پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۲ شهریور ۱۳۸۸، ۱۲:۲۶

عدالت در فلسفه سیاسی(3)

"هایک" عدالت اجتماعی را تهدیدی برای آزادیهای فردی می‌داند

"هایک" عدالت اجتماعی را تهدیدی برای آزادیهای فردی می‌داند

"هایک" عدالت اجتماعی را تهدیدی جدی برای بزرگترین دستاورد تمدن غربی، یعنی آزادیهای فردی می داند و معتقد است عدالت اجتماعی "اسب تراوا" ی سوسیالیسم در جوامع آزاد است.

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: "فردریک اگوست فون هایک" درهشتم مه 1899 در وین (اتریش) در خانواده ای دانشگاهی به دنیا آمد . پدر او پزشک و استاد دانشگاه وین بود . هایک تحصیلات خود را از سال 1918 در رشته حقوق در همان دانشگاه آغاز کرد و در سال 1921 موفق به دریافت درجه دکتری شد .

هایک تحت تأثیر شدید اندیشه های فلسفی و اقتصادی متفکر برجسته مکتب اتریش "لودویک فون میزس" در سال 1927 "مؤسسه اتریشی تحقیقات اقتصادی" را بنیان گذاشت . هایک اولین استاد خارجی مدرسه اقتصادی لندن بود . برخی از کتابهای او عبارتند از: "قیمت هاو تولید"، "نظریه محض سرمایه"، "راهی به سوی بردگی"، "قـانون ، قانون گذاری وآزادی: قواعد و نظم در سه قسمت" و "سراب عدالت اجتماعی".

در تبیین ظهور و استقرار نظم اجتماعی، در قالب دو طیف تفکر اجتماعی دو رهیافت کلی عقلانیت تحولی و عقلانیت سازنده‌گرا ارائه شده‌اند. مفهوم عقلانیت سازنده‌گرا که متعلق به دکارت است، بر این مطلب تأکید می‌کند که نظم اجتماعی حاصل برنامه‌ریزی آگاهانه عقلانی سازمانی است. محور اصلی این مفهوم، اعتماد کامل به عقل وی و قدرت خردورزی انسان در معرفت‌شناسی دکارتی است.

در برابر این رویکرد، مفهوم عقلانیت تحولی "هایک" مطرح می‌شود، که نظم اجتماعی را محصول اقدامات افراد در تعامل با یکدیگر و بدون برنامه‌ریزی آگاهانه و عامدانه می‌داند.

جوهر فلسفه سیاسی "هایک" ریشه در راسیونالیسم محدود و تئوری شناخت وی دارد و تا حد زیادی متأثر از اندیشه‌های "دیوید هیوم" است.

به اعتقاد "هایک" لیبرالیسم مبتنی بر این واقعیت است که اجرای قواعد فراگیر قطعی و حمایت از حوزه خصوصی افراد در نظم خودانگیخته اقدامات انسانی متبلور می‌شود. زیرا دانش محدود افراد، توان هدایت و پوشش تمام اطلاعات و اقداماتی را که نظم خودانگیخته با هماهنگ‌سازی برنامه‌های مجزا در یک مجموعه به هم پیوسته به وجود می‌آورد، ندارند.

 بنابراین آزادی از جانب ایجاد امکان افزایش رفاه اجتماعی با پیشرفت فرهنگی و مادی سودمند است و وجه مهم این پیشرفت در نزد "هایک" کاربرد دانش جدید است.
در رویکرد عقلانیت "تحولی‌ها" یک نظم اجتماعی به صورت خودانگیخته شکل می‌گیرد و محصول مبادلات فردی افراد مستقل است. این مبادلات، اغلب از جانب چشم‌انداز منفعت مبادله آزاد با دیگران ساختارمند می‌شوند.

از آنجایی که مالکیت مستلزم مبادله اجتماعی و قراردادی است که به واسطه آن روابط اجتماعی انسجام می‌یابند، دنیای اجتماعی افراد با مبادله تشکیل می‌شود و مبنای شکل‌گیری آن دستور نیست.
"هایک" تعریف عدالت را در چارچوب قواعد رفتاری درست امکان‌پذیر می‌داند. نظم‌های اجتماعی خودجوش را که تشکیل آنها و عملکرد آنها به قصد و اراده افراد خاصی بستگی ندارد، نمی‌توان متصف به عادلانه بودن یا ناعادلانه بودن نمود. از این رو عملکرد حکومت را می‌توان از باب عدالت مورد سنجش و داوری قرار داد اما در مورد جوامع انسانی چنین قضاوتی جایز نیست.

"هایک" در میان مدافعان نظام بازار فردی غیر معمول است، زیرا روشن‌بینی و صداقتی غیر معمول دارد، و با این روشن‎بینی و صداقت تایید می‌کند که نابرابری‌های بازار برابری فرصت را هم از میان می‌برد و آن را محال می‌کند.

بنابراین او آشکارا با این برابری فرصت‌ها مخالفت می‌کند. نابرابری بازار فقط به معنای افراد نابرابر نیست، بلکه به معنای خانواده‌های نابرابر هم هست. چون فرصتها و بختهای فردی در زندگی بستگی زیادی به شرایط خانوادگی دارد، وجود خانواده‌های نابرابر به معنای فرصتهای نابرابر است.

این به عقیده هایک هیچ جای نگرانی ندارد، زیرا "کسب توانائی‌های بیش‌تر توسط هر یک از اعضای جامعه برای انجام کارهایی که می‌توانند ارزشمند باشند، همواره باید سود و منفعتی برای آن جامعه در نظر گرفته شود."

این مطلب کلا درست است و فرقی نمی‌کند این توانایی‌های اضافی ناشی از "طبیعت"، "تغذیه"، وراثت ژنتیکی، میراث اقتصادی، داشتن والدین هوشمند، یا آسایش در زندگی باشد." اگر مهار غرایز طبیعی والدین برای آن که آنان بتوانند نسل بعدی را تا جایی که می‌توانند بهتر مجهز کنند مطلوب است، پس دلیلی ندارد که این کار را محدود به مزایای غیر مادی کنیم."

بر همین اساس، هایک با برابری تحمیلی تدارکات و امکانات آموزش هم مخالفت می‌کند، دلیلش هم این است که در اینجا نیز نفع جامعه اقتضا می‌کند که عده‌ای از مزایایی برخوردار باشند که در اختیار همگان نمی‌تواند قرار گیرد، و تلاش برای تحمیل برابری مانع از این خواهد شد که عده‌ای که می‌توانستند در غیر این صورت از آموزش بهتری برخوردار شوند از چنین آموزشی منتفع گردند.

هایک بی هیچ پرده پوشی می‌گوید که این نوع نابرابری افرادی را هم منتفع خواهد کرد که به هیچ روی شایستگی برخورداری از این مزایا را ندارند. اما در ضمن می‌گوید تلاش برای این که همه را در "نقطه شروع برابر" قرار دهیم، اگر چنین تلاشی واقعا جدی باشد، آنچنان نیازمند سازماندهی جمع‌گرایانه اقتصاد و جامعه است که حتما آزادی و شرایط پیشرفت را از میان خواهد برد.

هایک در  کتاب "سراب عدالت اجتماعی"، عدالت اجتماعی را تهدیدی جدی برای بزرگترین دستاورد تمدن غربی، یعنی آزادی های فردی می داند و معتقد است که عدالت اجتماعی "اسب تراوا" ی سوسیالیسم در جوامع آزاد است و همانند خود سوسیالیسم از نوعی فردگرایی کاذب، یا آنچه که وی فرد صنع گرا می نامد، ناشی می شود.

کد خبر 934982

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha