دکتر شیخ رضایی که با خبرنگار مهر گفتگو میکرد در پاسخ به این سؤل که چه پیششرطهایی باید وجود داشته باشند که در عرصه علوم انسانی ما دارای نظریهپردازان قوی باشیم؟ گفت: قاعدتاً براى آن که به چنین هدف بلندى دست یابیم (که من شک دارم چنین خواستى جدى باشد) عوامل و مؤلفههاى بسیارى از ابر و باد و مه و خورشید و فلک باید دست اندر کار باشند و خوب بنده نه همه آنها را مىدانم، نه این جا مکان مناسبى براى طرح آنها است.
شیخ رضایی گفت: اما از میان تمام عوامل مختلف از وضعیت آموزش ما در مدارس و دانشگاهها گرفته تا نظام آموزش عالى متوسط پرور ما، میتوان به طرح یک سؤال بسنده کرد. آیا اصولاً نظام و مناسبات قدرت حاکم بر عرصه علوم انسانی در معناى اعم آن، یعنى نظام و ساختارى که بر مبناى آن سیاستهاى آموزش عالى تدوین میشود و بودجهها تخصیص مییابد و عوامل انسانى طبق آن ارتقاء پیدا میکنند و ...، آیا این نظام در کلیت خود به نظریهپردازى یا حتی نظر مستقل و خلاف آمد عادت داشتن بها میدهد یا خیر؟
وی افزود: نظریهپردازى و نظر مستقل داشتن زمانى ارزش دارد که سؤالاتى پیش رو باشد، آن سؤالات به رسمیت شناخته شوند و براى آنها به دنبال پاسخ بگردیم و از میان گزینههاى موجود بهترینها را با خرد انتقادى محک بزنیم و آنگاه سر سوزن امیدی وجود داشته باشد که طبق نظریههای مطرح تغییراتی انضمامی هم در عرصه عمل ایجاد خواهد شد. ولى در وضعیت فعلى و در افق پیش روی ما، آن چه اصولاً با آن روبرو نیستیم سؤال و پرسش بنیادی است.
شیخ رضایی معتقد است فضای حاکم که در رسانههاى فراگیر هم میتوان رد پاى آن را دید آن است که شبهات (و نه سؤالاتى اصیل) از بخت بد در عالم فکر مطرح میشود و وظیفه عالمان علوم انسانى دفع این شبهات با توسل به منابع موجود، آن هم بدون هیچگونه ساختارشکنی در نگریستن به این منابع است.
به نظر وی تا وقتى چنین نگاهى حاکم باشد نظریهپردازى کارى است عبث و میدان دار کسانى هستند غیر از نظریهپردازان. در چنین جوى اصولاً نظریهپردازى محلی از اعراب ندارد که کسى به دنبال آسیبشناسى آن باشد.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در پاسخ به این پرسش آیا میتوان گفت در موقعیت کنونی ما در عرصه علوم انسانی نظریه پرداز جدی نداریم؟ گفت: البته نمیتوان چشم را یکسره بست و ادعایى مطلق کرد که در هیچ زمینهاى از علوم انسانى ما نظریه پرداز جدى نداشتهایم. متفکران ما با مسائل پیرامون سالها است به کلنجار فکرى مشغول هستند و ما در حد بضاعت و توان خود متفکرانى مهم نیز داشتهایم. اما مسئله این است که داشتن نظریهپرداز در دنیاى جدید پیش شرط ها و لوازم خود را دارد.
وی تصریح کرد: از همه مهمتر آنکه دانشگاهها و مراکز علمى یک کشور باید خانه متفکران و نظریهپردازان باشند و اندیشه از طریق طبیعی خود یعنی از مجاری آکادمیک میباید بسط یابد و نقد شود و خوب با آنچه در پاسخ به سؤال قبل داده شد بعید است بتوان ادعا کرد نظام آموزش عالى ما سهم خود را در این مورد بهخوبی ادا کرده است.
شیخ رضایی در برابر این پرسش که آینده نظریهپردازی در علوم انسانی در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟ تأکید کرد: از توانائیهاى بسیار مهم بشر پیشبینى آینده بر مبناى گذشته است که به او امکان بقا و دوام آوردن را در محیط طبیعى و اجتماعى خود میدهد. باید گفت آینده هم وضعیتى خواهد داشت شبیه گذشته و چه بسا بدبینانهتر باید نگریست و گفت در افق پیش روى ما که نگاه ابزارگرایانه بسط و تسلط بیشتری خواهد یافت، اصولاً فلسفه وجودی علوم انسانى و کسانى که از طریق این علوم ارتزاق میکنند بیش از پیش زیر سؤال خواهد رفت.
نظر شما