پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۶ خرداد ۱۳۸۸، ۱۳:۱۵

شرایط امکان فلسفه تطبیقی(4)

پیش‌فرضهای فلسفه تطبیقی موجه نیستند

پیش‌فرضهای فلسفه تطبیقی موجه نیستند

سعید ناجی معتقد است فلسفه تطبیقی چندین پیش‌فرض دارد که اینها را نمی‌توان به‌راحتی توجیه کرد.

سعید ناجی که با خبرنگار مهر گفتگو می‌کرد در پاسخ به این سؤال که آیا به رویکردی به نام فلسفه تطبیقی معتقد هستید؟ این فلسفه به چه نیازی پاسخ می دهد ؟ گفت: من در حقیقت اعتقاد زیادی به این نوع فلسفه ندارم. البته عقیده دیگران هم در جای خود قابل احترام است اما چرا من به این نوع فلسفه اعتقاد زیادی ندارم این عدم اعتقاد به این دلیل است که چند پیش‌فرض وجود دارند که اگر ما آنها را نپذیریم فلسفه تطبیقی تحقق پیدا نخواهد کرد.

وی افزود: چنانکه خواهم گفت پذیرفتن این پیش‌فرضها اندکی سخت است. پیش فرض اول این است که تصور می‌شود چیزهای واحد یا مشابهی در فلسفه غرب و فلسفه شرق وجود دارند و این چیزها شامل مفاهیم، ایده‌ها و نظریات است. اگر ما نتوانیم نشان بدهیم که این مفاهیم و ایده‌هایی که در غرب و شرق وجود دارند واحد و یکسان هستند نمی‌توانیم این فلسفه را دنبال کنیم.

این نویسنده و مترجم تصریح کرد: اساساً ایده تطبیق از هندسه و علوم دقیقه نشأت می‌گیرد که در هندسه مثلاً ما دو تا مثلث را با هم تطبیق می‌دادیم و می‌گفتیم این دو عین هم یا مشابه همند. اما آیا مفاهیم علوم انسانی و آنچه در ذهن یک نویسنده غربی می‌گذرد با آنچه در ذهن یک نویسنده شرق می‌گذرد همانند ایندو مثلث دقیق هستند؟

وی افزود: بسیار دیده شده که مفهوم وجود هایدگر را با مفهوم وجود ملاصدرا مقایسه کرده‌اند اما آیا واقعاً مفهومی که از وجود در ذهن و گفته‌های هایدگر وجود داشته شفافیت و وضوح کامل را دارد که بتوان این ادعا را کرد که با مفهوم وجود نزد ملاصدرا قابل تطبیق است؟

این پژوهشگر و محقق تصریح کرد: اگر نوشته‌های هایدگر شفافیت و وضوح کامل را داشت چطور امکان داشت سه تصویر و تفسیر کاملاً متفاوت از هایدگر ارایه شود. پس این شفافیت وجود ندارد. حتی من برخی‌ها را دیده‌ام که وجود هایدگر را با ماهیت فلسفه اسلامی تطبیق می‌دهند و این نشان می‌دهد که کار تطبیق چقدر سخت است.

ناجی افزود : پیش‌فرض دوم این است که اجزای یک نظریه یا یک کل همچون پارادایم را می‌توان با اجزای یک کل یا پارادایم دیگر مقایسه کرد که این هم در جای خود قابل بحث است و قبل از رفع این شبهه نمی‌توان به فلسفه تطبیقی پرداخت.

وی افزود: این مسئله همینطور در زبانهای کشورهای مختلف نمود پیدا می‌کند و غیرقابل ترجمه بودن بعضی از مفاهیم از زبانی به زبان دیگر این موضع مرا توجیه می‌کند. حتی اگر ما غیرقابل ترجمه بودن را نپذیریم می‌توان به‌راحتی دید که ترجمه برخی از مفاهیم به زبانهای دیگر بسیار دشوار است و این کار مانعی در مقابل فلسفه تطبیقی است چون فلسفه با مفاهیم و الفاظی به‌مراتب انتزاعی‌تر و گاهی تصنعی‌تر سرو کار دارد.

