سعید ناجی مدیرگروه فلسفه برای کودکان و نوجوانان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتگو با خبرنگار مهر در رابطه با برنامه ریزی ارزشی و فرهنگی برای ارتقای معرفت در اوقات فراغت دانش آموزان در توضیح مفهوم فراغت گفت: فراغت به معنای راحت شدن آسایش و رهایی رنج و زحمت و مشکل است و این سؤال مطرح می شود که آیا دانش آموزان در دوره تحصیل دچار رنج و زحمت می شوند که ما خواستار آسایش و راحتی آنها هستیم؟
وی با اشاره به برنامه درسی دانش آموزان که در مدارس تدریس می شود گفت: به اعتقاد بسیاری از فیلسوفان تعلیم و تربیت مدارس چون بازداشتگاهی اجباری توصیف شده اند که دانش آموزان را دچار رنج و زحمت می کنند. شاید دلیل اینکه می خواهیم در تابستان به آنها فراغت بدهیم این است که آنها در این مدت گرفتار یادگیری مطالبی بوده اند که هیچ دردی را دوا نمی کرده است.
ناجی در رابطه با نگرش خانواده ها نسبت به اوقات فراغت اظهار داشت: بسیاری از خانواده ها می خواهند مشغولیتهایی سالم برای بچه ها در فصل تابستان فراهم کنند تا آنها درگیر پاره ای از انحرافات اجتماعی نشوند از این رو مصرانه خواستار حضور آنها در برنامه های تابستانی مراکز، مدارس و حتی مؤسسات آموزشی هستند.
مدیرگروه فلسفه برای کودکان و نوجوانان با اشاره به اینکه واژه پر کردن اوقات فراغت از غرب آمده است و استفاده آن برای ما زیاد مناسب نیست چرا که برای وقت ارزش زیادی قائل هستیم و زمان را طلا می دانیم، گفت: نگرش غرب این است که تنهایی دردناک است. زمانی که در تنهایی می گذرانیم دردناک است پس گذر زمان دردناک است در این نگرش احساس خلا و ناامیدی به خوبی خود را نشان می دهد اما فرهنگ ما آنقدر غنی است که این احساس در آن وجود ندارد، وقتی هدفی داریم دیگر خلا احساس نمی شود.
ناجی در ادامه گفت: اما اگر نوجوان هدفی داشته باشد، به منظور رسیدن به هدف خود تلاش کند دیگر وقتی برای پرکردن اوقات فراغت وجود نخواهد داشت و حتی ممکن است برای فکر کردن به هدف و پیشبرد آن شب بیداری را هم تجربه کند.
وی تأکید کرد: برای آن دسته از جوانان و نوجوانانی که احساس خلأ را تجربه کرده و هدفی در زندگی خود ندارمد باید اجرای برنامه های بلند مدت را مدنظر داشت .
مدیرگروه فلسفه برای کودکان و نوجوانان تصریح کرد: کانونهای پرورش فکری و فرهنگسراها ، آموزش و پرورش و نهادهای دیگر باید به این موضوع اهمیت بدهند. متأسفانه عموما نهادهای پرورشی و آموزشی ما راه را گم کرده اند و به جای روشن کردن این موتور به آموزش و انتقال اطلاعات اکتفا می کنند. تحت این شرایط غنا بخشی به زندگی، اهمیت دادن به خود، توجه به وجود خود، شناخت خود و رشد استعدادهای وجودی خود اهمیت خود را از دست می دهد.
نظر شما