علیرضا رئیسیان رئیس کانون کارگردانان سینما هم گفت: مهندس جعفری جلوه تنها مدیری بود که در چهار سال همیشه کنار ما در این مراسم حضور داشت و امشب هم اینجا است. این مراسم اردیبهشتماه در روز کارگردانان برگزار میشد و امسال هم قرار بود ما در بخش تقدیر از نسل دوم فیلمسازان از سیفالله داد تقدیر کنیم که ایشان آن زمان بود، اما این مراسم برگزار نشد.
وی افزود: من امشب مطمئنم روح مرحوم داد در میان ما هست. ایشان بعد از قبول مسئولیت معاونت سیمایی ممیزی را حذف و شورای اکران را تشکیل داد و کارها را به دست اهالی سینما سپرد. یکی از کارهای مهم وی در دوره معاونت، تشکیل شورای عالی سیاستگذاری سینما بود که با حضور جمعی از مدیران و دستاندرکاران برگزار و باعث تدوین قانون سینما شد.
محمدمهدی عسگرپور مدیر عامل خانه سینم
این کارگردان سینما ادامه داد: روزی از مرحوم داد سوال کردم که هدفش از تشکیل چنین شورایی چیست و ایشان گفت مایل بودم تیم مدیریتی و بچههای سینما با هم مشکلات را درک کنند. زیرا باید خرد جمعی جایگزین تصمیم فردی شود و میدانم این کار نتیجهبخش است. مرحوم داد همیشه به کار گروهی فکر میکرد.
رئیسیان با اشاره به تشکیل شورای سیاستگذاری سینما گفت: مرحوم داد وقتی پشت میز بود یا پشت دوربین حالش عوض نمیشد و همیشه و همه حال نگران سینما بود. وی ترکیبی از عقلانیت و احساس بسیار زیبای لطیف و انسانی بود. در سینما و کل کشور این ترکیب به نظر من منحصربفرد است. او از نظر اقتصادی بسیار توانا و مراقب اقتصاد زندگی شخصی و دوران مدیریت بود.
وی در پایان از مسئولان سابق سینمایی یاد و جای مرحوم داد را خالی کرد. در ادامه محمدعلی نجفی گفت: وقتی گفتند باید امشب از مرحوم داد حرف بزنم، نمیدانستم چه بگویم. مدتی است انگیزه کار ندارم. نمیدانم چه بگویم، درباره رابطهام با مرحوم داد، از مدیریت او، از برپایی جلساتی برای قانونمند کردن سینما یا... فکرهایم را جمع کردم و چند سطری در وصف وی نوشتم.
بهروز افخمی دیگر کارگردان حاضر در مراسم دیشب گفت: مرحوم داد یکی از سه فیلمسازی رفقای قدیمی من بود که هر سه از من بزرگتر بودند و نقش بردار من را ایفا کردند. این سه شهید آوینی، مهرزاد مینویی و داد بودند که حالا هیچیک اینجا نیستند و همه حدود 50 سالگی رفتند. درست در سنی که فیلمسازان با توجه به موقعیتی که دارند میتوانند به اوج شکوفایی برسند.
وی با اشاره به دوران بیماری داد افزود: داد به یک دلیل خاص در چند سال اخیر بیماری را تحمل کرد که ربطی به سینما نداشت. بیماری چند سال پیش سراغ او آمد، اما اراده کرد بماند. چون بااراده بود و در مقابل مرگ نیز مقاومت کرد. این به خاطر فرزند کوچکش بود که آن دوران با شیرینزبانی به پدرش زنگ میزد. او این دوران را طی کرد تا فرزندش به نوجوانی برسد.
افخمی ادامه داد: هر سه این دوستان بعد از یک کوشش طولانی برای شکل دادن به سینمای ملی و ایرانی و برای به وجود آوردن یک سینمایی که متعلق به خودمان بود، رفتند. آنها دیدند که در این راه موانعی موجود است و احساس کردند دلیلی برای زندگی کردن نیست و به همین دلیل به دنیایی بزرگتر رفتند.
وی تاکید کرد: این سه نفر به نوعی همیشه برای من باعث افتخار بودند تا سرم را برای رفاقت با آنها بالا بگیریم. حالا که فکر میکنم یکجوری دلیل حضورم و کار کردن در سینما از بین رفته است. بیشتر از نتیجهگیری قبلی بحث عاطفی در میان است. اگر سینما اختراع نشده بود به عقیده من این سه نفر میتوانستند سینما را تعریف کنند. آنها به واقع فیلمساز بودند.
کارگردان "فرزند صبح" افزود: مرحوم داد توان سازماندهی در سطح کلان را داشت و با تواناییهای خود در مقابل جریان ضد فرهنگ و ضد سینما ایستاد. او این امکان را داشت که برای همه مردم دنیا فیلم بسازد و آن را با "بازمانده" نشان داد. حسرتی که همیشه برای ما میماند این است که هر سه در اوج زنده بودند و در سن و سالی که آدم از آنها انتظار دارد رفتند.
