به گزارش خبرنگار مهر، محسن رضایی و میرحسین موسوی دو کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دهم پنجشنبه شب با حضور در مناظره زنده تلویزیونی به بیان نقطه نظرات و برنامه های خود در عرصه داخلی و خارجی پرداختند.
نشست با سخنان محسن رضایی آغاز شد. این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دهم با بیان اینکه یکی از دلایل اصلی من برای دولت ائتلافی و تشکیل آن احساس خطر بود، گفت: در حال حاضر کشور به وحدت نیاز دارد .
وی با اشاره به مناظره چهارشنبه شب محمود احمدی نژاد و میر حسین موسوی گفت : مناظره دیشب یک مناقشه بود و من از خودم و سایر نامزدها می خواهم که بحثها را به سمتی ببرند که مردم به آن نیاز دارند . تاکید بر عملکرد گذشته در صورتی موثر است که چگونگی رسیدن به آینده را به ما نشان دهد و مطرح کردن مباحث غیر اخلاقی و غیر اسلامی درست نیست.
رضایی با تاکید بر اینکه من و موسوی دو دوست قدیمی هستیم و از زمان امام (ره) با هم بودیم اظهار داشت: وی در زمان نخست وزیری مانند یک بسیجی به جبهه ها می آمدند و با ما همکاری داشتند اما این مسئله دلیل نمی شود که عقاید ما نیز یکسان باشد. فرض کنید که من یا موسوی رئیس جمهور شویم، سئوال اصلی من از این کاندیدا این است که اگر این اتفاق بیفتد وی چه برنامه ای دارد؟
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: یک کاندیدا در درجه اول باید برنامه داشته باشد و بعد از ارائه برنامه باید راه حل ارائه دهد و مسئله سوم این است که ببیند آیا توان اجرایی برای حل مشکلات جامعه را دارد یا خیر که این امر نیازمند تیم عملیاتی قوی برای یک رئیس جمهور و توانایی و الگوی مدیریتی به کار گرفته شده توسط وی است.
محسن رضایی خاطر نشان کرد: من تصور می کنم در حال حاضر برای حل مشکلات جامعه باید راه امام (ره) را ادامه دهیم که این مسئله دو راه دارد، در درجه اول اندیشه امام را گسترش دهیم و در مرتبه بعد سیاستهای اصل 44 و سند چشم انداز ایران 1404 را ادامه دهیم که به طور قطع بدین وسیله می توانیم راه امام را دنبال کنیم ولی باید بگویم که عملکرد و راه من با راه موسوی، احمدی نژاد و دیگران فرق می کند.
وی ادامه داد: راه من این است که معتقدم باید یک تحول اساسی در اقتصاد، فرهنگ و سیاست داخلی و خارجی انجام شود بنابراین انقلاب در اقتصاد، تحول در فرهنگ و اصلاح در سیاست را یک ضرورت می دانم. من آزادی اقتصادی و رقابت را به جای ممنوعیت دولتی و انحصار قرار می دهم و از طرف دیگر باید هنجارهای فرهنگی را نیز عوض کرد و آن را به دست فرهنگیان سپرد.
این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری با بیان اینکه باید از ظرفیت روحانیت و مرجعیت استفاده کرد گفت: یکی دیگر از برنامه های من غیر سیاسی کردن ورزش است و من معتقدم می توانیم تعامل سازنده ای را با کشورها در عرصه روابط بین الملل داشته باشیم. در سیاست داخلی نیز شعارهای بسیاری در مورد حقوق بشر یا حقوق شهروندی داده شده ولی زمان آن رسیده که به آنها عمل کنیم و به شعارزدگی پایان دهیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تشکیل دولت ائتلافی را بسیار مهم دانست و اظهار داشت: من در این دولت ائتلافی از همه کارشناسان و نخبگان کشور استفاده خواهم کرد و الگوی مدیریتی را تغییر خواهم داد و در این راستا از موسوی سئوال می کنم که دیدگاههای اقتصادی اش را توضیح دهد و بگوید تا چه اندازه به اجرایی شدن و عملیاتی شدن سند چشم انداز 1404 معتقد است.
پس از رضایی میرحسین موسوی سخن گفت و در وقت اول سخنانش ، درباره مناظره شب قبل با احمدینژاد، خطاب به ملت با دو بار با تاکید بر اینکه «ادب مرد به ز دولت اوست» بیان کرد: " مردم شریف ایران من به تمنای قدرت نیامدهام؛ من سکوت بیست ساله خود را نشکستهام که به هر ترتیب و با هر روشی رئیسجمهور بشوم؛ من احساس خطر کردم که کشور دچار بیاخلاقی شده، دچار فقر اخلاقی و مادی شده، دچار مدیریت غیرعقلانی شده است.
من برای حفظ کرامت انسان و رعایت ارزشهای اخلاقی در حکمرانی، توقف رشد خرافات و ارائه آمار کذب، شفافیت فعالیتهای حکمرانها و خلاصه پیشرقت و توسعه پا به این عرصه دشوار نهادم.
برای من، رئیسجمهور شدن، کسب و حفظ قدرت هدفی نیست که هر وسیلهای را توجیه کند؛ من متاسفم که مناظره دیشب فرصت داد تا اصول اخلاقی نادیده گرفته شود و به افرادی که در جلسه حاضر نبودند و امکان هیچ دفاعی از خود را نداشتند، به بدترین وجهی اتهاماتی وارد شود و به جای پاسخگویی، مظلومنمایی شود.
من اینجا باید عرض کنم کسانی که میخواهند رئیسجمهور شوند، باید حافظ جان و مال و ناموس مردم باشند؛ من نمیتوانم برای دفاع از خودم اسرار کشور را افشا کنم، نام مردم را ببرم و با آبروی مردم بازی کنم.
من با برنامه پا به عرصه انتخابات گذاشتم و سعی میکنم شعاری که برای تحقق آن برنامه ندارم، ندهم؛ به همین جهت با توجه به اینکه در دنیای کنونی، تحقق هر برنامهای نیازمند یک برنامه حقوقی است، برنامه حقوقی تهیه کردم و قانونگرایی یکی از اهداف اصلی من است.
بدون قانونگرایی، عدالت و آزادی تحقق نمییابد. آزادی تبدیل به هرج و مرج و عدالت، تبدیل به استبداد و فساد میشود.
قانونگرایی به اصلاحات حقوقی نیاز دارد و اصلاحات حقوقی را نمیتوان یک شبه انجام داد.
بعضی از امور را فورا میتوانم انجام دهم؛ مثلا توقف ستارهدار شدن دانشجویان و استیفای حقوق آنها، لغو سهمیهبندی دانشجویان دختر، پایان دادن به خویشاوندسالاری در نظام اداری و برخی اصلاحات دیگر، نیازمند هماهنگی و تعامل با سایر قواست.
ما نیاز به اصلاح برخی قوانین در عرصههای اقتصادی، اجتماعی سیاسی و حقوق شهروندی داریم.
این قوانین باید تسهیل کننده روابط اجتماعی باشد؛ باید موجب شفاف شدن روابط اقتصادی و غیره شود. اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم دیگر مقامات نمیتوانند آمار دروغ و اشتباه بدهند و هرکس دچار فساد شود، در زمان خود و با رعایت تمام موازین قانونی از جمله رعایت حقوق او در مراجع ذیربط، پاسخگو خواهد بود نه اینکه یک دولت در مدت 4 سال حکومت خود ساکت باشد و در زمان انتخابات ریاستجمهوری، یکباره افراد را با اتهامات سنگین اقتصادی مواجه کند.
ما برای اجرای این اصلاحات نیاز به نهادهای کارآمد و پیاده شدن قوانین داریم.
