به گزارش خبرنگار مهر، متن کامل دفاعیات سید شهاب الدین طباطبایی، رئیس شاخه جوانان و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی بدین شرح است: سید شهاب الدین طباطبایی اردکانی، فرزند سید یحیی، متولد 1354 ، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و رئیس ستاد جوانان حامی آقای خاتمی و بعد مهندس موسوی (ستاد 88) هستم.
عرض سلام خدمت جنابعالی و حضار محترم و آرزوی قبولی طاعات و عبادات در این ماه مبارک. اجازه می خواهم برای پرهیز از تکرار یا پراکندگی مباحث از روی دست نوشته هایم مصدع اوقات جنابعالی و حضار محترم شوم. لازم می دانم در ابتدای صحبت و قبل از پرداختن به آسیب شناسی انتخابات اخیر و آسیب شناسی جریان اصلاحات تعریف و تلقی و برداشت ام از فعالیت اصلاح طلبانه و فعالیت انتخاباتی در این راستا را بیان کنم.
اصلاح طلبی را فعالیتی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران و مطابق با قانون اساسی کشور می دانم در جهت اصلاح آنچه قرار است ما را به اهداف انقلابی که منجر به استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی در کشور شد برساند و در این تعریف هیچ نسبتی با هر آنکس که غیر از این تعریفی دارد یا هر اقدامی که به تحقق غیر از این هدف می انجامد نداریم و در مسیر فعالیت، اعم از اصلاح طلبی یا هر فعالیت سیاسی دیگر نکته ای اساسی و در واقع اصل و معیار را نباید فراموش کنیم، آنچه باید محفوظ بماند و در رفتار و گفتارمان بر صیانت و پاسداری از آن وفادار بمانیم همان اصل نظام و ارکان اساسی آن قانون اساسی و ولایت فقیه است و در این مسیر حقایق را لازم است بدون تعصب و تعلق جناحی بشناسیم و بصیرت و شناخت مان آنگاه توانا به درک حقیقت است که به انوام و اقسام قید و بندها آلوده نباشد.
همت مان قبل از هر چیز مصروف حفظ و حراست از اساس نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد و بعد در بنای مستحکمی که خود نیز در استحکام اش نقش داریم به ایفای آنچه وظیفه مان می دانیم بپردازیم، بنایی که برپایه های اسلام و جمهوریت استوار شده و برای تحقق هریک، خونها تقدیم شده و مجاهدت های فراوان شده و بدانیم در برابرهمه آنچه تاکنون برای پایداری این نظام و تحقق اهداف انقلاب هزینه شده مسئول و مدیونیم، ادای دین مان این است که در پیشرفت و ترقی نظام جمهوری برآمده از دین حنیف سهیم شویم و به صورت اش چنگ نزنیم، فردایی هست و به فکر فردایی باشیم که خاتم الانبیاء صلوات و الله علیه و ائمه اطهار (ع) از شیعیان درخصوص آنچه در قبال دین و مذهبی که سپردند می پرسند و چنان کنیم که شرمنده نباشیم.
فرزند انقلاب، نظام را خانه و ماوای خود می داند و هیچ وقت راضی نمی شود که بیگانه چشم طمع به آن بدوزد یا در پی نابودی خانه و خواستگاهش باشد، با دشمن این نظام همنوا و همگام نمی شود و حقیقت را بر هرچیز دیگر مقدم می شمرد. براساس همین دیدگاه فعالیت انتخاباتی مجموعه ستاد 88 را با همراهی جمعی از جوانان پرشور وعلاقه مند به انجام رساندیم، که لازم از زحمات همه دوستان جوانم در ستاد 88 تشکر کنم و کاستی ها و نواقص و تندروی ها و کندروی هایی که در جریان فعالیت ستاد 88 در جریان انتخابات اخیر وجود داشته را شخصا برعهده بگیرم.
ای کاش همانگونه که بنده در حد خودم مسئولیت فعالیت های ستادی که مدیریت اش را بر عهده داشتم پذیرفتم دوستان بزرگواری که موضع گیری ها، اطلاعیه ها و اقداماتشان سبب ساز اتفاقات روزهای بعد از انتخابات شد نیز مسئولیت آن اتفاقات و عواقب اش را می پذیرفتند.
بعد از این مقدمه کوتاه اما ضروری، ضرورت دارد به تبیین آنچه در روند انتخابات اخیر رخ داد و برداشت های خودم تحت عنوان انحراف از معیار در انتخابات ریاست جمهوری دهم بپردازم.
اطمینان دارم با بنده هم عقیده اید که وقتی در جریان یک فعالیت یا در متن یک واقعه قرار می گیریم، آن هم واقعه ای مثل انتخابات با زمانی کوتاه، به دلیل کوتاه بودن زمان، درگیری های فراوان در طول این زمان آنچنان فشار می آورد که در اغلب موارد فرصتی برای کنار هم قرار دادن ابتدا و انتهای روند و فعالیت ها و وقایع مختلف شکل دهنده آن نداریم و به همین دلیل نکاتی مهم ناشی از لحظه ای دیدن اتفاقات مغفول و نادیده می مانند و حتی فراموش می شوند.
در فرصتی که مجموعه لحظات را در یک روند کلی بازنگری می کنیم برخی موضوعات که به هر دلیل اعم از عدم فرصت کافی برای پرداختن به ماهیت آن یا جزم اندیشی های موجود، یا تحت تاثیر قرار گرفتن در فضایی که در برخی موارد فارغ از فضای واقعی ایزوله شده روشن تر می شود. و حالا می خواهم این موضوعات روشن شده را در این فرصت تا حدودی تشریح و تبیین نمایم. در اسفند ماه سال گذشته با اعلام حضور آقای مهندس موسوی در انتخابات، آقای خاتمی از حضور در عرصه انتخابات کنار کشیدند و این برای اکثر احزاب و گروههای اصلاح طلب و فعالان حاضردر انتخابات که فعالیت خود را برای آقای خاتمی آغاز کرده بودند و به ویژه بعد از سفر ایشان به شیراز و یاسوج امیدواری زیادی داشتند که کاندیداتوری آقای خاتمی به پیروزی منجر شود، اتفاقی ناخوشایند بود. این ناخوشایندی و انتقادات به نحوه ورود آقای مهندس موسوی به ایشان نیز منتقل شد و تلقی عمومی در جبهه اصلاحات تا زمانی این بود که به هر حال آقای مهندس موسوی با حضور دیرهنگامشان باعث کنار رفتن آقای خاتمی و از بین رفتن فرصت پیروزی برای جریان اصلاح طلبی شده اند.
وی افزود: این برای مهندس موسوی ازهمان روزهای ابتدایی تبدیل به دغدغه ای شده بود که لازم بود به هرنحو ممکن اثبات نماید از نظر احتمال پیروزی حتی ایشان نسبت به آقای خاتمی در وضعیتی بهتر قرار دارند و این تلقی که حضور ایشان در صحنه، سبب شکست اصلاح طلبان است را مرتفع کنند.
از همان ابتدای شکل گیری ستاد آقای مهندس موسوی دراسفند ماه سال 87، البته نکته ای دیگر نیز مشخص شد،ایشان و مجموعه افراد نزدیکشان دچار عارضه ای خطرناک در انتخابات شده بودند که توهم پیروزی بود، دوستان ایشان می گفتند نخست وزیر دوران جنگ آن هم با سوابق مهندس موسوی حتماً رأی می آورند، به هر حال در اوایل تشکیل ستاد، یکی از عمده فعالیت های فعالان انتخاباتی که با فضای انتخابات آشنا بودند درمان این عارضه بود که البته تا حدودی موفق شدند اما رگه ها و ریشه های این توهم همچنان باقی بود.
موضوع بعدی، مطرح شدن بحث کمیته صیانت از آرا بود، قبل از پرداختن به این بحث لازم است به نکته ای اشاره کنم، حداقل در جریان برگزاری تمام انتخابات گذشته مطابق قانون ناظرینی به عنوان نمایندگان کاندیداها در شعب اخذ رأی حاضر می شدند تا بر روند اجرای رأی گیری و بعد شمارش آرا نظارت کنند، در این انتخابات نیز طبیعی بود که چنین باشد، در توضیح این نظارت هم گفته می شد برای اطمینان از صحیح بودن نحوه اخذ رای و شمارش آرا و اینکه کاندیداها در جریان برگزاری و شمارش آرا باشند این ناظران تا آخرین لحظه حضور می یابند. در انتخابات اخیر از همان ابتدای شکل گیری ستاد مهندس موسوی، بحثی مطرح شد تحت عنوان صیانت از آرا به دلیل احتمال تقلب و تخلف در انتخابات.
معتقدم تغییر نام از ناظرین به صیانت کنندگان به آن اندازه که دلیل شکل گیری کمیته اعلام و عنوان شد حساسیت برانگیز نبود.
به علاوه آنکه اعتقاد دارم پیش بینی اعمال تقلب و تخلف در انتخابات قبل از برگزاری انتخابات با هدف حضور حداکثری مردم پای صندوق های رای سازگار نیست، چرا که اگر قرار باشد تقلبی صورت بگیرد و رای مردم نادیده گرفته شود دیگر حضور مردم چه معنایی می تواند دشته باشد، اتفاقا در این مورد بنده قبل از انتخابات در یک مصاحبه گفتم که تلقی ام این نیست که تقلب می شود، بلکه همان بحث نظارت است و این اطمینان بعدی را هم بالا می برد و هم به صحت بیشتر انتخابات کمک می کند.
به هر حال برداشت بنده این است طرح این عنوان در کنار موضوع تقلب فقط به استفاده های آتی در مواقع لزوم کمک می کرد که در روند کلی شاهد بودیم.
از رئیس ستاد انتخاباتی آقای مهندس موسوی شنیدیم که مسئول کمیته صیانت از آرا گفته اند مستندات کمیته در مورد تخلفات و تقلب ها برای ابطال انتخابات کافی است و به آقای مهندس موسوی هم گفته اند که جز ابطال مطالبه دیگری نداشته باشد (این حذف مستندات کافی را بنده در فرصتی که برای فراهم شد مطالعه کردم که بد نیست به آن اشاره کنم).
موضوع بعدی انجام نظرسنجی ها و ارائه آن در ستادها و به خود آقای مهندس موسوی بود، 2 روز مانده به انتخابات نتایج یک نظرسنجی سراسری که توسط حزب کارگزاران و از طریق آقای علی هاشمی انجام شده بود به اطلاع اعضا ستاد مهندس موسوی رسید مبنی بر اینکه ایشان در دور اول پیروز قطعی انتخابات هستند و بارها بر استاندارد بودن آن و حتی تکرار آن برای اطمینان از درستی نتایج تاکید شد.
نظرسنجی هایی که 2 روزمانده به انتخابات ارائه می شد وحاصلی جز ایجاد توقعی قطعی نداشت. نتیجه ای که در قطعیت آن کسی شک نداشت و اگر کسی از احتمالی دیگر سخن می گفت به ناامیدی و عدم شناخت کافی از فضای انتخابات متهم می شد . به طور مثال وقتی در یکی از جلسات بعد از ارائه نظرسنجی ذکر شده ، یکی از اعضا ستاد جوانان نظرسنجی دیگری که حکایت از نتیجه ای کاملا عکس نظرسنجی قبلی می داد ارائه کرد بعد از جلسه دوستان در مورد اینکه نباید جوانان نا امید و بی انگیزه باشند و باید کار را جدی دنبال کرد و پیروزی را قطعی دانست اشاره می کردند. درکنار مجموعه موضوعات فوق، نباید مصاحبه مطبوعاتی آقای مهندس موسوی در ساعت 23 و 30 جمعه و قبل از شروع شمارش آرا مبنی بر اینکه مطابق اطلاعات دریافتی پیروز قطعی انتخابات هستند را فراموش کرد و بعد پیام تبریک آقای خاتمی در همان روز؟
درحقیقت این مصاحبه حلقه های زنجیری را به هم وصل می کرد که ممکن بود بعد به کار بیاید و نکته آخر در خصوص انتخابات به نقل از یکی از نزدیکان آقای مهندس موسوی شنیدم ایشان در توجیه عملکردشان بعد از انتخابات گفته اند بنده 68 سال دارم، هفتم تیر را هم دیده ام و چیزی برای از دست دادن ندارم این جمله ای کاملاً درست است که باید از زاویه ای دیگر به آن نگاه کرد آقای مهندس موسوی با حضور در صحنه انتخابات باعث کناره گیری آقای خاتمی شده بود ، از نگاه بخش عمده ای از جریان اصلاحات ، فرصت بازی برنده را سوزانده بود ، به بهای جلب حمایت این بخش اصلاح طلبان، بخش عمده وجاهت و پایگاه خود نزد اصولگرایان را از دست داده بود، با طرح بحث تقلب قبل از انتخابات رودررویی ابتدایی با چارچوب های نظام را ایجاد کرده بود ، بنا بر این اصل سرمایه را از دست رفته می دید ، اظهار نظرها، اعلامیه ها ، تأکید بر ابطال انتخابات، دعوت به حضور مردم برای صیانت از آراء شان در خیابانها، همه و همه ... ریسکی بود برای کسی که چیزی نداشت از دست بدهد حتی اگر به قیمت از دست رفتن خیلی چیزها باشد.
آسیب شناسی جریان اصلاح طلب به ویژه مشارکت: القای تقابل با حاکمیت دراوایل سال جاری، در یکی از جلسات مشترک دفتر سیاسی و شورای مرکزی مشارکت، یکی از تئوریسین های اصلاح طلب در مورد انتخابات و انصراف آقای خاتمی صحبت می کرد و در جریان صحبت اشاره داشت که آقای خاتمی باید به عنوان رهبری اصلاحات که رئیس جمهور ساز است شناخته شود و با پیروزی میرحسین موسوی جریانی خواهیم داشت با یک رهبری و یک رئیس جمهور.
چیزی که برداشت بنده سیستمی مقابل نظام موجود می تواند تلقی شود. سران اصلاح طلب همواره به دنبال نمایاندن تقابل بین اصلاحات و حاکمیت اند ، گویی به هیچ وجه نمی توان اصلاح طلب بود و با دیگرانی که ما تعریف می کنیم نیز تعامل و یا در مواردی اتفاق نظر داشت.
به نظرم در داخل این جریان کسانی به دنبال اپوزیسیون سازی داخلی هستند بی آنکه هزینه ای پرداخت کنند، یعنی کسانی که زمانی خود انقلابی بوده اند حالا خود را در مقابل نظام نشان داده و سعی دارند این تقابل را نشان دهند و گذشته انقلابی خود را تطهیر کنند غافل از اینکه این تقابل ها ، مردم را هر روز بیش از پیش خسته و از دستاوردهای نظام ناامید می کند و بعضی ها هم البته شاید به دنبال همین باشند.
طرح شعارهایی که با واقعیت موجود چندان همخوانی ندارد. تحمل صدای مخالف یا منتقد: یکی از عمده انتقادات اصلاح طلبان به ویژه مشارکت از مجموعه ای از حاکمیت آن است که چرا صدای منتقد را تحمل نمی کنند، دو نمونه ای را که به یاد دارم بیان می کنم و می گذرم در یکی از کنگره های جبهه مشارکت مجموعه جوانان حزب تصمیم گرفتند از آقای عباس عبدی که به نوعی منتقد وضع موجود مشارکت بود دعوت کنند تا درکنگره حزب حاضر شود وصحبت کند، اما سران حزب اجازه حضور به ایشان ندادند یا یک بار که شاخه دانشجویی حزب در برنامه ای قصد تحلیل سیاسی اوضاع کشور را داشت مجدداً با حضور و سخنرانی آقای عبدی مخالفت شد و شنیدم گفته شده که چه دلیلی دارد تریبون حزب در اختیار منتقدان حزب باشد.
توجه به مطالبات مردم : به عنوان موضوع ملموس در انتخابات سال 84 ، برنامه های اقتصادی آقای دکتر معین توسط تیمی از اقتصاددانان نوشته شد، وقتی از جانب بعضی دوستان گلایه شد که از سر و ته این برنامه کسی چیزی نمی فهمد ، می گفتند این برنامه کاملاً علمی نوشته شده و طبیعی است که هر کسی آن را نفهمد! با این برنامه در صدد رأی جمع کردن برای کاندیدای مورد نظر بودند، آن هم در شرایطی که همه می دانستند یکی از اولویت ها و بلکه مهمترین دغدغه مردم معیشت و اقتصاد است یا مثلاً برنامه دموکراسی خواهی و حقوق بشر که به نظرم فقط برای جلب آراء تحریمی ها مؤثر بود و به عنوان یکی از عمده برنامه ها برای پاسخگویی به مطالبات مردم مطرح می شد.
نسخه های زیر زمینی یا نمونه نزدیک آن در همین انتخابات اخیر، هر چه در مورد توجه به روستاها و لزوم تبلیغات مؤثر در روستاها گفته شد کمتر توجهی به آن شد و با این وجود همه در مورد پیروزی آن هم در دور اول صحبت می کردند. و نکته آخر و کلامی کوتاه با دوستان جوان ام.
احساس برداشت ام به ویژه در طول سه سال اخیر که بیشتر در حوزه جوانان در حزب مشارکت و در ستادهای انتخاباتی فعالیت می کردم این است که دوستان بزرگتر ، بدنه حزبی را که عمدتاً جوان هستند بیشتر برای مانور قدرت می خواهند و اغلب به دیده ابزاری می نگرند یا در بعضی موارد با دامن زدن به رقابتهای داخل جوانان باز هم برای آنچه خود به دنبال آن هستند فضایی احساسی فراهم می کنند.
وی درادامه اظهار داشت: قبول دارم که در انتخابات اخیر نیز در مواردی بسیار این فضا و آن ابزارسازی وجود داشت و غفلت از این نکته و نکاتی که در مقدمه کوتاه ابتدای صحبت ام اشاره کردم ، ممکن است دوستان جوان ام را فرسنگ ها از آنچه در نظر دارند دور کند بی آنکه به دلیل مشغول شدن به فعالیت های اینچنین متوجه هدف نهایی آن باشند، سوء استفاده از احساسات و شور جوانی در مسیری که انتهایش آن چیزی نیست که تصور می کنیم، آفتی است که لازم می دانم در حد خود به دوستان جوان ام هشدار دهم تا انشاء الله با دیدی همه جانبه نگر به آن مبتلا نشوند.
و باز هم تکرار می کنم اصل و معیار را فراموش نکنیم ، آنچه باید محفوظ بماند و در گفتار و رفتارمان بر صیانت از آن وفادار بمانیم ، همان اصل نظام و قانون اساسی و ارکان آن است و پرهیز از همصدایی یا به دام بیگانگان افتادن . در مسیر فعالیت ها لازم است حقایق را بدون تعصب و تعلق های جناحی و حزبی بشناسیم و بصیرت و شناخت مان را به انواع و اقسام قید و بندها آلوده نکنیم . انشاء ا...
جناب آقای رئیس قبل از آنکه وکیل محترم در جایگاه حاضر شوند اجازه می خواهم در مواردی به دفاع از خود بپردازم، ضمن آنکه اشتباهات ام را می پذیرم و تقاضای رأفت و عطوفت اسلامی دارم و اعلام می کنم به عنوان فرزند انقلاب هیچ گاه حتی به فکر اقدام علیه منافع و اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیفتاده ام و انگیزه ام هیچ گاه خدشه وارد کردن به اصول نظام و آنچه خود را متعلق به آن می دانم نبوده است و البته قبول دارم که متأثر از فضاسازی هایی در انتخابات اخیر اشتباهاتی مرتکب شدم که باز هم تأکید می کنم عمده نبوده و تقاضای بخشش و رأفت اسلامی در حق خود دارم.
نظر شما