در ادامه مراسم علیرضا داودنژاد گفت: صحبتهایم را با سئوالی که در ذهنم سنگینی میکند و افکارم را تحت تاثیر قرار میدهد آغاز میکنم. چه کسانی میتوانند از فضای دیداری و شنیداری که امروز در کشور ما حاکم است بگویند؟ چه کسانی میتوانند از حد و مرز کانالهای ماهوارهای بگویند که امروز امواجشان گیرندههای تلویزیونی ما در خود غرق کرده است؟
وی ادامه داد: چه کسانی میتوانند از بازار سیاه ویدئویی سراسر کشور بگویند که سیستمهای خانگی را تسخیر کردهاند؟ هنوز بعد از 30 سال از انقلاب اسلامی تعداد سینماها در کشور کمتر از سینماهای قبل از انقلاب است. فیلمهای سینمایی که در ایران تولید میشود در زمان اکران نمیتوانند از متوسط 100 سالن در کشور بیشتر نمایش داشته باشند.
کارگردان فیلم "نیاز" در ادامه افزود: چه کسانی میتوانند بگویند سطح ذوق در سینمای ایران از همیشه پائینتر آمده است و دیگر رایتهایش ارزشی ندارد؟ مرحوم داد از مبتلا شدن کشور به چنین روزی وحشت داشت و در این ارتباط تلاشهای زیادی کرد. این نسل از سینمای ایران نگاهی دیگر به فرهنگ داشت که امروز به سمت شعار رفته است.
وی با اشاره به دلایل شکست سینمای ایران قبل از انقلاب گفت: سینمای ما با وجود تولید انبوه در قبل از انقلاب به خاطر اقتصاد زدگی و سیاستزدگی از کار افتاد. بعد از انقلاب همان سالهای ابتدایی این نسل سینماگران کوشیدند و گرچه پولی در سینما نبود وظیفه خود دانستند سطح سلیقه مخاطب را بالا ببرند و حتی تا حدودی موفق بودند. به هر حال با هر شکلی جریان تولید راه افتاد.
داودنژاد ادامه داد: در همین دوران بساط فیلمهای خارجی جمع شد و فقط فیلمهای جشنوارهای دیده میشد. بازار به دست فیلمهای داخلی رسید. بعد از جنگ و رحلت رهبر انقلاب دو گروه اقتصادزده و سیاستزده در آرایشی جدید گریبان سینما را گرفتند. سیفالله داد در این دوران سینما را یاد گرفت و برای این راه مسدودشده دو جاده خاکی باز کرد و حرکتهایی انجام داد.
وی با اشاره به شخصیت مرحوم داد گفت: او سالها با حوصله عجیبی کار صنفی انجام میداد و از روشهای تازه استفاده میکرد و اصرار داشت سینما را از وابستگی به سرمایه دولتی آزاد کند. وی نگرشی را مد نظر قرار داد که معتقد بود سینماگران نباید مجیزهگو سینما باشند و هر کس دنبال پول نباشد و به آسیبهای اجتماعی توجه کند. او اصطلاح سینمای مصلحانه را به کار برد.
این کارگردان سینما خاطرنشان کرد: با اینکه جریان سیاستباز به وی فشار میآورد فضا را باز کرد تا تجربهای تازه اتفاق بیفتد و سینمای ایران به زندگی ایرانی نزدیکتر باشد. البته این موضوع با یک فیلم و 10 فیلم به مقصد نمیرسد. مرحوم داد چشم از هدف برنداشت و در جهت فرهنگی بودن سینما قدمهایی برداشت. اما بیش از سه سال دوام نیاورد و ارشاد را ترک کرد.
بهمن فرمانآرا دیگر سخنران این مراسم بود که گفت: زمانی که مازیار میری به من زنگ زد و از من خواست امشب صحبت کنم گفتم چرا من؟ مرحوم داد دوستهای قدیمی داشت که من ته صف آنها بودم. اما بعد فکر کردم این مرد بر گردن من حق دارد. زیرا فیلمسازی مجدد من بعد از انقلاب را داد کلید زد.
وی با اشاره به آغاز همکاری خود با سینمای ایران گفت: مرحوم داد از من دعوت کرد فیلمی بسازم و من خوشحال از اینکه اگر هر کاری ببرم پروانه ساخت میگیرد، فیلمنامه "از عباس کیارستمی متنفرم" را برای گرفتن مجوز ارائه کردم. اما بعد از آن مرحوم داد تقریبا دو ساعت با مهربانی آن را رد و به گونهای صحبت کرد که جایی برای از کوره در رفتن من وجود نداشت.