باید ضمن تقویت نهادهای موجود برخی نهادهای جدید را ایجاد کنیم مثل معاونت حقوق بشر و شهروندی تا با وضع معیارهای دقیق بتوانیم ارزیابی کنیم که نهادهای دولتی چقدر درست کار میکنند و حقوق مردم را رعایت میکنند و بین افراد تبعیض قایل نمیشوند؛ همچنین کسی را شهروند درجه دو یا درجه یک تلقی نمیکنند و واقعا حقوق روستاییان را به خود آنها واگذار میکنند و برای آنهایی که نیاز به بهداشت، تحصیل و مسکن دارند، با رعایت کامل کرامت و شخصیت آنها به عنوان حق آنها و نه به عنوان صدقه به آنها، خدمت میکنند."
موسوی سپس در پاسخ به سخنان رضایی گفت : من ابتدا یک شاخص هایی از دوران جنگ مطرح می کنم که در جلسه ای که با فعالان اقتصادی داشتم یک جمله گفتم و آن این بود که جنگ و "اقتصاد جنگی" تمام شده و من قویا از اقتصاد دوران جنگم دفاع می کنم.
این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری گفت: به گواهی سند پیوست برنامه اول پس از انقلاب سیاستهای کلی مداخله دولت در اقتصاد از 63 درصد در سال 56 به 40 درصد تا سال 67 رسید یعنی همان موقعی که علیرغم اقتصاد جنگی مسئله کوپن و توزیع کالاهای اساسی و مداخلات دولت در اقتصاد بوده ولی شاخص کلی مداخلات دولت نسبت به قبل از انقلاب از 63 به 40 درصد رسیده در دوره بعد از جنگ نیز استثنا بوده است.
موسوی ادامه داد: بالاترین نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در فاصله سالهای 56 تا امروز متعلق به سال 1361 میباشد که معادل 12.6 درصد است که تا امروز تکرار نیز نشده است و همینطور پایینترین نرخ رشد نقدینگی از سال 1353 تا به امروز که در آن قرار داریم نرخ رشد 6 درصد است که متعلق به سال 1363 است و پایینترین نرخ تورم نیز از سال 1353 تا به امروز در سال 1364 اتفاق افتاد که معادل 6.9درصد بود و ضریب جینی نیز که مشخص کننده نابرابری درآمد در کشور نیز است که کشور در آن به سمت شکافهای طبقاتی پیش میرود و با برعکس آن از 0.51 درصد در سال 58 به 0.40 درصد در سال 67 رسید که البته این ایدهآل نیست، ولی این روند را نشان میدهد و در حالی که تعداد کارمندان دولت فرانسه از حدود 700 هزار نفر در سال 1939 یعنی آغاز جنگ به حدود 2 میلیون نفر در سال 1945 رسیده اما این عدد برای ایران در جنگ تحمیلی تعداد کارکنان دولت از یک میلیون و 600 هزار نفر در سال آغاز جنگ به یک میلیون و 492 هزار نفر در پایان جنگ رسید یعنی تقلیل پیدا کرده و جنگ در موقعی آغاز شد که عراق 14 میلیون نفر جمعیت داشت و درآمد سالانه آن 26 میلیارد دلار بود و هر ماه نیز یک میلیارد دلار از سوی کشورهای عربی به آن هدیه میشد.
وی گفت : در تمامی سالهای جنگ شرایط خاصی بر کشور حاکم بود در سالهایی درآمدمان به 7تا 8 میلیارد دلار در سال میرسید وقتی جنگ تمام شد عراق 86 میلیارد دلار بدهی خارجی داشت ولی ما هیچ بدهی خارجی نداشتیم و کشور را با آن رقم کم اداره کردیم و اینها شاخصهایی است که توجیه کننده وضعیت اقتصادی ما در دوران جنگ است.
نظر شما