پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۳ شهریور ۱۳۸۸، ۹:۲۰

نوجوانان تئاتری "ادیپ" را در سوله پرورش قارچ تمرین و اجرا می‌کنند

نوجوانان تئاتری "ادیپ" را در سوله پرورش قارچ تمرین و اجرا می‌کنند

حمید پورآذری این روزها به همراه گروهی 35 نفره از نوجوانان علاقمند تئاتر در یک سوله پرورش قارچ ، مشغول تمرین نمایش "ادیپ" برای اجرای آن در این سوله هستند.

به گزارش خبرنگار مهر، شاید یکی از دلایل نبود توجه لازم به تئاتر نوجوانان فقدان متولی مشخص برای تئاتر کودک و نوجوان است. پورآذری سرپرست گروه تئاتر "پاپتی‌ها" نیز که این روزها مشغول تمرین اثری کارگاهی با نوجوانان علاقمند به تئاتر در فرهنگسرای بهمن است هم همین دلیل را عامل نداشتن تولیدات مناسب در عرصه تئاتر کودک و نوجوان می‌داند.

پورآذری که با حدود 35 بازیگر نوجوان نمایشنامه "ادیپ" را تمرین می‌کند معتقد است کل تئاتر ایران متولی درستی ندارد و همین باعث شده تئاتر در ایران مظلوم واقع شود و مدیران بیشتر برای بالا بردن ارقام خود به تئاتر نگاه کنند. وی نبود متولیانی که دغدغه تئاتر داشته باشند را از دلایل مهم پیشرفت کند تئاتر می‌داند.

وی از فرهاد مهندسپور به عنوان یک مدیر لایق و شایسته برای تئاتر یاد می‌کند و روند و عملکرد اشتباه اهالی تئاتر را دلیل ناکام ماندن فعالیت‌های وی و کناره‌گیری از مدیریت می‌داند. پورآذری این حرف‌ها را در حالی می‌زند که گروه با حرارت در حال جنب و جوش و آماده سازی خود برای تمرین است.

تعدادی پسر و دختر نوجوان با شوق فراوان در سوله‌ای که پیشتر مخصوص پرورش قارچ بوده گرد هم آمده‌اند تا با کارگردانی پورآذری تجربه‌ای جدی را در زمینه تئاتر پشت سر بگذارند. او می‌گوید: اینها در کلاس‌های تیرماه 87 مدرسه بازیگری تئاتر فرهنگسرای بهمن ثبت نام کرده بودند. به همین دلیل از همه آنها برای اجرای نمایش استفاده کردم تا انگیزه‌شان از بین نرود.

وی ادامه می‌دهد: متأسفانه مؤسسات آموزشی ما تبدیل به بنگاههای درآمدزایی شده‌اند در صورتی که باید در این مؤسسات بستری فراهم شود تا علاقمندان به هنر تئاتر و شرکت‌کنندگان در کلاس‌های آموزشی با تئاتر روز و تمرین کارگاهی آشنا شوند. باید خلاقیت‌ها پرورش یافته و در کلاس‌ها پردازش تخیل اتفاق بیفتد.

پورآذری پارسال نمایش "حسینقلی مردی که لب نداشت" را با برخی نوجوانان افغانی علاقمند به تئاتر در سالن کوچک مولوی به صحنه برد که مورد استقبال قرار گرفت. او با اشاره به نبود حمایت‌های لازم از اجرای این نمایش می‌گوید: ما برای سالن اجرا نیز مشکل داشتیم. در حالی که آن نمایش می‌توانست به عنوان نمونه‌ای جدی در تئاتر نوجوان مورد حمایت قرار بگیرد.

وی می‌افزاید: تمرین نمایش "ادیپ" هم با همت شهرام کرمی مدیر هنری فرهنگسرای بهمن و شکرخدا گودرزی مدیر مدرسه تئاتر فرهنگسرا در این سوله که به گالری شماره 2 فرهنگسرا معروف است، انجام می‌شود. با همکاری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و این دوستان نمایش "ادیپ" را در همین سوله اجرا خواهیم کرد.

سر و صدای گروه زیاد شده و در سمت راست در ورودی سوله گروه موسیقی در حال آماده کردن سازهای خود هستند. سقف سوله با داربست‌های سفید پیش‌ساخته که اشکالی هندسی را به وجود آورده‌اند پوشیده شده که در نگاه اول گمان می‌شود برای آبیاری قطره‌ای از آنها استفاده می‌شده است. سقف نیز با شکست‌های زاویه‌دار فضایی خاص را به وجود آورده است.

با این وجود داربست‌ها مورد استفاده نوجوانان تئاتری قرار می‌گیرد و هر کدام چه دختر و چه پسر با چابکی خاصی خود را از آنها آویزان می‌کنند و بالا می‌روند. ابتدا گمان می‌کردیم شیطنت و انرژی آنها باعث این کار می‌شود ولی دقایقی بعد متوجه می‌شویم این نیز جزئی از نمایش است و گروهی از بازیگران از بالای داربست‌ها به ایفای نقش خود می‌پردازند.

فضای گسترده سوله این سئوال را برای ما ایجاد کرد که جایگاه تماشاگر کجا قرار می‌گیرد. پورآذری با استفاده از جایگاهی متحرک تماشاگران را به صحنه‌های مختلف وارد می‌کند. در واقع گویی مخاطبان بر اتوبوسی سوارند که در فواصل زمانی مختلف آنها را وارد صحنه‌های مختلف در نقاط مختلف سوله می‌کند.

