دکتر محمد ضیمران که با خبرنگار مهر گفتگو میکرد در پاسخ به این سؤال که آیا به رویکردی به نام فلسفه تطبیقی معتقد هستید؟ این فلسفه به چه نیازی پاسخ میدهد؟ گفت: رویکرد تطبیقی با مشکلات زیادی روبروست. در فلسفه تطبیقی یکی از مشکلات، مباینتهای جغرافیایی و اقلیمی و تاریخی است که پژوهشگر باید بر این موانع فایق آید.
وی افزود: وقتی متغیرهای دو فلسفه مورد تطبیق در حقیقت مباینت داشته باشند در این صورت نتیجهای که از تطبیق به دست میآید ممکن است با ایرادات عدیدهای روبرو بشود. بنابراین کسی که به رویکرد تطبیقی توسل پیدا میکند باید مواظب باشد که به طور کلی این عوامل از لحاظ کم و کیف مورد توجه قرار بگیرند.
این استاد فلسفه تصریح کرد: ِصرف تطبیق بدون در نظر گرفتن شرایط حاکم بر ظهورو تکوین آن فلسفه از اهمیت خاصی برخوردار نیست. بنابراین تطبیق در صورتی مفید فایده خواهد بود که این عوامل دقیقاً مورد توجه قرار بگیرند. درغیر این صورت دو فلسفه مورد تطبیق ممکن است راه به جایی نبرند.
ضیمران در پاسخ به این سؤال که فلسفه تطبیقی تا چه اندازه محصول مسائل و مشکلاتی است که فلسفه غرب با آن روبرو شده است؟ گفت: بهطور کلی فلسفه غرب در راستای شرایط تمدنی تاریخی بهخصوصی رشد پیدا کرده و سیر خودش را از دیرباز تا امروز ادامه داده است. بنابراین از دیدگاه فلاسفه غربی تطبیق در موارد نادری صورت میگیرد.
این محقق و پژوهشگر در پاسخ به این سؤال که عدهای معتقد هستند فلسفه تطبیقی ابداع فرهنگهای جنوب است تا کمبودهای فلسفی فرهنگ خود را بپوشانند. آیا این نظر را قبول دارید ؟ گفت: شاید این نگاه تا حدی افراطی باشد. بنابراین شاید بشود با این قول موافقت کرد اما آنچه مسلم است فرهنگهای پیرامونی بیشتر به فلسفههای تطبیقی و روش تطبیق روی میآورند.
این نویسنده و مترجم خاطرنشان کرد: در بعضی از موارد این روش به نتایج مطلوبی دست پیدا کرده اما در موارد دیگر چنین تطبیقی در حکم قیاس مع الفارق بوده است.
نظر شما