دکتر سروش دباغ عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در گفتگو با خبرنگار مهر، در مورد اخلاق پزشکی و غایت و مسائل این حوزه اظهار داشت: حرفه پزشکی مبتنی بر آموزه های تجربی است. به این معنا که در وهله اول، متکلف بررسی خود بدن و ارگانهای مختلف بدن و چگونگی کارکرد آنهاست و در وهله دوم، به آسیب شناسی بدن و شناخت بیماری های آن و داروهایی که برای رفع آن بیماری ها تجویز می شود می پردازد.
وی یادآور شد: اخلاق اما متکفل توضیح روایی و ناروایی افعال ما است. اخلاق پزشکی در عین اینکه متعلق به فلسفه اخلاق است، مسائلش را از امور تجربی می گیرد و به آنها پاسخ های هنجاری می دهد. مسائلی چون "اتانازی"(کشتن مشفقانه یا کشتن ترحم انگیز) یا "مادری جایگزین"، از طرفی یک صبغه کاملا تجربی دارند و از طرف دیگر راجع به آنها مسائلی وجود دارد که پزشک باید در خصوص آنها تصمیم هنجاری بگیرد و در نهایت به نتیجه برسد که باید این کار را بکند یا نه.
در اخلاق پزشکی از چه روشهایی استفاده می شود؟
دباغ با اشاره به اینکه در اخلاق پزشکی مواد و مصالح را از فلسفه اخلاق و فلسفه ذهن می گیریم و به همین دلیل است که به پرسش هایی که در این حوزه مطرح می شوند، نمی توانیم پاسخ های تجربی بدهیم، گفت: بنابراین در اخلاق پزشکی، پرسش هایی نظیر درک فرد از انسان، اینکه انسان کی متولد می شود، کرامت انسان چیست، از چه زمانی به جنین می توان عنوان انسان اطلاق کرد مطرح می شود که پاسخ به این پرسش ها دیگر تجربی نیست بلکه باید درک درستی از هویت انسان، مفهوم تفرد، مفهوم انسانیت، مفهوم کرامت و انسان داشته باشیم.
آیا انسانی که دچار فراموشی شده است، همچنان کرامت دارد که می خواهد فتوا به از میان برداشتن خود بدهد؟ اینجا دیگر پای تئوری های اخلاقی و فلسفه ذهنی به میان می آید. درک ما از تشخص و تفرد چیست؟ قوام بخش انسانیت چیست؟ آیا از وقتی توده چند سلولی شکل می گیرد، می توان به آن انسان گفت؟ اینها چند نمونه از سؤالاتی هستند که در اخلاق پزشکی مطرح می شوند و سعی ما هم این است که در باب چنین سؤالاتی به نتایج موجه برسیم.
دباغ تأکید کرد: اخلاق پزشکی قطعا پایه فلسفی دارد. بحث کرامت انسان یا هر آن چیزی که قوام بخش انسانیت است، در حوزه مباحث فلسفی قرار دارد. در مغرب زمین وقتی از اخلاق زیستی بحث می کنند قطعا چنین مباحثی در آن مطرح می شود.
وی افزود: اخلاق کاربردی هم شاخه ای دیگر از فلسفه اخلاق است. در فرااخلاق، مباحث بسیار انتزاعی هستند. بعد از فرااخلاق، اخلاق هنجاری قرار دارد که در آن با نظریات مختلف اخلاقی که متکفل بایدها و نبایدها هستند سروکار داریم؛ مثل اخلاق فایده گرا، اخلاق فضیلت گرا و اخلاق کانتی .
نقش ایرانیان در تاریخ اخلاق پزشکی
دباغ در مورد نقش ایرانیان در تاریخ اخلاق پزشکی گفت: چه در میان ایرانیان و چه در میان اهالی مغرب زمین به یک معنا اخلاق پزشکی برقرار بوده است؛ یعنی سعی آنها این بوده که متخلق به فضایل اخلاقی باشند. اگر هم توصیه هایی به پزشکان در قرون گذشته و در سنت خودمان می شده، بیشتر دستورالعمل هایی کلی و مبتنی بر فضائلی بوده که پزشک باید متخلق به آنها باشد.
وی با اشاره به اینکه در جهان جدید قصه قدری متفاوت است، افزود: از زمانی که نگاه غیر فضیلت گرایانه به اخلاق در جهان جدید مطرح شد، نگاه به اخلاق، نگاهی مبتنی بر اصول شد و در واقع، استدلال ورزی اخلاقی اهمیت بسیاری پیدا کرد. امروزه دیگر درحوزه اخلاق، صرفا به فضائل کلی بسنده نمی شود بلکه مهم این است که فرد چه میزان دلایل اخلاقی در دست دارد که می توان آنها را در منظر دیگران مورد نقد و بررسی قرار داد. ما با استدلالهای اخلاقی روبه رو هستیم که مبتنی بر آموزه های مکاتب مختلف اخلاقی است.
رابطه اخلاق پزشکی با دین
وی در مورد رابطه اخلاق پزشکی و دین گفت: اخلاق پزشکی به معنای مدرن کلمه بیشتر مبتنی بر اخلاق سکولار است. اخلاق سکولاری که منشأ هنجارمندی است. احکام اخلاقی مبتنی بر عقل و دستاوردهای عقل مستقل از دین است. اگر مراد از اخلاق دینی همان فقه باشد، باید بگویم که اخلاق پزشکی با فقه پزشکی تفاوت دارد. اخلاق پزشکی از اخلاق دینی نشأت نمی گیرد اما به یک معنا، بسیاری از اصولی که از منظر اخلاق دینی -و نه فقه- جهان شمول است را در اخلاق سکولار نیز می توان پی گرفت. منظورم این است که بین اخلاق دینی و اخلاق سکولار، همپوشانی بسیاری به چشم می خورد.
اما اگر در خصوص رسیدن به داوری اخلاقی موجه از متخصصین اخلاق پزشکی سؤال کنید، آنها خواهند گفت که ما با ادله اقامه شده سر و کار داریم و این بحث و فحص را مبتنی بر آنچه در اخلاق سکولار مطرح می شود دنبال می کنیم؛ البته اخلاق دینی هم، مثل عطری که در فضا پخش است، می تواند ممد باشد و به این معنا هیچ تعارضی هم با آن اصول کلان ندارد.
دباغ افزود: اما اگر مراد فقه پزشکی باشد، این دیگر با اخلاق پزشکی متفاوت است چون مبانی و مبادی انسان شناختی، وجودشناختی و معرفت شناختی آنها با هم تفاوت دارد. آنچه در حال حاضر به اخلاق پزشکی موسوم است، اخلاق پزشکی سکولار است. مبادی و مبانی اخلاق دینی جهاشمول با اخلاق پزشکی متفاوت نیست بلکه اخلاق دینی از فقه دینی متفاوت است.
اخلاق، آن اصول جهان شمول اخلاقی است که به عنوان مثال درآموزه های اسلامی و قرآن و یا در ده فرمان کتاب مقدس هم آمده است. این اصول جهان شمول خیلی از مواقع با آنچه که موسوم است به اخلاق سکولار در تناسب است. اگر می خواهیم برای پاره ای از پرسش ها، پاسخ های بهتری پیدا کنیم، باید اخلاق پزشکی با فقه پزشکی تعامل و داد و ستد داشته باشد، به این معنا که مبادی و مبانی تصوریه و تصدیقیه هر یک بازشناخته شده و ربط و نسبت میان آنها مشخص شود.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه اخلاق پزشکی بی نیاز از حقوق پزشکی نیست و رابطه این دو یک رابطه تعاملی است، یادآور شد: احکام اخلاقی، یک امر شخصی است اما حقوق متکفل نگارش قوانینی است که ضمانت اجرایی دارند. بحث هایی که در حوزه اخلاق پزشکی مطرح می شوند می توانند به حقوقدانان کمک کنند قوانینی را بنویسند که به رفع مشکلات کمک کنند. در واقع حقوق، کوچک شده اخلاق است و اگر چنین نباشد، نظم مدینه به هم می خورد.
وضعیت اخلاق پزشکی در ایران در مقایسه با کشورهای غربی
وی در مورد جایگاه ایران در زمینه اخلاق پزشکی گفت: تصور می کنم که به یک معنا در آغاز راه هستیم. چند سال است که اخلاق پزشکی خیلی جدی گرفته شده و به همین دلیل من هم خوش بین هستم؛ یعنی به نظرم می رسد که با توجه به مراکزی که در ایران وجود دارد و طرح های مختلفی که اجرا می شود، آینده بهتری را در این حوزه پیش رو داریم. این تفکیک بین اخلاق پزشکی و فقه پزشکی نیز باید رفته رفته روشن شود و این نکته جا بیافتد که سخن از تعامل میان این دو است، نه نفی یکی به نفع دیگری.
دباغ افزود: اخلاق کاربردی در دل اخلاق هنجاری است. نظریاتی که در اخلاق هنجاری به آن می رسیم اعم از اخلاق نتیجه گرا، فضیلت گرا و فایده گرا را در مسائل اخلاق پزشکی به کار می بندیم تا به داوری های اخلاقی موجه برسیم. بنا براین جزو هر دو است.
نیاز متخصصان اخلاق پزشکی به بحثهای فرااخلاق
وی افزود: متخصص اخلاق پزشکی که در مقام تولید علم است باید فرااخلاق را بداند اما پزشک لزومی به فراگیری فرااخلاق ندارد و بهتر است اخلاق هنجاری بداند چراکه آشنایی با نظریات و مکاتب اخلاق هنجاری می تواند آنها را برای حل مسائل حوزه اخلاق پزشکی یاری کند.
مباحث ژنتیکی و انقلابی که در پزشکی با این رشته ایجاد می شود
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در مورد انقلابهای جدید در عرصه پزشکی اظهار داشت: حکم اخلاقی "همانند سازی" با "مهندسی ژنتیک" متفاوت است. هابرماس فیلسوف مشهور آلمانی کتابی در باب مهندسی ژنتیک نوشته است. همانند سازی مصارف درمانی دارد اما مهندسی ژنتیک مقوله دیگری است و محل بحث است.
فلاسفه در تفاوت انسان با حیوان می گویند که انسان موجود ابزارساز است اما حیوان نمی تواند ابزار بسازد و این یکی از رموز تفوق انسان بر حیوان است. شاید خیلی از حیوانات از نظر جسمی قوی تر از ما باشند اما این انسان است که با ابزار، آنها را مهار می کند.
وی تصریح کرد: این مباحث در حوزه مهندسی ژنتیک بسیار جدی است. برخی با استدلال های فایده گرایانه مهندسی ژنتیک را به نفع بشریت می دانند، هرچند که ممکن است یکی این وسط فدا شود. عده ای دیگر هم با استدلال های وظیفه گرایانه که مبتنی بر کرامت انسانی است با این مسئله مخالف هستند.
نظر شما