کارگردان "خاک آشنا" افزود: او عنوان کرد اول کار ما است اگر زیادی شلوغ کنی میگذاریم فیلم خودت را بسازی اما بعد دیگر نمیتوانی کار کنی. در پایان همین جلسه موضوع "بوی کافور، عطر یاس" به ذهنم رسید و آن را در چند صفحه به عنوان طرح نوشتم و برای گرفتن مجوز ارائه کردم. در فاصله کوتاهی داد از من خواست فیلم را بسازم. سر این فیلم به او حمله شد.
وی ادامه داد: پروانه ساخت "خانهای روی آب" را هم در زمان او گرفتم. اما بعد از پایان دوران معاونتش روزی به داد زنگ زدم و گفتم حالا که صاحب منصب نیستی، میتوانیم رفیق باشیم. سر فیلمبرداری "یک بوس کوچولو" به پبشنهاد علیرضا شجاعنوری به دیدن داد در بیمارستان رفتیم. روی تخت بسیار آرام و خندان بود. این امر به خاطر ایمان راسخ او بود.
فرمانآرا تا کید کرد: نسل من و مرحوم داد نسلی بسیار آرمانگرا بود. در هر عیدی اولین پیامک را مرحوم داد به من میزد. زمان انتخابات نیز اولین پیامک بیایید از sms رسانه ملی بسازیم را او به من داد. در وجود او حسادت نبود. من از مراسم ختم یکی از دوستانم میآیم و برای آنجا کراوات زده بودم، اما برای مراسم سیفالله داد آن را باز کردم. یاد او همیشه برای من زنده است.
محمدمهدی عسگرپور مدیر عامل خانه سینما آخرین سخنران این مراسم گفت: اگر درباره داد بگویم گویی از سینمای اخلاقگرا گفتهام. امروز به خاطر کاری در خانه سینما با فهرستی از آثار سینمایی شاخص بعد از انقلاب روبرو شدم. خوب است هر چند وقت یکبار این فهرست را مرور کنیم. آدم با دیدن این فهرست پرواز میکند چون میبیند چه زحماتی کشیده شده است.
علیرضا داودنژاد یکی از سخنرانان مراسم بود
وی افزود: آدم وقتی با وجود این فهرست و چنین اظهار نظرها در حوزه سینما روبرو میشود، دلش میگیرد. حالا برخی معتقدند سینما باید با انقلاب آشتی کند. البته این فهرست یک کارکرد دیگر هم داشت و آن اینکه پرکارها و کمکارها مشخص میشوند. من در این فهرست با دو فیلم مرحوم داد روبرو شدم. فیلمسازانی هستند که کم فیلم ساختند ولی هر کدام برای یک ملت کافی است.
مدیر عامل خانه سینما ادامه داد: یک دسته دیگر کسانی هستند که فیلم کم میسازند و خیلی هم اثری از آنها نیست و به قول رئیس جمهوری مانند هلو هستند و خوردنی. اما گروه دیگر فیلمسازانی هستند که آثار کمی ساختند اما همیشه به عنوان مشاور در کنار ما قرار دارند. عده دیگری هم هستند که کم فیلم میسازند ولی نظر میدهند و اظهار نظرهای آنها آدم را اذیت میکند.
وی با اشاره به این دستهبندی افزود: مرحوم داد جزو دسته دوم است که فیلم کم میسازند، اما من خودم شخصا همیشه از حضور ایشان در فیلمسازی استفاده کردم. امیدوارم امثال اینها در سینمای ایران به وجود بیایند یا اگر هستند ما آنها را پیدا کنیم.
در پایان مراسم با حضور عسگرپور و رئیسیان از خانواده مرحوم سیفالله داد تقدیر شد. همسر مرحوم داد گفت: من از همه شما ممنونم. این شب زیبا را از یاد نمیبرم. از حسن انتخاب این محل که من و سیفالله در آن همکار بودیم و سالهایی خاطرهانگیز را گذراندیم، سپاسگزارم. من مطمئنم روح بلند او اینجا کنار ما است.
در این مراسم ناصر تقوایی، ابراهیم حاتمیکیا، محمدرضا جعفری جلوه، رخشان بنیاعتماد، نیکی کریمی، حمید نعمتالله، نادر مقدس، سعید ابراهیمیفر، پرویز شهبازی، کاظم راستگفتار، مسعود کرامتی، روحالله حجازی، بیژن میرباقری، محمدعلی طالبی، فرشته طائرپور، پوران درخشنده، داریوش فرهنگ، منوچهر شاهسواری، علی معلم، محمدعلی سجادی، محمدمهدی حیدریان، محمود اربابی، امیر اسفندیاری، محمد بهشتی، وحید موسائیان، منیژه حکمت، محمدعلی زم، احمد مسجدجامعی، عبدالرضا کاهانی، منوچهر محمدی، علیرضا رضاداد و... حضور داشتند.
نظر شما