محمد تقی چاوشی که با خبرنگار مهر گفتگو میکرد در پاسخ به این سؤال که فلسفه هماکنون چه نقشی در افزایش تفکر انتقادی جامعه بشری برعهده دارد؟ گفت: فلسفه میتواند سطح آگاهی جامعه را افزایش دهد بدین معنا که از حقیقتی که در دوره ما حاکم است میتواند سخن بگوید.
وی افزود: فلسفه به جهت پرسشی که از حقیقت و نحوه ظهور آن دارد میتواند ما را از روح حقیقت و دورهای که در آن زیست میکنیم آگاه نماید. آگاهی از اینکه کدامیک از ظهورات حقیقت دست اندرکار ساخت دوره ماست به آگاهی عمومی و رشد افراد جامعه مدد میرساند.
چاوشی در پاسخ به این سؤال که آیا نقش سیاسی و اجتماعی و فرهنگی فیلسوفان در جهان جدید نسبت به نقش فیلسوفان پیشامدرن افزایش یافته است؟ گفت: فلسفه بنیاد سیاست را میخواند. یقیناً بین فلسفه و سیاست رابطه تنگاتنگی وجود دارد. اما در دوره ما همه چیز حول و حوش سیاست قرار گرفته است و حتی تفکر فلاسفه به گونهای متأثر از جو سیاسی حاکم است.
وی افزود: فلاسفه بیش از آنچه بتوانند به رشد و آگاهی کمک کنند درچمبره سیاست گرفتار آمده و آنچه از فلسفه میگویند حقیقت دوران ما نیست بلکه زاییده سیاست حاکمان است. فلسفه اصیل بنیاد سیاست را آشکار میسازد لذا آنچه در دوره جدید رخ داد سیاسی شدن فلسفه فرهنگ و دین بود.
چاوشی در پاسخ به این سؤال که جامعه ما هماکنون تا چه اندازه به تفکر فلسفی نیاز دارد؟ گفت: به قول هگل جامعهای که بدون فلسفه باشد فاقد تاریخ است. بنابر مبانی تفکر هگل، تاریخ یک ملت تاریخ عقلانی آن است و آنچه فلسفه ثبت و ضبط میکند همین تاریخ عقلانی است. متأسفانه در جامعه فعلی ما چنانچه در پرسش قبلی متذکر شدم فلسفه دچار سیاست زدگی شده است.
این محقق و پژوهشگر تصریح کرد: اگر به نحوی فلسفه بتواند خود را از این بن بست بیرون بکشد یقیناً تنها دانشی که میتواند به عنوان بنیاد فرهنگ ، سیاست و تمام شئونات فردی اجتماعی ما را تحت تأثیر خود قرار داده و جامعه را به نوعی عقلانیت در آورد فلسفه است.
نظر شما