محمود حدادی مترجم و نویسنده با تاکید بر این موضوع که ماهیت متون کهن ترجمه چندینباره آنها را ضروری میکند به خبرنگار مهر گفت: اول اینکه متون کهن یونانی حتی متون کهن عبرانی و توراتی زاده الهامات بنیادین در تاریخ بشری هستند و هیچگاه کهنه نمیشوند و از آنجا که گنجینههای ادبیات جهان جاودانه هستند وهمیشه تازگی دارند لازم است با ترجمههای نو به هر نسلی به زبان مالوف آنها معرفی شوند.
وی ادامه داد: البته شرط این ترجمههای مجدد این است که ترجمه امروزی از ترجمه دیروزی بهتر باشد.
زبان و ادبیات همواره در حال تحول است
این مترجم و استاد زبان و ادبیات آلمانی دانشگاه شهید بهشتی دلیل دیگری که ترجمه متون کهن را در دوره های مختلف توجیه میکند اینگونه بیان کرد: دلیل دیگر این است که زبان فارسی پس از یک دوره تحول و گذار به مرحله فاخری رسیده و توانسته هویت خود را با نگاهی جامعتر حفظ کند و در این مسیر مسئله مهمی که رخ داده این است که زبان نوشتاری به گفتاری نزدیک شده است.
حدادی افزود: زبان گفتار و نوشتار از قرن 17 تا عصرقاجار نسبت به هم دچار یک بیگانگی و فاصله آزاردهنده شده بودند که ریشه آن هم در مسایل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن دوران بود ولی امروزه در پرتو پیشرفت صنعت چاپ و عمومی شدن سواد این فاصله کمتر شده و نویسندگان توانستهاند به زندگی روزانه و امروزی بازتاب هنری ببخشند و آن را در ادبیات متجلی کنند.
شیوا شدن زبان گفتار و روانی زبان نوشتار
مترجم "زیردست" هاینریش مان تاکید کرد: امروز ما در مسیری گام نهادهایم که زبان گفتار به مرور شیوایی نوشتار را به خود می گیرد و زبان نوشتار روانی و پویایی گفتار را. دیگر زبان نوشتاری ما فاصله عمیق گذشته را با گفتار ندارد و توانسته تصنع گذشته را فرو ریزد و روانی گفتار را در سطحی فاخر و بالاتر از زبان عامیانه با خود همراه کند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا فارسی امروزی به ویژه آنچه شما از آن زبان مالوف نسل نو نام بردید ظرفیت این را دارد که بتواند زبان ترجمه متون کهن باشد؟ گفت: قطعا دارد. از قرن سوم و پس از شوک اولیه سیطره زبان عربی بر فارسی به مرور فارسیزبانان توانستند از آن بهت بیرون آمده و به واژهآفرینی بپردازند که این روند تا کنون هم ادامه دارد و امروز هم نهادهایی برای پرورش و حفظ زبان تلاش میکنند.
پدیدآورنده کتاب "شعر و شهود" افزود: زبان فارسی گنجینهای غنی از واژگان و اصطلاحات دارد و کاملا میتواند زبان داستانی را که زبان نسبتا سادهای هم هست منعکس کند.
نفوذ واژگان عربی به بنیانهای ادب پارسی
حدادی در جواب به این سوال که در ترجمه متون کهن آیا مترجم میتواند به زبان امروزی بسنده کند و از کنار متون بیهقی، فردوسی و امثالهم ساده بگذرد؟ بیان کرد: وقتی از این زاویه بحث میکنیم این موضوع پیش میآید که چقدر به سمت فارسی سره میرویم. در کنار این بحث عدهای معتقد به پاکسازی فارسی از واژگان عربی هستند ولی به اعتقاد من بخشی از واژگان عربی به بنیانهای ادب فارسی وارد شدهاند و نمی توان آنها را حذف کرد.
نویسنده کتاب "مبانی ترجمه "در ادامه گفت: اگر تصمیم به حذف واژگان عربی بگیریم توازن زبان فارسی به هم میخورد و حالت تصنعی به خود می گیرد. من فکر می کنم این توازن را بزرگان ادب پارسی چون فردوسی و بیهقی رعایت کردهاند که می توانند برای ما هم نمونه و الگو باشند. پیرو سوال شما یک مترجم حتما باید از آنها وام بگیرد چراکه آنها نثرهای بسیار موفق فارسی هستند.
نزدیک شدن به زبان مردم در عین حفظ ساختار هنری
وی در پاسخ به پرسش دیگر مهر مبنی بر اینکه گاه این ابهام و سوءتفاهم به وجود میآید که زبان امروزی همان زبان عامیانه است و این آسیب به ویژه ترجمه جدید از متون کهن را تهدید میکند به نظر شما چگونه میتوان از این مشکل جلوگیری کرد؟ تصریح کرد: علیرغم اینکه فکر می کنم ادبیات باید به زبان مردم نزدیک شود و از آنجاکه ادبیات نوعی روایت است که از گفتار نشئت میگیرد ولی این روایت باید هنری باشد و وقتی از ادبیات سخن میگوییم یعنی در حیطه کلام هنری پا می گذاریم.
مترجم "سروانتس" نوشته برونو فرانک ادامه داد: وقتی متنی به نگارش درمیاید باید آراستگی داشته باشد پس در هنر نوشتار همان زبان را داریم ولی آراستهتر و با رعایت اینکه کجا مرز آراستگی است و کجا مرز تصنع. اینکه زبان نوشتار و گفتار به هم نزدیک شوند به این معنا نیست که به نوعی به زبان عامیانه و روزمره مردم نزدیک شویم که فاقد جاذبه هنری باشد که اگر گرفتار این مسئله شویم افت هنری برایمان پیش میآید.
ترجمه متون کهن همیشه قابل توجیه است
حدادی با تاکید مجدد بر لزوم بازترجمه متون کهن پس از گذشت سالها گفت: از آنجاکه این آثار جاودانه هستند ترجمه مجدد آنها همیشه قابل توجیه است. همین نگاهی که ما به ترجمههای سالهای گذشته داریم در سالهای آتی نسبت به کارهای ما وجود خواهد داشت و ما نمی دانیم زبان فارسی در آینده چه سمت و سویی در مسیر تکامل خود خواهد داشت و در دیدگاه آیندگان شاید نثر ما کهن و نیازمند بازنگری باشد.
مترجم "رنجهای ورتر جوان" اثر یوهان ولفگانگ فون گوته در پایان گفت: هر نسلی اگر احساس کند زبانی که در ترجمه آثار میخواند دیگر کهنه شده است در او احساس نیازی مبنی بر اینکه ترجمه مجددی از آثار کهن داشته باشد ایجاد میشود.
نظر شما