابقت دهد، اشاره کرد و گفت: حدود 15 گزارش عمده تاریخی است از جمله اینکه مسلمانان و ایرانی ها نوروز اعتدالی را می شناسند به طوری که در کتابهای تاریخی کهن روز حمله اعراب به مدائن دقیقا روز نوروز سال 16 هجری شمسی است و طبری این روز را با تاریخ عربی داده و در ماه صفر داده که با محاسبه من 15 صفر در آن سال مطابق با نوروز اعتدالی بوده است.
ترابی به کتاب هشت جلدی" تاریخ ایران کمبریج" اشاره کرد که در آن یک فصل به گاه شماری ایرانی اختصاص داده شده است که در این کتاب از یک دوره 502 تا 506 سال پیش از میلاد به عنوان مبدأ ایرانی اسم برده شده است.
رضازاده ملک: تروفتک در آئین مزدیسنا همان شبهای قدر در اسلام است
استاد رحیم رضازاده ملک از اساتید گاه شمار نیز در نقد و بررسی کتاب"زردشت و گاه شماری ایرانی"، سخن ترابی در مورد پنجه دزدیده را رد کرد و گفت: در آئین مزدیسنا دو پنج روز دارند که یکی از آن به عنوان عادی شناخته می شود و یکی از آن به عنوان بزرگتر. به آن پنج روز اول "پنجه کزک" و به دومی "پنجه مَس" می گویند. کزک یعنی کوچک و مس یعنی بزرگ است.
وی افزود: زردشتیان معتقدند شبهای برات این پنج روزه است و خداوند شرایط زندگی هر آدمی را در آن روز ابلاغ می کند که در مفهوم دین اسلام همان شبهای قدر است و می گویند در این پنجه مس بیشترین برات و نعمت الهی عرضه می شود و این نعمت را "تروفتک" یا همان "تعرفه" می گویند که این ترفتک در این پنجه ها می رسد و به آن "پنجه مس تروفتک" گویند و خطاط ایرانی به اشتباه "مس تروفتک" را "مسترقه" نوشته و عرب آن را به "دزدیده" ترجمه کرده است.
تقویم فعلی ایرانی به دوره ساسانی برمی گردد
استاد ملک در رد سخن ترابی که تقویم فعلی ایران از سال 1304 تصویب شده گفت: در دوران ساسانی در تقویم ایرانی که همین تقویم خورشیدی ما باشد 6 ماه را 31 روز، 5 ماه را 30 روزه و یک ماه را 29 روز می گرفتند.
اهمیت تقویم برای آدمی در حد اکسیژن و خط است
وی تقویم را به مانند اکسیژن برای انسان خواند و در تشریح ویژگی های محقق تقویم گفت: سماجت اولین ویژگی است که فرد محقق باید در تمام منابع، ادبی، هنری، تاریخی، هنری و... جستجو کند تا بتواند از مجموعه اطلاعات تقویمی، سند استخراج کند ضمن اینکه باید زبان شناسی، جغرافیا، ریاضی، آشنایی با ادبیات، قصه ها و روایتهای مربوط به تقویم را جمع کند و از آن استنتاج به تقویمی کند و نکته بسیار مهم اما کوچک در تقویم این است که اثبات وجود بسیار آسانتر از اثبات عدم است.
استاد ملک به برخی از تقویمهای ساختگی معاصر اشاره کرد و گفت: نزدیک 15 تقویم وجود دارد که الان با 3 تای آن سروکار داریم که این تقویمها از دوره هخامنشی به بعد محاسبه شده و در کتابهایم توضیح دادم و در عین حال هیچگاه گمان و خیال خود را در تقویم دخالت نمی دهم. مثلا مرحوم ذبیح بهروز برای معارضه با عده ای که منابع خارجی را ترجمه می کردند و معتقد بود برای تحقیق تقویم باید منابع ایرانی باشد، گمان و خیال خود را به این مسئله تسری داد و تقویمی غیر واقعی درست کرد.
تقویم میلادی، مبدأ کاملا علمی است و نه درست و تاریخی
وی به چهار شرط در درست بودن مبدأ تقویم اشاره کرد و گفت: نخست اینکه آن مبدأ باید اول سال خورشیدی باشد و همان مبدأ اول ماه قمری باشد و همان مبدأ اولین روز هفته باشد و همان مبدأ اولین روز دوره باشد یعنی اینکه در تقویم شمسی دوره 128 ساله داریم و می گوییم در طول 128 سال 31 روز کبیسه کنیم سال به جای اولش بر می گردد یا در تقویم قمری اگر در 30 سال 11 روز کبیسه کنیم سال به اول خودش برمی گردد.
وی تأکید کرد: از میان تمام تقویمهای دنیا، تقویم میلادی هر چهار خصوصیت را دارد و مبدئی کاملا علمی است و البته نه درست و تاریخی.
استاد ملک ضمن تقدیر از تلاش ترابی به برخی از اغلاط چاپی و منابع در این کتاب اشاره کرد و در پایان وجود تأییدیه های بسیار بر تاجگذاری یزدگرد در سال 11 هجری قمری را رد کرد چراکه به لحاظ آماری همه آنها به یک منبع استناد می کنند.
در ادامه این نشست دکتر حجت الحق حسینی با اشاره به هویت کلمات، گاه شماری و تقویمهای مختلف و نیز وجود برخی تقویمهای ساختگی، کار استاد ترابی را در مهندسی معکوس بسیار جالب توصیف کرد.
عضو هیئت علمی مرکز نجوم و ستاره شناسی ایران، نبود ناظر کیفی و عدم مشورت با اهل دانش تقویم نگاری در تدوین کتاب را منجر به دوباره کاری مؤلف خواند و گفت: اگر ما کاری انجام می دهیم هدف این است که یک ارزش افزوده را ایجاد کنیم نه اینکه به تکرار مکررات بیفتیم.
وی ندانستن شیوه کبیسه گیری در تقویم جلالی را مهمترین مشکل خواند که مرحوم تقی زاده در روز سه شنبه 11 فروردین 1304 نگفت و افزود: تقویم ایرانی تنها تقویمی در جهان است که قدرت علمی و کبیسه های 5 ساله آن است. اگر دوره 128 ساله و ... طرح می شود هر کدام کوشش می کنند که آن گره را باز کنند.
حسینی کبیسه گیری در تقویم میلادی را قراردادی دانست و گفت: هر سالی که دو رقم سمت راستش صفر باشد و یا به چهار بخش پذیر باشد کبیسه است بنابر این فوریه آن را 29 روزه می گیریم اما این تقویم ایرانی به دلیل مناسب بودن و طبیعی و علمی بودن به کبائس خماسی و رباعی می رسد.
ترابی: من ثابت کرده ام که این پنجه دزدیه با چه گردشی به آبان ماه رسیده است
ترابی مؤلف کتاب مورد بحث، در پاسخ به منتقدان، به تحصیلات زبان شناسی خود اشاره کرد و در ادامه در رد سخن استاد ملک در مورد ترفته، ضمن قرائت بخشی از کتاب بندهش، گفت: این پنج روزه را نگفتند از کجا می آید چراکه ترسیدند اهریمن به آن دسترسی پیدا کند. علت تسمیه واقعی این است که در گذشته سال را 360 روز می دانستند و بعد از آشنایی با گاهشماری جدید و رصد جدید و با آشنایی با بابل باستان و مصر باستان ایرانی ها متوجه شدند سال 365 روزه است لذا پنج روز دزدیده را که قبلا اهریمن دزدیده بوده به آن اضافه کردند.
وی افزود: پنجه دزدیه به دلیل اینکه در جای ثابت نبوده از زمان تاجگذاری یزدگرد تا زمان دوره قاجاریه تا قبل از تقویم جلالی این پنجه را آخر آبان ماه حفظ کرده اند. پنجه دزدیده در اصل پنجه آخر سال در اسفندماه است اما چون اسفند یزدگردی، گردان است و مثل اعتدالی ثابت نیست لذا این پنجه ها جا عوض می کرد و هر 124 سال به ماه بعدی منتقل می شد.
این شاعر و پژوهشگر ادبی در رد سخن استاد ملک در چهار شرط درست بودن تقویم گفت: سه شرط اول درست است اما اینکه می گویند تقویم باید شروعش اول هفته باشد درست نیست چون ما در ایران هفته نداریم و طبق سنت زردشتی 30 روز اسم دارد و دو هفته هشت روزه و دو تا هفت روزه داریم و کلمه هفته بعد از اسلام وارد ایران شده و جمعه عربی به معنی جماعت است که معادل آن در ایران به معنی آدینه یا آئین است که بعد از اسلام وارد ایران شد.
ترابی در مورد تاجگذاری یزدگرد در سال 11 هجری نیز گفت: قبل از 11 هجری چیزی نداریم و چند نفری 16 هجری را نوشتند که اشتباه است چون 16 هجری روز حمله اعراب و سقوط مدائن است. ابوریحان در محاسبه سالها می گوید از زمان زردشت تا فوت یزدگرد 1221 سال است و 20 سال سلطنت یزدگرد را که بر اساس سکه های موجود ثابت شده است می ماند 1201 سال که این 1201 سال دقیقا به آن می رسیدم.
وی افزود: در روز وفات حضرت رسول که در روز دوشنبه بوده اختلافی نیست ولی در اینکه این دوشنبه هفتم یا 21 و... در ربیع الاول بوده اختلاف است و مسعودی بر اساس هفتم ربیع الاول محاسبه می کند و معادل دقیق شمسی را می دهد و می گوید: این هفتم به روز شانزدهم اسفندارمز ماه پارسی به سال 1380 بخت النصر و روز سوم حزیران سال 943 اسکندر پسر فیلیپس پادشاه و سال صدم پادشاهی کسرا، انوشیروان پسر قباد بوده است. البته بر اساس محاسبه من اول حزیران است.
ترابی هدف از تدوین و تألیف کتاب"زردشت و گاه شماری ایرانی" را تعیین تاریخ تولد زردشت و تعیین مبدأ تقویم ایرانی خواند که در این کتاب به آن پرداخته است.
نظر شما