پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۳ تیر ۱۳۸۸، ۱۰:۵۴

گزارش مهر از نقد یک کتاب/

رمان عوض‌زاده شعرگونه است/ لزوم توجه به جایگاه ویراستاران

رمان عوض‌زاده شعرگونه است/ لزوم توجه به جایگاه ویراستاران

مولود قضات درباره رمان "خودم را گوشه‌ای جا گذاشته‌ام انگار"گفت: داستان این رمان شعرگونه است، ما با یک نویسنده و راوی شاعر در داستان روبرو هستیم که نثرش به نوعی ترجمه شعر است و به زبان خاصی رسیده که مختص خودش است.

به گزارش خبرنگار مهر ، نشست نقد و بررسی رمان "خودم را گوشه‌ای جا گذاشته‌ام انگار" عصر سه شنبه  با حضور پرستو عوض‌زاده (نویسنده کتاب)، شهلا انتظاریان و مولود قضات در تالار اجتماعات سرای اهل قلم برگزار شد.

 انتظاریان منتقد ادبی در ابتدای این نشست گفت: تکلیف راوی با خودش در داستان معلوم نیست. او روحی لطیف و با ذوق دارد که در پی رسیدن به کمال است اما سرگشته است و نمی‌تواند تصمیمی بگیرد و در بعضی جاها انسان بسیار ناتوانی تصویر می‌شود.

انتظاریان اظهار داشت: به غیر از راوی، شخصیتهای زن داستان حضورشان بسیار کمرنگ است و اگر حضوری دارند حضورشان منفی است اما برعکس شخصیتهای مرد داستان برجسته‌اند طوری که مخاطب احساس می‌کند نظر راوی نسبت به مردان مثبت است.

این منتقد در ادامه بیان کرد: اشعار راوی حجم قابل توجهی از رمان را به خود اختصاص داده‌اند و زبان رمان امروزی و شعر گونه است اما گاهی وقتها زبان به شدت محاوره‌ای می‌شود و همین توی ذوق می‌زند. همچنین ساختار جمله‌ها در بخشی از داستان پس و پیش می‌شود. البته در رمانهای نو چنین نثری مشاهده می‌کنیم اما این به هم‌ریختگی ساختار جمله‌ها‌ در آنها اغلب به صورت سبک در‌ می‌آید. اما من در رمان عوض‌زاده قاعده خاصی ندیدم تا به حساب سبک بگذارم.

عوض ‌زاده در پاسخ به این نقد عنوان کرد:جهش از زبان شعرگونه به زبان محاوره‌ای به عمد صورت گرفته است  تا نشان‌دهنده عدم ثبات شخصیت داستان باشد.

لزوم توجه به اهمیت جایگاه ویراستاران  

انتظاریان سپس با تاکید بر لزوم توجه به جایگاه ویراستاران در کشور اظهار داشت: ویراستاری در کشور ما یک مسئله جدی نیست و هنوز ویراستاران نتوانسته‌اند جایگاه خود را پیدا کنند. در حالیکه در غرب ویراستاری اهمیت زیادی دارد مثلا در غرب نویسنده یا یک شاعر بنا به خواست ویراستار ناگزیر می‌شود بخشی از اشعار یا نوشته‌های خود را حذف کند و یا تغییر دهد اما در کشور ما یا ویراستار خوبی وجود ندارد و یا اگر وجود دارد کارش  تنها به ویرایش رسم الخط‌های آشفته محدود می‌شود و کسی به او اجازه اظهار نظر درباره محتوای اثر نمی‌دهد.

وی اضافه کرد: اگر ویراستاری در جامعه ما اهمیت پیدا کند کمی از زیاده‌گویی‌های مولف حذف می‌شود.اما خوشبختانه در این رمان ، ویراستاری به شکل مناسبی انجام شده است و تنها چند مورد معدود در این زمینه دارد که چندان هم مشخص نیست.

 مولود قضات دیگر سخنران این نشست گفت: داستان این رمان شعرگونه است. ما با یک نویسنده و راوی شاعر در داستان روبرو هستیم که نثرش به نوعی ترجمه شعر است و به زبان خاصی رسیده که مختص خودش است، نویسنده سعی کرده تا نثر رمان یکدست باشد و من به نوبه خودم نمی‌توانم ایراد قابل توجهی به نثر بگیرم. این شاعرانگی در همه داستان هست و اگر کسی بخواهد یک جمله از رمان را با جمله دیگر عوض کند، کارش توی چشم می‌زند.

ضعف نویسنده در پایان‌بندی رمان

قضات در ادامه  تصریح کرد: داستان گره پیچیده‌ای دارد و در پایان این گره باز نمی‌شود. لازم بود تا نویسنده اطلاعات زیادی در اختیار خواننده قرار دهد، خیلی از سوالها در داستان بدون پاسخ می‌ماند . اگر نویسنده به این سوالها پاسخ داده بود مخاطب آسان تر پایان داستان را تشخیص می‌داد.

این منتقد ادبی در ادامه تصریح کرد: راوی رمان اول شخص است و شخصیتهای داستان اسم ندارند و تنها با عنوان برادر، برادر زن و پدر و ... نامگذاری شده اند.از طرف دیگر شخصیتها سیاه و سفید هستند و این ویژگی هم به شخصیت راوی و شاعر مسلک بودن او بر‌می‌گردد که دنیا یا برای او خوشایند یا ناخوشایند است.

وی یادآور شد: راوی دچار خود شیفتگی است و دلایل این خودشیفتگی هم در خود داستان گفته شده است .او در داستان پیوسته با درخت همذات پنداری می‌کند و همذات پنداری با درخت با آنکه در عرفان شرقی هم وجود دارد به نوعی نشان می‌دهد راوی خود را  تافته جدا بافته می‌داند. خطری که داستان را تهدید می‌کند همین خودشیفتگی راوی است و این ویژگی به این دلیل است که نویسنده به راوی اول شخص نزدیک می‌شود.

قضات اضافه کرد: راوی برخلاف آنکه در داستان ایراد شده یک شخصیت روانی، مالیخولیایی و حتی در حد اسکیزوفرنی است .البته این چنین شخصیتهای خاص می‌توانند داستانهای جذابی برای ما تعریف کنند و عوض‌زاده خیلی خوب این شخصیت را پرداخته است.

رمان عوض‌زاده یک نوآوری محسوب می‌شود

این منتقد در پایان درباره توصیفهای داستان اذعان کرد: اگرچه توصیفهای داستان گاهی غیر منطقی می‌شود اما داستان توصیفهای زیبایی دارد. حتی  نویسنده در داستان برای هر احساس و کار رنگی قائل شده است و همین ویژگی نیز جذابیت رمان را دو چندان می‌کند. با توجه به اینکه این رمان اولین اثر نویسنده هم هست من فکر می‌کنم نوشتن این رمان یک نوآوری به حساب می‌آید.

پرستو عوض‌زاده نویسنده این رمان نیز در پاسخ به اظهارات قضات که گفته بود شخصیتها هیچ اسمی ندارند، گفت: تقریبا در هر داستانی که می‌نویسم اسم آدمها برایم مهم نیست، بلکه از نظر من رفتار و کنشهای آنها اهمیت دارد.

سپس یکی از حاضران جلسه به طرح این  موضوع پرداخت که در این رمان ، چندبار عبارت"امروز فردا می‌شود" تکرار شده است  و اینگونه به نظر می رسد که نویسنده نسبت به نوشته هایش دچار خودشیفتگی است.

عوض‌زاده نیز در پاسخ به ابن مسئله عنوان کرد : هر نویسنده ای عاشق کلماتی است که می‌نویسد و من نیز زمانی که می‌نویسم فکر نمی‌کنم آیا اینگونه نوشتن ضعف است یا قوت.  من هم عاشق تک‌تک کلماتی هستم که می‌نویسم. عبارت"امروز فردا می‌شود" هم به این دلیل چندبار تکرار می شود که ناچاری شخصیت داستان را نشان بدهد که هر کار می کند، نمی‌تواند جلو گذشت زمان را بگیرد.

کد خبر 901486

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha