به گزارش خبرنگار اجتماعي خبرگزاري "مهر"، اين قبيل مهاجرت ها از سوي قشر دانشجو و نخبه كشور مي تواند پيام هاي مثبت و منفي براي جامعه به همراه داشته باشد. به عبارتي مي توان پيام منفي مهاجرت را در نبود توانايي جذب نخبگان كشور در داخل جستجو كرد ، از سوي ديگر مهاجرت نخبگان داراي پيام هاي مثبتي نيز براي كشور مبدا به همراه دارد و آن داد و ستد علمي است كه در قبال مهاجرت نخبگان امكان پذير مي شود. نخبگان مهاجر مي توانند در كشورهاي توسعه يافته به عنوان يك دانشمند مقيم به كشور خود كمك كنند و يك پل ارتباطي ميان جامعه خود و ساير جوامع پيشرفته براي انتقال علم تلقي شوند. با تمام اين تفاسير شكل مطلوب و ايده آل در اين زمينه آن است كه ما بتوانيم با فراهم كردن شرايط در همه زمينه ها در داخل كشور، دانشمندان مقيم خارج را جذب كنيم و از توانايي هاي آنان استفاده كنيم.
بنا بر همين گزارش در پي تصويب آيين نامه اعزام به خارج با هزينه مشخص و ايجاد واحدي به اين نام در سال 81 در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري 208 نفر جهت ادامه تحصيل در دانشگاههاي خارجي اعزام شدند كه از ميان اين تعداد 107 نفر موفق به دريافت بورس تحصيلي از دانشگاههاي خارجي شدند و بقيه با تقبل شخصي هزينه ها مشغول به تحصيل گرديدند. افراد اعزامي با هزينه هاي شخصي در گروههاي علمي علوم انساني، پايه، فني، كشاورزي وهنر در يكي از دانشگاههاي مورد تاييد خارجي مشغول به تحصيل شده اند.
مديركل اداره بورس دانشجويان خارج وزارت علوم در خصوص نحوه برخورد با دانشجويان مستنكف مي گويد: چنانچه دانشجو پس از اتمام تحصيل به كشور مراجعت نكند به دانشجو و ضامن او تذكر داده مي شود و در صورتي كه دانشجو از مراجعت به كشور استنكاف بورزد پيگير حقوقي آن صورت گرفته و هزينه هاي دانشجو در طول مدت اقامت و تحصيل در خارج از كشور مشخص مي شود و چنانچه دانشجو اصرار به عدم بازگشت داشته باشد مراحل بعدي در دادگاه پيگيري مي شود.
براساس مقررات وزارت علوم دانشجوياني كه براي ادامه تحصيل به خارج از كشور اعزام مي شوند يك وثيقه با توجه به كشور محل تحصيل دانشجويان و هزينه ها بين 50 تا يكصد ميليون تومان متغير است ، ضمن اينكه براي افرادي كه قادر به تامين اين وثيقه نيستند علاوه بر وثيقه ملكي كه ميزان آن كمتر از اين ميزان است بايد دونفر كارمند رسمي دولت نيز در قبال اعزام دانشجو تعهد كارمندي بسپارند.
مطابق گزارش هاي ارايه شده از سوي اداره كل بورس و امور دانشجويان خارج ، در سال 81 دوهزار و 17 نفر دانشجوي بورس داخل دانشگاههاي كشور بوده اند كه از اين تعداد 90 درصد دانشجوي پسر و 10 درصد دختر بوده اند اما از سوي ديگر در همان سال 336 نفر براي ادامه تحصيل در دانشگاههاي خارجي اعزام شده اند كه از اين تعداد 184 نفر مربي دانشگاه و بقيه افرادي بوده اند كه از سوي كميته بورس براسي آنها احكام اعزام صادر شده است.
بنابر همين گزارش در سال 81 جمعا يكهزار و 266 دانشجوي مشغول به تحصيل در خارج از كشور وجود داشته كه از ميان اين عده به ترتيب 13/ 28 درصد افراد در دانشگاههاي انگلستان ، 2/12 درصد در دانشگاههاي كانادا و 5/11 درصد در فرانسه مشغول به تحصيل هستند.
طبق آمار اين اداره كل در سال 81 تعداد 157 نفر از دانشجويان اعزامي به كشور مراجعت كردند و اين در حالي است كه بر اساس آمار سال 77 و78 به طور متوسط 175 نفر جهت ادامه تحصيل در دوره هاي دكتراي كامل به خارج از كشور اعزام شده اند و انتظار مي رود تا سال 81 به همين تعداد به كشور مراجعت نموده باشند.
شايان ذكر است كه از 240 مدال آوري كه در المپيادهاي مختلف شركت كرده بودند 120 نفر آنها تا كنون از كشور خارج شده كه از اين ميان بيش ار 90 نفر در ايالتهاي مختلف امريكا اقامت كرده اند.
عرب ها به دنبال جذب نخبه هاي ايراني
كشورهاي حوزه خليج فارس از جمله دبي، امارات و شارجه در حالي براي جذب دانشجويان كشورهاي همسايه به ويژه دانشجويان ايراني در صدد توسعه دانشگاههاي بين المللي خود هستند كه مسئولان كشور هيچ گونه سياستگذاري براي مهار مهاجرت دانشجويان ايراني به اين كشورها ندارند. گزارش ها حكايت از مهاجرت سه هزار دانشجوي ايراني به دانشگاههاي غيردولتي و تازه تاسيس امارات دارد كه در حال حاضر با هزينه سالانه 60 تا 70 ميليون دلار در اين دانشگاهها تحصيل مي كنند. طي سالهاي اخير 100 مركز آموزش عالي در امارات متحده عربي تاسيس شده و هزاران دانشجو جذب كرده است و اين در حالي است كه از بين اين تعداد مركز آموزشي فقط برنامه هاي درسي 10 دانشگاه به تصويب رسيده و مدارك تحصيلي آنها معتبر است. ضمن اينكه هنوز برنامه درسي 14 دانشگاه فعال در امارات عربي متحده به تاييد وزارت علوم و تحقيقات امارات نرسيده اما اعتبار آنها از سوي وزارت علوم ، تحقيقات و فناوري كشور ما به رسميت شناخته شده است.
براساس آخرين آمارها نزديك به سه هزار دانشجوي ايراني در مقاطع مختلف تحصيلي در دانشگاههاي امارات تحصيل مي كنند اگر متوسط هزينه ساليانه ، هزينه اقامت و ساير هزينه هاي جنبي براي هر دانشجو 20 هزار دلار در نظر گرفته شود ساليانه حدود 60 ميليون دلار ارز صرفا براي ادامه تحصيل در امارات، از كشور خارج مي شود.
همچنين براساس اعلام مسئولان شيخ نشين شارجه براي تاسيس دانشگاه شارجه كه در يك مجموعه بسيار وسيع و زيبا ايجاد شده است تنها 100 تا 140 ميليون دلار سرمايه گذاري شده است كه سرمايه گذاري ماندگار و مايه افتخار آنان محسوب مي شود.
دانشجوي ايراني ، هدف دانشگاههاي خارجي
يكي از بازارهاي مهم هدف اين قبيل دانشگاهها دانشجويان ايراني است و ناهماهنگي و نبود سياستگذاري در زمينه پذيرش دانشجو حتي با پرداخت پول از سوي وزارت علوم نيز بر اوج گيري اين استقبال افزوده است ، به طوري كه دانشگاههاي كانادا، استراليا و نيوزلند به موضوع جذب دانشجوي خارجي براي كسب درآمد اهتمام جدي دارند. همه ساله دانشگاههاي كانادايي و استراليايي با حضور در نمايشگاه اختصاصي دانشگاهها در شهرهاي امارات، با ارزيابي مدارك تحصيلي داوطلبان در محل نمايشگاه مبادرت به پذيرش دانشجو مي كنند. دولت استراليا به درآمد حداقل 500 ميليون دلار از محل پذيرش دانشجوي خارجي را در دستور كار خود قرار داده است در صورتي كه درآمد آمريكا از محل جذب دانشجوي خارجي قريب به 12 ميليارد دلار برآورد شده است اين رقم در رديف پنجم درآمد از محل صدور خدمات از سوي آمريكا قرار دارد.
برخي كارشناسان آموزش عالي معتقدند با توجه به آمار و ارقام خروج از كشور بايد طريق راه اندازي كالج ها و دانشگاههاي بين المللي در مناطق آزاد مانع خروج جوانان از كشور مي شود. يك مقام سياسي ايران در كشور امارات عربي متحده در خصوص وضعيت خروج دانشجويان ايراني مي گويد: هيچ كس مخالف رفت وآمد به خارج و تحصيل عالي نيست ، بخشي از جوانان ما مي توانند به خارج از كشور بروند و تحصيل كنند تا در مقياس ملي و بين المللي بتوانند نقش تخصصي خود را ايفا نمايند. اما اين روندي كه از دو يا سه سال قبل در كشور به وجود آمده و هم اكنون به اوج خود رسيده است روندي كاملا مرموز و وحشتناك است. به عبارتي جوان هاي ما كه امروز براي ادامه تحصيل به بسياري از كشورهاي اطراف مي روند، چندين عامل را خواهند باخت ؛ عمر خود ، سرمايه و منابع و فرهنگ و اخلاق شان را ، ضمن اينكه در مقابل دستاوردي نخواهند داشت مگر يك مدرك توخالي!
پرواز به سوي سرزمين روياها
براساس گزارش صندوق بين المللي پول ، ايران از نظر مهاجرت در بين 91 كشور در حال توسعه و توسعه نيافته جهان رتبه نخست را دارد به نحوي كه ساليانه 150 تا 180 هزار تحصيلكرده از ايران خارج مي شوند.
جامعه شناسان معتقدند مهاجرت نخبگان پديده اي جهان شمول بسيار پيچيده و چندين وجهي است كه دلايل گوناگون اجتماعي اقتصادي علمي دارد. بنابراين بايد آن را با نگرشي پويا و فراگير تحليل و از هرگونه برخورد روبنايي و انتزاعي پرهيز كرد لذا مي توان افزايش هفت برابري پديده " فرار مغزها" طي چهار دهه اخير را در همين راستا قلمداد نمود.
آمار صندوق بين المللي پول و نتايج مطالعات در 61 كشور نشان دهنده اين است كه افراد داراي تحصيلات عالي، بيشترين نرخ مهاجرت را دارند و جهت كلي اين حركت نيز از سوي كشورهاي كمتر توسعه يافته به سمت كشورهاي توسعه يافته به خصوص آمريكا بوده است. به عبارت ديگر در سال 1993 بيش از 37 درصد از اساتيد رشته هاي فني و مهندسي و نيز بيش از 25 درصد از استادان رشته رياضي ، آمار و علوم كامپيوتر در آمريكا خارجي بوده اند كه اين آمار طي سالهاي اخير با رشد زيادي مواجه بوده است.
بر اساس آمار ارايه شده از سوي بنياد علمي آمريكا ، در ميان مهاجران مقيم اين كشور پس از كشورهاي هند و چين ، كشور ايران در رتبه سوم قرار دارد و به ترتيب از اين كشورها 228، 165 و 105 هزار نفر با تحصيلات عالي به آمريكا مهاجرت كرده اند و چناچه به جمعيت اين سه كشور توجه شود ، رتبه نخست مهاجرت نخبگان به آمريكا را در جهان كشور ما از آن خود كرده است. همچنين بيش از 80 درصد برگزيدگان المپيادهاي علمي سالهاي اخير و اكثر رتبه هاي دورقمي كنكور جذب دانشگاههاي خارجي و به ويژه آمريكا شده اند كه بيشتر آنها انديشه بازگشت به كشور را ندارند ، ضمن اينكه 90 نفر از 125 استعدادهاي درخشان كشور يعني 72 درصد از كساني كه در سالهاي اخير در المپيادهاي جهاني رتبه كسب كرده اند در حال حاضر در دانشگاههاي آمريكا تحصيل مي كنند كه اميد به بازگشت شان به كشور حداكثر 3 درصد است.
مهاجرت صلاحيت ها
" مهاجرت صلاحيت ها " عنوان تعبيري است كه يونسكو براي پديده فرار مغزها يا همان مهاجرت نخبگان به كار مي برد. در هر حال با توجه به تعابير گوناگوني همچون فرار، دفع يا صدور مغزها، مهاجرت اجباري نخبگان، شكار مغزها و ربودن استعدادها كه براي اين پديده جهاني به كار مي رود بايستي اذعان داشت جذب استعدادهاي درخشان و چهره هاي شاخص علوم و فنون كشور به خارج پديده اي نيست كه تنها در سالهاي اخير رخ داده باشد بلكه پديده اي است كه جهان و به ويژه كشورهاي جنوب و در حال توسعه به طور جدي بيش از چهار دهه است كه با آن مواجه هستند و در شرايط امروز جهان و تبديل شدن آن به دهكده جهاني و عصر فراتكنولوژي و جهان ارتباطات و اطلاعات شتاب به مراتب بيشتري به خود گرفته است. به گونه اي كه هر ساله حدود يك ميليون دانشجو در جست و جوي تحصيلات عالي به ديگر كشورها هستند كه در اين ميان بيشترين درخواست مربوط به كشور آمريكاست.
به اعتقاد كارشناسان علوم مختلف دانشگاهي، پس از پيروزي انقلاب اسلامي روند مهاجرت به خارج در گستره وسيعي برعكس شد به نحوي كه بسياري از دانشجويان دوره هاي تحصيلات تكميلي به اميد مشاركت واقعي در برنامه ها و عرصه هاي سازندگي كشور، بازگشتند اما اين وضعيت غرور آفرين به دلايل متعدد ديري نپاييد و در خلال جنگ تحميلي و به ويژه پس از آن مهاجرت نخبگان از كشور روند وسيع تري به خود گرفت كه متاسفانه اين امر در سالهاي اخير رشد تكان دهنده اي داشته است.
در عين حال جامعه شناسان علوم اجتماعي معتقدند پديده مهاجرت في نفسه امر مذموم و ناپسندي نيست چرا كه نگاه درست به آن و بهره گيري شايسته از توانايي هاي مغزهايي كه صادر مي شود مي تواند دستاوردها و منافع فراواني براي كشور در پي داشته باشد ، بنابراين هم فرصت و هم تهديد محسوب مي شود. زيرا مهاجرت بين المللي نخبگان با توجه به شرايطي كه امروز بر جهان حاكم است امري گريز ناپذير بوده و مي تواند در انتقال دانش فني ، انتقال و تبادل دستاوردهاي ارزشمند علمي و فرهنگي و تجارب گران سنگ ملل و جوامع بشري مفيد واقع شود. البته با توجه به نوع مهاجرت يا دفع مغز در كشور يعني مهاجرت يك سويه و بيمارگونه ، اين نوع مهاجرت در واقع فاجعه و ضايعه ملي است كه كشور را از شمار عظيمي از بهترين سرمايه هاي خود محروم مي كند. در حقيقت كم توجهي به علم و دانايي موجب شده كشورهاي مهاجرپذير به سهولت و سرعت و با صرف كمترين هزينه مغزهاي ما را تصاحب كنند.
تركيه هم به تكاپو افتاد
تركيه هم به جمع كشورهايي پيوسته كه در صدد جذب نخبگان كشورهاي در حال توسعه هستند، هر چند خود اين كشور نيز نمي تواند در رديف جوامعي قرار گيرد كه خود را به عنوان كشور توسعه يافته علمي تلقي كند اما براي عقب نماندن از قافله جذب نخبگان علمي ديگر كشورها، تلاش هايي را آغاز كرده وتوانسته نسبت به جذب دانشجويان ايراني نيز گامهايي بردارد.
البته بايد اذعان داشت زمينه هاي جذب نخبگان علمي كشورهاي در حال توسعه زماني به ذهن مسئولان و روساي دانشگاههاي كشور تركيه رسيد كه آن حادثه ناگوار در آمريكا به وقوع پيوست. به طوري كه تعدادي از دانشگاههاي تركيه بعد از حادثه 11 سپتامبر آمريكا با تهيه طرحي مشترك در صدد جذب آن دسته از دانشجويان كشورهاي مسلمان بر آمدند كه شانس تحصيل آنها در كشورهاي غربي كاهش يافته بود. در آن زمان اين طرح توسط چهار دانشگاه " اورتادغو"، "غازي"، "آنكارا" و "حاجت تپه" تهيه و به نخست وزير ارايه شد. در اين طرح اطلاعاتي از كشورهاي مورد نظر براي جذب دانشجو توسط نمايندگي هاي تركيه در اين كشورها و معرفي امكانات تحصيلي تركيه به كشورهاي مذكور از جمله اين پيشنهادها بوده است. همچنين در اين طرح پيش بيني شده بود دفترچه هاي راهنما در مورد امكانات و مزاياي تحصيل در تركيه براي انتشار در كشورهاي مورد مطالعه تهيه شود .
در همان ايام حدود 15 هزار دانشجوي خارجي از كشورهاي ايران، پاكستان، عربستان، اردن، كويت، لبنان، سوريه، بحرين، كنيا، مصر، غنا، نيجريه و ديگر كشورهاي مسلمان دنيا در تركيه به تحصيل اشغال داشته اند . به اعتقاد يكي از روساي دانشگاههاي تركيه جذب دانشجو علاوه بر اينكه به اقتصاد اين كشور كمك مي كند ، در دراز مدت زيرساخت مهمي براي توسعه و تحكيم روابط خارجي تركيه در زمينه هاي سياسي ، اقتصادي، فرهنگي ، اجتماعي و... با ديگر كشورها خواهد بود.
بنابر آمار سازمان آموزش عالي تركيه از سال 93-92 ميلادي تا سال تحصيلي 2001-2000 در مجموع 25 هزار و 265 دانشجوي خارجي در اين كشور تحصيل كرده اند.همچنين در آزمون ويژه دانشجويان خارجي سال تحصيلي 2002-2001 تركيه در مجموع هزار و 200 نفر دانشجوي خارجي براي تحصيل در مراكز آموزش عالي تركيه پذيرفته شدند.
بنابر گزارش سازمان آموزش عالي تركيه ، استقبال جوانان ايراني از تحصيل در دانشگاههاي تركيه در دهه 80 چشمگير بوده است اما در سالهاي اخير به دليل گراني و بالا بودن هزينه هاي اقامت در تركيه ، به طور محسوس از اين تقاضا كاسته شده است. درعين حال حدود 500 دانشجوي ايراني طي سال 80 در مقاطع كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكترا در دانشگاههاي اين كشور به تحصيل مشغول بوده اند.
فاجعه يا ضايعه، نخبگان مي روند!
در هر حال حاصل دسترنج و زحمت و تلاش قشري از افراد خون دل خورده اين كشور هر سال از كشور خارج مي شوند، بنابراين هيچ فرقي نمي كند چه عنواني براي اين پديده در نظر بگيريم زيرا هرچه را كه نام بگذاريم اين حركت سير صعودي خودش را در پيش گرفته و مدام نيز بر تعداد افراد علاقه مند به تحصيل در كشورهاي در حال توسعه افزوده مي شود. علاوه بر اين آنچه بيش از پيش موجب نگراني و استرس ناشي از خروج بي رويه نخبگان علمي كشور شده است، عدم بازگشت همه افرادي است كه از كشور خارج مي شوند. لذا چه فرقي مي كند نام اين پديده را فاجعه بگذاريم يا ضايعه بناميم و يا اينكه آن را يك ميل عمومي تلقي كنيم . مهم اين است كه مسئولان وزارت علوم در وهله اول به عنوان متولي و ديگر مسئولان كشور هيچ برنامه و طرحي براي مقابله با پيامدهاي منفي اين پديده ندارند. مغزهايي كه بايد در خدمت كشورشان قرار بگيرند تا بتوان مراحل رشد و توسعه يافتگي را با سرعت هرچه بيشتر طي كنند و جامعه را به سوي تحقق آروزهاي بالقوه به بالفعل رهنمون سازند ، زيرا همواره اخبار و اطلاعاتي كه از آن سوي مرزهاي جغرافيايي به گوش مي رسد و بعضا رسانه هاي داخلي و خارجي به آن مي پردازند حكايت از موفقيت نخبگان علمي ايران در همه زمينه هاي مختلف علوم دارد و موجب مباهات و فخر كشورمان مي گردد اما اگر كمي دقيق شويم متوجه خواهيم شد در اين بين سهم ايران فقط نام ايران است كه به زبان رانده مي شود و منافع و عوايد اين موفقيت ها به كشوري تعلق مي گيرد كه توانسته نخبگان علمي ما را به هر طريق ممكن جذب مراكز علمي و دانشگاهي خود نمايد.
نظر شما