اما نوع سقف سوله و شکست‌های آن و همچنین آکوستیک نامناسب سالن باعث می‌شود صدای بازیگران و موسیقی در فضا گم شود که پورآذری معتقد است با ترفندی کوچک و محصور کردن هر کدام از صحنه‌های نمایش این اتلاف صدا کمتر خواهد شد. البته توقعی هم نمی‌توان از یک سوله پرورش قارچ داشت، زیرا قارچ‌ها برای رشد نیاز به آکوستیک بودن سوله ندارند.

با این‌ حال اختصاص سوله به تمرین گروه نمایش "ادیپ" و اجرای آن نیز جای شکر دارد. چون گروههایی هستند که در انتظار سالن تمرین اجرای نمایش را فراموش می‌کنند. گروه موسیقی ساز‌های خود آماده می‌کنند. نوازنده‌ای که در "غلتشن‌ها" با پورآذری همکاری کرده روی "کاخن" ساز چوبی صندلی‌مانند قرار می‌گیرد که بیشتر در موسیقی اسپانیایی از آن استفاده می‌شود.

بعضی از بازیگران نوجوان هم با علاقه گونه‌ای از سازهای پرکاشن را به دست می‌گیرند. انرژی و علاقه این نوجوانان شور و حالی خاصی به فضا می‌دهد و افسوسی نیز به همراه دارد که چرا نباید به این انرژی و علاقه و فعالیت گروهی توجه لازم شود و مدیرانی که مدعی حمایت از هنر و کشف استعدادهای نوجوان و جوان هستند، از اینگونه فعالیت‌ها حمایت کنند.

بازیگران به سه دسته تقسیم می‌شوند و گروهی بالای داربست‌ها قرار دارند. موسیقی نواخته می‌شود و ما شاهد اجرایی جالب از نوجوانان هستیم که با حرارت به همسرایی مشغولند: "بی‌گناهم، گلایه دارم، تقصیر من نبود..." و "چیزی نگو، حرفی نزن، جای تو توی قفسه / تو این هیاهو سکوت تو مقدسه". نوجوانی هم با آواز افغانی می‌خواند "از بخت بدم، فریاد زدم، ای وای خدایا..."

پورآذری می‌گوید که لوح فشرده موسیقی نمایش را به همراه بروشور در زمان اجرا به تماشاگران می‌دهند تا اینگونه ارتباط مخاطبان بعد از اجرای نمایش نیز تداوم داشته باشد. بعد از تمرین بخش‌هایی از موسیقی نمایش گروه خود را برای تمرین صحنه‌های مختلف آماده می‌کند.

پورآذری از ما می‌خواهد به راهروی بیرونی در ورودی سوله برویم. در بیرون از سالن هم چند بازیگر نوجوان حضور دارند و آماده هستند که با اشاره کارگردان کار خود را شروع کنند. پسری با دوچرخه از راه می‌رسد و ما متوجه می‌شویم نمایش از میان تماشاگران از بیرون در ورودی سوله آغاز می‌شود.

پسر در جستجوی یافتن سالن اجرای نمایش است و از حاضران سؤال می‌کند و در این بین نوجوانان بازیگر دیگری که در میان تماشاگران هستند با وی ارتباط برقرار و بازی می‌کنند. سپس به داخل سوله راهنمایی می‌شویم و در میان جمع بازیگرانی قرار می‌گیریم  که به صورت مستطیلی ما را احاطه کرده‌اند.

بازیگران رو به ما و تماشاگران فرضی شروع به خواندن شعری می‌کنند و از آنجا ما در جایگاه متحرک فرضی تماشاگران قرار می‌گیریم و به سمت صحنه دیگر نمایش در مقابل در ورودی سوله هدایت می‌شویم. پسر دوچرخه‌سوار در این صحنه نیز به دنبال مکان مورد نظر است و همزمان تعدادی بازیگر از بالای داربست‌ها آویزان می‌شوند ولی پسر متوجه‌شان نمی‌شود.

به سمت دیگر صحنه هدایت می‌شویم. برخی مواقع هماهنگی لازم بین گروه بازیگران با گروه موسیقی وجود ندارد و این باعث می‌شود برخی لحظات تمرین قطع و نکات لازم برای هماهنگی یادآوری شود. "ادیپ" در سوله پرورش قارچ فرهنگسرای بهمن به گونه‌ای تمرین و اجرا می‌شود که شاید سوفوکل هیچگاه در تخیلات خود نیز تصور چنین چیزی را نمی‌کرد!

شاید از نمایشنامه "ادیپ" تنها شخصیت ادیپ شاه در نمایش کارگاهی پورآذری و نوجوانان بازیگر مورد استفاده قرار گرفته؛ آن هم به گونه‌ای متفاوت. صحنه‌ها،‌ دیالوگ‌ها و اشعاری که خوانده می‌شود به گونه‌ای روایتگر وضعیت اجتماعی روز جامعه ایران هستند و این امر باعث برقراری ارتباط بیشتر ما با صحنه نمایش می‌شود.

آرام آرام خود را آماده ترک سالن تمرین می‌کنیم. گویا قرار است این نمایش اواخر شهریور یا نیمه اول مهرماه در همین سوله اجرا شود. عکسی دسته جمعی با بازیگران، گروه موسیقی و عوامل کار می‌گیریم. بعد از آن سوله را ترک می‌کنیم و امیدواریم  روزی شاهد ارزش‌گذاری مناسب روی این نوجوانان و نوجوانان و جوانان دیگر علاقمند به تئاتر باشیم.

کد خبر 946733

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha