۱۶ خرداد ۱۳۸۸، ۱۷:۳۶

دیدگاه میهمان/

مناظره احمدی نژاد و موسوی نشان دهنده استحکام پایه های نظام بود

مناظره احمدی نژاد و موسوی نشان دهنده استحکام پایه های نظام بود

علی مطهری مناظره احمدی نژاد و موسوی را یک گام به جلو در آزادی اطلاع‌رسانی و نشان‌دهنده استحکام پایه‌های این نظام خواند و در عین حال تاکید کرد آبروی مؤمن به همین آسانی قابل حراج کردن نیست و هر قدر هم که تحت فشار روحی و مورد ظلم باشیم شرعاً مجاز به این کار نیستیم.

به گزارش خبرگزاری مهر، علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در متنی ارسالی برای مهر آورده است :  مناظره آقایان موسوی و احمدی‌نژاد شامل نکاتی بود که توجه به آنها می‌تواند برای آینده انقلاب اسلامی مفید باشد:

1. مسیر این مناظره از ابتدا توسط آقای احمدی‌نژاد به گونه‌ای طراحی شد که برخلاف انتظار عموم، برنامه‌های دو طرف مورد نقد قرار نگرفت بلکه بیشتر به حامیان موسوی پرداخته شد. نکته قابل توجه این بود که احمدی‌نژاد برخلاف همیشه که لبخندی بر لب دارد حالتی عصبی و نزدیک به انفجار داشت. گویی صبر او به پایان رسیده بود. گرچه رفتار او در این مناظره متانت و وزانت یک رئیس‌جمهور را در خود نداشت اما شاید نتوان او را در این جهت مقصر دانست و اگر بسیاری از ما نیز به جای او بودیم همین رفتار را از خود بروز می‌دادیم. تصور کنید چند ماه عملکرد شما تحت بمباران شدید تبلیغاتی از سوی شخصیتها و گروههای مختلف باشد و برخی از حقایق وارونه جلوه داده شود و شما نیز – لااقل به زعم خود – حقایقی را درباره آنها می‌دانید که مردم نمی‌دانند. اینجاست که ممکن است کاسه صبر شما لبریز شود و به سیم آخر بزنید.

2. قطع نظر از صحت و سقم اتهاماتی که رئیس جمهور به برخی افراد وارد کرد و قطع‌نظر از اخلاقی یا غیراخلاقی بودن این کار، نفس این گونه مناظره یک گام به جلو در آزادی اطلاع‌رسانی و نقطه‌قوت نظام جمهوری اسلامی و نشان‌دهنده استحکام پایه‌های این نظام است و اینکه جمهوری اسلامی از مطرح شدن شدیدترین انتقادات به بالاترین مقامات خود هیچ هراسی ندارد. در واقع این نظام مخالفان خود را که مدعی فقدان آزادی بیان‌اند خلع‌سلاح کرد و به آنها فهماند که لازم نیست در تاکسی و اتوبوس و سایر مجامع عمومی درباره مقامات کشور شایعه بسازید بلکه بالاترش را خود مقامات کشور از صفحه تلویزیون در منظر پنجاه میلیون نفر اعلام می‌کنند.

3. این مناظره نشان داد که مسئله خانواده آقای هاشمی رفسنجانی باید یک بار و برای همیشه حل شود و روشن گردد که آیا اتهاماتی که درباره آنها مطرح است صحت دارد یا خیر. اکنون فرصت خوبی برای این کار است. البته حساب جناب آقای هاشمی از حساب برخی افراد خانواده ایشان جداست و احترام ایشان باید محفوظ بماند و یکی از اشتباهات دولت نهم این است که می‌خواهد هاشمی رفسنجانی را از صحنه انقلاب حذف نماید. همچنین این مناظره ثابت کرد که قوه قضائیه در کار خود از نظر ایجاد تمایز میان مفسدان و مصلحان اقتصادی موفق نبوده است. اگر قوه قضائیه در مسئله تشهیر و معرفی مجرمان بزرگ اقتصادی که جرم آنها ثابت شده است روش مصانعه و ملاحظه‌کاری و رودربایستی و رفیق‌بازی را در پیش نمی‌گرفت و اعتماد مردم را به خود جلب می کرد و با معرفی مجرمان بزرگ اقتصادی دیگران را مبرا می‌ساخت، چنین مناظره‌ای نیز که مردم را در شک و تردید فرو می‌برد شکل نمی‌گرفت. زبان حال قوه قضائیه ما این است که معرفی مفسدان اقتصادی منحصر به ماست ولی ما نیز هیچ‌گاه این کار را انجام نمی‌دهیم!

4. از آقای احمدی‌نژاد انتظار داریم که همان طور که درباره عدالت اقتصادی حساسیت نشان می‌دهند، درباره عدالت قضائی و سلب حقوق فردی مردم نیز حساس باشند. چرا درباره مجازات قاتلان دکتر زهرا بنی‌یعقوب در همدان که به صورت مشکوکی به قتل رسید، از طرف رئیس‌جمهور حساسیتی نشان داده نشد؟ آیا تلاش برای آزادی رکسانا صابری که به جرم جاسوسی زندانی شده بود مهمتر و ضروری‌تر از پیگیری قتل این دختر جوان مظلوم بود؟ آیا نامه استمداد خانواده او از ملت ایران شما را تکان نداد؟ آیا برای اقدام درباره ماجرای زهرا بنی‌یعقوب و پاسخ به دادخواهی خانواده مظلوم او نیز نیاز به دریافت پیام آمریکا از سوی رئیس جمهور سوئیس وجود دارد؟ پیغمبر اسلام فرمود: ملک و حکومت با کفر می‌تواند باقی بماند اما با ظلم نه. آیا شما فقط در مواردی از بی‌عدالتی که پست ریاست جمهوری را به خطر می‌اندازد واکنش نشان می‌دهید و در ظلمهای بزرگی که بر افراد جامعه می‌رود و قوه قضائیه حساسیت لازم را ندارد وجدان شما آرام است و شب راحت سر به بالین می‌گذارید؟ همین چند هفته پیش سه شرور در تهران و کرج دو زن جوان را با تهدید قمه از کنار همسرانشان ربودند. طبق معمول کسی نمی‌فهمد سرنوشت مجرمان چه شد و قوه قضائیه خود را موظف به اطلاع‌رسانی و آرام کردن وجدان جامعه نمی‌داند و اساساً این مسائل را مهم نمی‌داند. آیا در این گونه موارد نیز به عنوان رئیس‌جمهور به قوه ‌قضائیه نامه می‌نویسید یا فقط آنجا که عده‌ای می‌خواهند مقام شیرین ریاست جمهوری را از چنگ شما درآورند به میدان می‌آیید؟

5. نکته دیگر، غیر اخلاقی بودن این گونه اتهام‌زنی‌هاست. نمی‌توان پذیرفت که اتهاماتی که هنوز در هیچ دادگاهی ثابت نشده و متهم نیز حضور ندارد مجاز به ذکر در منظر میلیونها نفر است و آبروی مؤمن به همین آسانی قابل حراج کردن است. هر قدر هم که تحت فشار روحی و مورد ظلم باشیم شرعاً مجاز به این کار نیستیم. مسئله جهر بالسوء در سخن و جواز بدگویی آشکار از ظالم مسئله دیگری است.

6. آخرین نکته انتقاد آقای موسوی از موضع دولت نهم درباره مسئله فلسطین است. طبق نظر ایشان ما فقط باید طرح خود را مبنی بر مراجعه به آراء مردم فلسطین اعم از مسلمان و یهودی و مسیحی و اعم از ساکنان فلسطین اشغالی و کرانه باختری و غزه و نیز آوارگان  در مجامع بین‌المللی به ویژه سازمان ملل مطرح و پیگیری کنیم و مطرح کردن مسئله هولوکاست و مبارزه با صهیونیسم در مجامع مختلف موجب خواری ما شده است. این نظریه، بسیار خطرناک و خلاف‌ نظر امام خمینی(ره) است. امام می‌فرماید که اسرائیل باید از بین برود. آیا با ساختاری که سازمان ملل و شورای امنیت دارد واقعاً صِرف مطرح کردن این طرح می‌تواند ما را به آن نتیجه برساند؟ قطعاً نه. اینها ساده‌انگاری و خیالبافی است. طبق این روش، در مقابل ترورها و جنایات وحشتناک صهیونیستها در حق ملت مسلمان فلسطین، ما فقط باید طرح خود را در سازمان ملل مطرح کنیم. در حالی که طرح مراجعه به آراء عمومی مورد قبول همه است و محل نزاع نیست، محل نزاع این است که حال که رژیم صهیونیستی و سازمان ملل زیر بار این طرح نمی‌روند چه باید کرد؟ به عبارت دیگر برای استراتژی و راهبرد از بین رفتن اسرائیل بهترین تاکتیک و روش مراجعه به آراء مردم فلسطین است، ولی حال که با قلدری و سرکشی طرف مقابل، این روش اجرا نمی‌شود چه باید کرد؟ آیا ما نباید در مجامع عمومی مسئله صهیونیسم و ریشه‌های آن را و اینکه مردم مغرب زمین در این موضوع فریب خورده‌اند مطرح کنیم؟ آیا گروههایی مانند حزب‌الله و حماس نباید اعمال قدرت نمایند تا آنها به طرح مراجعه به آراء مردم فلسطین تن در دهند؟ اتفاقا پیشرفتی که در چهار سال اخیر در مسئله فلسطین رخ داده است و موجب عزت مسلمانان و ملت ایران شده است قابل قیاس با گذشته نیست. ماجرای کنفرانس دوربان 2 نیز مایه افتخار ایران گردید و باید آن را از نظر تأثیری که بر ملتها گذاشت ارزیابی کرد نه صرفاً تأثیری که بر دولتها داشت. افتخار به این نیست که مورد احترام سران زورگوی اروپا و آمریکا قرار گیریم بلکه به این است که بتوانیم حرف حق خود را در دنیا مطرح کنیم و فضای مصنوعی عدم جرئت بر انتقاد از صهیونیسم را بشکنیم هرچند مورد توهین واقع شویم، چنانکه پیامبران همین‌گونه بودند.

کد خبر 891828

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha