یک روز بعد از بیانیه مداخله جویانه گروه هشت کشور صنعتی در خصوص ناآرامی های اخیر کشورمان، گروهی از نیروهای اپوزیسیون و ضدانقلاب که در پوشش تظاهرات گرد هم آمده بدند، با حمله به سفارتخانه جمهوری اسلامی ایران در استکلهم به ساختمان و تاسیسات سفارتخانه آسیب رساندند.
استکلهم، یکی از مراکز تجمع نیروهای مخالف جمهوری اسلامی از طیف های گوناگون اعم ازچپ و مارکسیستی تا سلطنت طلب و منافقین در اروپا است، این تمرکز و تراکم به حدی است که از این شهر به درست یا غلط به عنوان "پایتخت اپوزیسیون ایرانی" نام برده می شود.
نکته ای که باید بدان توجه کرد این است که هم سفارتخانه جمهوری اسلامی وهم پلیس استکلهم کاملا با این تجمعات به اصطلاح اعتراضی آشنا هستند و به آن عادت دارند، اما چه اتفاقی افتاده است که پلیس سوئد که از نظر قانونی مسئول رسمی حفاظت و امنیت از اماکن دیپلماتیک و از جمله سفارتخانه ایران است، اجازه داده است برای نخستین بار در طول سی سال اخیر- و حتی دوران طولانی روابط ایران و سوئد- در یک اقدام بی سابقه، مهاجمین وارد سفارتخانه شوند و به آن آسیب بزنند، چند نفر از اعضای کادر سفارت ایران را مورد ضرب و شتم قرار دهند و دست آخر آزادانه به تخریب ساختمان دست بزنند، بطوری که سردر اصلی سفارتخانه فرو بریزد؟
آیا می توان حادثه استکلهم را تنها یک اشتباه و خطای محاسبه از سوی پلیس یا دولت سوئد تلقی کرد؟
شدت زشتی و غیرقابل قبول بودن حمله به سفارتخانه جمهوری اسلامی در سوئد به حدی است که می توان از این اقدام با عنوان "فاجعه دیپلماتیک" نام برد، حتی درکشورهای آفریقایی هم اماکن دیپماتیک از هرگونه تعرض و حمله مصون هستند و پلیس اجازه هیچ گونه اقدامی علیه سفارتخانه ها و اماکنی از این دست را نمی دهد، حال چگونه است در قلب اروپا و در کشوری مثل سوئد، چنین اتفاق عجیب و بی سابقه ای روی می دهد؟
تحلیل رفتارشناسی اروپایی ها در قبال ایران نشان می دهد در مواقع بحرانی و ملتهب، معمولا ابتدا دولت انگلیس و سپس چند کشورکوچک و درجه دوم اروپایی به واکنشهای هیستریک علیه جمهوری اسلامی اقدام می کنند و به مرورکشورهای به اصطلاح میانه رو و شرکای اقتصادی ایران در اروپا، موضوع را فیصله می دهند و مشکل حل می شود، کارنامه روابط ایران و اروپا پر از این منحنی های سینوسی است، در قضیه آشوب های اخیر تهران هم دقیقا همین مدل تکرار شد و حتی کار به اخراج متقابل دیپلمات های ایرانی و انگلیسی رسید.
سئوالی که هر ناظری بعد از تحلیل داده های ابتدایی حادثه اخیر با آن روبرو می شود، این است که آیا این نوع رفتار سوئد را باید به حساب گشایش زبان جدیدی برای محاوره و گفتگو میان ایران و اروپا تلقی کرد؟
تا پیش از"فاجعه دیپلماتیک استکهلم" این واکنش های هیستریک و ظاهری، منحصر درارائه بیانیه های تند و حقوق بشری و موج محکومیت ها و..بود، اما به نظر می رسد طرف اروپایی کاملا محتاطانه و آرام یک گام به جلو آمده است و برای اولین بار از نیروهای اپوزیسیون ایران به عنوان مهره بازی خود با ایران استفاده کرده تا به خیال خود پروسه مشروعیت زدایی از جمهوری اسلامی را از سفارتخانه های جمهوری اسلامی آغاز کند، سکوت تایید آمیز اروپا و عدم محکومیت این اقدام غیرقانونی، می تواند تشویقی برای دست حملات به اماکن دیپماتیک جمهوری اسلامی ایران باشد.
به گزارش مهر، به جا است مسئولین سیاست خارجی کشورمان با رصد دقیق مواضع و سخنان مقامات اروپا در قبال این حرکت غیرقانونی و بی سابقه، آداب کنسولی و شئونات دیپلماتیک را به همکاران اروپایی خود تذکر بدهند و به آنها تفهیم کنند که دوره بازی با اپوزیسیون ورشکسته خارج از کشور به امید فشار به نظام جمهوری اسلامی گذشته است.
نظر شما