هابز در سال 1588 که سال نبرد معروف به "آرامادا" میان انگلستان و اسپانیا بود در شهر "وست پورت" انگلستان زاده شد و پس از پایان تحصیلات مقدماتی به آکسفورد رفت که از دانشگاههای عقبمانده به شمار میرفت که هنوز در آن منطق ارسطویی و فلسفه اهل مدرسه میآموختند.
هابز در میان فیلسوفان انگلیسی از چند دیدگاه مقامی یگانه دارد. یکی آنکه نخستین رساله منظم را در علم سیاست به زبان انگلیسی نوشته است. دوم آنکه روشی تازه در مطالعه امور سیاسی برگزیده است.
سوم، با دلیل و برهان و نه مانند ماکیاول با شاهد آوردن از تاریخ، از استبداد دفاع کرده است و چهارم آنکه تعصب و قاطعیتی که در بیشتر عقاید او پیداست با آنچه از مزاج معتدل و سازشکار و آسانگیر خواص انگلیسی میشناسیم تفاوت فاحش دارد.
علاوه بر اینها، اگر چه اندیشههای او هیچگاه بر سیر تحولات سیاسی انگلستان مؤثر نشد و دولت و ملت بر خلاف آنها رفتار کردند، لیکن پیشرفت تفکر سیاسی در انگلستان و بلکه در غرب در قرون اخیر به طور غیر مستقیم به او مدیون است. زیرا بیشتر عقایدی که از فلسفه سیاسی از قرن هفدهم به بعد در غرب عنوان شده در رد اندیشههای او آمده است.
تمامی اندیشه های سیاسی و اخلاقی بعدی آشکارا یا تلویحا بر مبنای این دکترین جدید بنا شده اند. برای نشان دادن اهمیت سیاسی آن، باید بر این واقعیت تاکید کرد که آرمان تمدن مدرن در هر دو حالت توسعه بورژوای سرمایه دارانه و جنبش سوسیالیستی به شکلی عمیق، واضح و با صمیمیتی که پیش از او و تا به امروز انجام نشده است توسط هابز بنیان نهاده و توضیح داده شده است.
برای نشان دادن تاثیر فلسفی آن باید اشاره کرد که فلسفه اخلاق، نه فقط فلسفه اخلاق را سیونالیستی عقل گرایانه قرن هجدهم، بلکه فلسفه اخلاق روسو، کانت و هگل نیز بدون کارهای هابز امکان پذیر نبودند. اما از همه مهم تر اگر گفت وگو و توضیح درباره هدف و کمال زندگی وظیفه اساسی و مهم فلسفه باشد، فلسفه سیاسی هابز به عنوان یک پاسخ بنیادین به پرسش از زندگی درست انسان نه فقط برای فلسفه سیاسی، یعنی یک شاخه از دانش در میان دیگر شاخه ها، بلکه برای کل فلسفه مدرن اهمیت فراوانی دارد.
اشترواس معتقد است که اگر اهمیت هابز بخواهد به طور شایسته مورد تصدیق قرار گیرد شرایط ضروری این است که تفاوت های اساسی میان مطالب فلسفه سیاسی هابز، به معنای نگرش اخلاقی مشخصی که روش فکر کردن هابز را مشخص می کند با رویکرد کلاسیک و مسیحی درک شود.
رویکرد اخلاقی ای که شالوده فلسفه سیاسی هابز است از اصول علم مدرن مستقل است و حداقل به این معنی مفهومی پیشا علمی است ولی در همان حال به طور مشخصی مدرن است و آدمی تمایل دارد که بگوید جزء عمیق ترین لایه های ذهن مدرن است که عمیق ترین و اصیل ترین بیانش را در فلسفه سیاسی هابز می یابد.
از طرف دیگر این اندیشه بسیار زود و از همان ابتدا، در زیرسنت کلاسیک و مسیحی پنهان شد و این پنهان شدگی پیش از هابز بیشتر بود تا پس از هابز و پس از او این امر به طور خاص توسط روانشناسی مکانیستیک، که هابز خود در را به سوی آن گشوده بود، انجام گرفت و در نهایت توسط جامعه شناسی.
به هر حال هابز در لحظه خلاقه ای که سنن الهیاتی و کلاسیک به لرزه افتاده بودند و سنت علم مدرن هنوز شکل نگرفته و مستقر نشده بود فلسفه پردازی کرد. در این زمان او و فقط او بود که پرسش های بنیادین درباره زندگی خوب و ساماندهی درست جامعه را مطرح کرد. این لحظه برای تمام عصری که در حال آمدن بود سرنوشت ساز بود. لحظه ای بود که در آن بنیان ها نهاده شدند، بنیان هایی که فلسفه سیاسی روی آن گسترش یافت.
این همان لحظه ای است که برای درک کامل اندیشه مدرن باید از آن آغاز کرد. این شالوده هرگز آنچنان که در آن زمان آشکار بود آشکار نبوده است. این ساختمان که هابز توسط الهام آن لحظه خاص به پی ریزی آن راه برد آغاز کرد به رشد و گسترش و تا آن زمان که پابرجا ایستاد آن شالوده را پنهان کرد، به عبارت دیگر تا زمانی که پایداری آن همچنان مورد باور بود.
هابز معتقد است که قوانین اجتماعی ساخته ذهن و اراده خود افراد است و نشانه چارهجویی ایشان برای حل مسایل اجتماعی است، بر خلاف قوانین طبیعی به نظر او نمودار فرامین الهی است.
ولی این قوانین طبیعی نیز طوری است که اگر خدایی هم در جهان نبود باز آدمیزادگان به رعایت آنها ناگزیر بودند. این بخش از اصول عقاید هابز یادآور ماکیاول است اما در حالی که ماکیاول فلسفه جامع و مشخصی درباره حکومت نیاورده است هابز دست کم کوششی عظیم به کاربسته است تا از آراء خود چنین فلسفهای بسازد.
او برای این منظور در "لویاتان" که مهمترین کتاب اوست میکوشد تا مطالب خود را با دقت و نظم بیان کند و از جمله مقصود خویش را از اصطلاحات مهم سیاسی همچون قدرت و آزادی و قانون و حق و تعهد و حاکمیت توضیح میدهد و اگر چه در همه جای کتاب، این اصطلاحات را به معنای یکسان به کار نمیبرد و گاه مطالب متناقض میگوید لیکن در فهم سخنانش کمتر مشکلی رخ مینماید و جهت کلی استدلالش هم اغلب روشن است.
نظر شما