ناجی در پاسخ به این سؤال که فلسفه تطبیقی تا چه اندازه محصول مسائل و مشکلاتی است که فلسفه غرب با آن روبرو شده است؟ گفت: من در مورد مشکلات فلسفه غرب و رابطه آن با فلسفه تطبیقی چیز زیادی نمی‌دانم فقط این را بگویم که اگر فلسفه تطبیقی محصول مشکلات فلسفه غرب بود قطعاً خود غربی‌ها در این زمینه پیش‌قدم می شدند و رشته‌ای به نام فلسفه تطبیقی در دانشکده‌های ادبیات و فلسفه و همچنین در مجلات فلسفی آنها به چشم می‌خورد ولی ظاهراً این مسئله در کشورهای غیرغربی بیشتر نمود پیدا کرده است. 

ناجی در پاسخ به این سؤال هم که عده‌ای معتقد هستند فلسفه تطبیقی ابداع فرهنگهای جنوب است تا کمبودهای فلسفی فرهنگ خود را بپوشانند آیا این نظر را قبول دارید؟ گفت: انگیزه ایجاد فلسفه تطبیقی در افراد مختلف متفاوت است چرا که اساساً انگیزه‌ها اموری روانشناختی هستند البته یک فرد می‌تواند انگیزه‌های متفاوتی به صورت هم‌زمان داشته باشد.

وی افزود: ناخودآگاه آدمی خود را به فرد نشان نمی‌دهد. بعضی انگیزه‌ها ممکن است به وحدت‌نگری معطوف باشد و فرد سعی کند تا نشان دهد اندیشه‌ها و افکار فلسفی در سراسر جهان به یک شکل بروز کرده‌اند. این نشان از وجود یک نوع ساختارهایی است چه به صورت مثل افلاطونی ظاهر شوند و چه به صورت ساختارهای ذهن، مغز یا دل آدمی.

این محقق و پژوهشگر تصریح کرد: برخی از انگیزه‌ها ممکن است به این برگردد که فلسفه ما یا کسانی که فلسفه تطبیقی کار می‌کنند قبل از غربیان به موضوعات و ایده‌های نابی دست یافته‌اند و بدین صورت تقدم زایش افکار فلسفی در کشور خود را نشان دهند و افتخار کشف این موضوع را به کشور خود برگردانند.

وی افزود: اینگونه تحقیقها هم در اکثر کشورها دیده می‌شوند اما بعضی انگیزه‌ها هم ممکن است به خودکم بینی فرد و چیزی شبیه این مربوط شود. مثلاً تصور کنید بچه‌ای که در حال رشد است تلاش می‌کند قد خود را با بزرگترها مقایسه کند تا نشان دهد بزرگ شده است. این ویژگی در زمینه علم و تکنولوژی در کشورهای جنوب بسیار بارز و روشن است. 

این استاد فلسفه تصریح کرد: مثلاً گفته می‌شود که مقالات علمی کشور ما تقریباً به تعداد مقالات علمی فلان کشور پیشرفته است یا دستگاه ام . ای .آر در کشور ما به اندازه فلان کشور پیشرفته است. این نوع تطبیقها و مقایسه‌ها شاید حاکی از نوعی عقده خود کم‌بینی یا تحمل حقارتی باشد که مدتها به ما تحمیل کرده‌اند.

ناجی خاطر نشان کرد: وقتی فردی دنبال تطبیق می‌رود ممکن است منظورش این باشد که ما هم عناصر و ایده‌های فلسفی غربیان را داشته‌ایم و فرهنگ فلسفی ما به اندازه فرهنگ فلسفی غرب غنی است که این هم به نوبه خود محتمل است.

کد خبر 890721

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha