به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از کتاب "بابانظر" (خاطرات شهیدمحمدحسین نظرنژاد) با حضور حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی خاموشی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، سرلشکر سید یحیی رحیم صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی کل قوا، محمدباقر قالیباف شهردار تهران، حسن بنیانیان رئیس حوزه هنری، همسر و فرزندان شهید نظرنژاد و جمعی از هنرمندان و نویسندگان حوزه دفاع مقدس در حوزه هنری تهران برگزار شد.
نخستین سخنران این مراسم بنیانیان بود که پس از پخش فیلم کوتاهی با عنوان "شاید این مرد ..." (درباره شهید نظرنژاد) به پشت تریبون رفت و با ذکر خاطرهای از دوران مسئولیتش در جذب خیرین مدرسهساز گفت: گاهی افراد میدانند کار خوبی میکنند اما عمق این کار را درنمییابند. مسلماً کسانی که خاطراتشان را از جنگ تحمیلی نقل میکنند، کسانی که آنها را تدوین میکنند، کسانی که آنها را چاپ میکنند، کسانی که آنها را توزیع میکنند و کسانی که مردم را به خواندن آنها ترغیب میکنند همه اینها کارشان باارزش است اما خودشان عمق کارشان را نمیدانند.
خاطرات دفاع مقدس ذخیرهای علمی برای تمدنسازی است
وی با بیان اینکه "خاطرات دفاع مقدس ذخیرهای علمی برای تمدنسازی است" افزود: در دوران دفاع مقدس سلسلهای از آدمهای پاک به جبهه میرفتند و آنجا یک ساختار تمدنآفرین شکل گرفته بود و اتفاقاً هر چه در سلسله مراتب مدیریت پیش میرفتی، روابط آدمها بیشتر تحت تاثیر ایمان بود. امروز این هنر تمدنسازی در در کتابهای خاطرات دفاع مقدس نهفته است و من امیدوارم از این راه، راه نجات بشر را استخراج کنیم.
شهیدان در مکتب عشق نکاتی را یاد گرفتند که بسیاری از دانشمندان آنها را یاد نگرفتند
در ادامه این مراسم سرلشکر صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی کل قوا با اشاره به جملهای که صبح دیروز در مراسم رژه نیروهای مسلح با آن مواجه شده است گفت: در آن جمله آمده بود "شهدا امامزادگان عشقاند که مزارشان زیارتگاه اهل یقین است". من باورم این است که شهیدان در مکتب عشق چیزهایی را یاد گرفتند که بسیاری از علما و دانشمندان ما در مکاتب علمی و فلسفی آن را یاد نگرفتند. من به شخصه جوانانی را سراغ دارم که وقتی مشکلی دارند و میروند به مزار شهدا و در بارگاهشان از آنان میخواهند مشکلشان حل شود آن مشکل واقعاً حل میشود.
"بابانظر" با واقعیات جنگ تطبیق دارد
وی در ادامه با بیان اینکه بیش از نیمی از کتاب "بابانظر" را خوانده و با بیان اینکه "این کتاب با واقعیتهای جنگ تطبیق دارد و در آن غلو نشده است" افزود: نویسنده و کسی که خاطرات شهید نظرنژاد را از نوار پیاده کرده و نیز ویراستار کار هنرمندانهای انجام دادهاند. تنها در نگارش نام بعضی مکانها اشتباهات کوچکی صورت گرفته است.
صفوی ابراز امیدواری کرد که این کتاب نیز مانند کتاب "خاکهای نرم کوشک" که به گفته او فروردین ماه امسال هفتاد و چهارمین چاپ آن منتشر شد مورد استقبال قرار گیرد.
مشاور عالی فرماندهی کل قوا در ادامه به بیان خاطراتی از بابانظر پرداخت و گفت: اولین باری که او را دیدم به همراه شهید رستمی (فرمانده عملیات سپاه خراسان) بود که تنومند و کشتیگیر و البته اندکی اخمو بود. به هر حال او را فرماندهی دلاور که بیشتر همراه با سردار قالیباف بود دیدم و البته او و بسیاری دیگر از بزرگواران گوی سبقت را از بنده و آقای قالیباف ربودند.
اعلام آمادگی پرویز پرستویی برای ایفای نقش در فیلم "بابانظر"
در ادامه این مراسم مصاحبهای با پرویز پرستویی بازیگر سینما پخش شد که وی در آن ضمن تجلیل از رشادتهای شهید نظرنژاد آمادگی خود را برای ایفای نقشی در فیلمی که پیشنهاد کرد از زندگی وی ساخته شود اعلام کرد.
سپس محمدباقر قالیباف شهردار تهران و همرزم سابق شهید نظرنژاد سخنانش را با بیان خاطرهای از وی آغاز کرد و گفت: من شهید نظرنژاد را برای نخستین بار در روزهای جوانیام زمانی که تازه انقلاب اسلامی به پیروزی رسیده بود و ما هم در شور و تاب این پیروزی بودیم دیدم. یادم هست آن زمان هنوز بسیج به معنای امروز شکل نگرفته بود. با این حال من یک بسیجی بودم.
خاطرات شهردار تهران از شهید نظرنژاد
شهردار تهران ادامه داد: خاطرم هست جمعی از جمله شهید نظرنژاد، شهید علیمردانی، شهید نعمانی، شهید اسداللهی و شهید رستمی به عملیات سپاه خراسان آمده بودند که واقعاً از تودههای مردم برخاسته بودند و طیفی دیگر هم بودند که بچههای ایدئولوژیک و درس خوانده آن زمان بودند. قرار بود آدمهایی را که اهل سواد نبودند از سپاه اخراج کنند که از جمله آنها شهید نظرنژاد و چند نفر دیگر بودند. به هر حال اسامی این افراد را پشت شیشه قرارگاه چسبانده بودند.
همرزم سابق شهید نظرنژاد افزود: بارها این موضوع تکرار شد اما آن افراد به این حرفها توجه نکردند. یکروز شهید نظرنژاد آمد داخل قرارگاه و کسی را که اسم این افراد را چسبانده بود پشت شیشه دنبال کرده بود و تا او را پیدا کرد و با توجه به جثه تنومندش او را از زمین بلند کرد و به او گفت "این چی چی ئولوژی است که تو میگویی (نظرنژاد نمیدانست کلمه ایدئولوژی را تلفظ کند) و آن را زدهای پشت شیشه، این سر خودکار توست یا نوک تفنگ من؟! اگر یک بار دیگر ببینم اسم من را زدهای آنجا بلایی سرت میآورم که ... من به عشق امام خمینی (ره) آمدهام و نه از شما حقوق میخواهم نه مرخصی نه هیچ چیز دیگر، تو چهکارهای که به من بگویی بروم جبهه یا نروم؟!"
قالیباف گفت: نظرنژاد ماهها فرمانده من بود و من اولین پس کلهایها را در جبهه سوسنگرد و قبل از عملیات سوسنگرد از او خوردم! او در شجاعت و تدبیر به ویژه در زمان دشواریها بینظیر بود و این هم به خاطر روحیه شهادت طلبیاش بود که به او سکینه میداد. صحنههای زیادی بود که من لرزیدم اما او نلرزید.
شهردار تهران که حدود 30 ساعت قبل از شهادت نظرنژاد با او گفتگویی مفصل داشته است در ادامه به بیان خاطراتی دیگر از او پرداخت و گفت: نظرنژاد که آن زمان میخواست برود جبهه کردستان، آمد پیش ما و من و شهید موسوی در اتاق بودیم. او عادت خاصی داشت. وقتی میخواست حرفی جدی بزند اول چشمش را - که نداشت و از حدقه درآمده بود - مالش میداد و ما میفهمیدیم که میخواهد حرفی جدی بزند. این کار را کرد و شروع کرد به صحبت کردن که از شروع دوباره آن نوع برخوردهایی که آن اول با او صورت گرفته سخن گفت.
نظرنژاد هشدار میداد "دوباره آن ایدئولوژی چیها در جامعه حاکم شدهاند"
وی ادامه داد: نظرنژاد گفت "دوباره آن ایدئولوژی چیها در جامعه حاکم شدهاند و حتی در محیط سپاه هم باز همان ارتباطات گذشته برگشته است". از من و سردار قاآنی گله کرد و گفت "شماها من را رها کردید"و آخرش هم زد زیر گریه و بلند بلند و مردانه گریه کرد. بعد تکیه زد به دیوار و گفت "خدایا از این به بعد سر سخنم با توست و دیگر با بندگان خدا کار ندارم". او خطاب به من گفت "آقا باقر تو با من بودهای، آیا جایی بوده است که من بترسم و خاکریزی بوده که نرفته باشم و جایی بوده که مرگ قطعی بوده باشد و من نرفته باشم؟"
قالیباف به نقل از نظرنژاد گفت: خانواده من در طول زندگیم از من خیری ندیدهاند و همهاش دنبال درمان من بودهاند و من را تحمل کردهاند. حق من دیگر شهادت است و خدا دیگر تا کی میخواهد من را امتحان کند. خدایا! اگر من را دوست داری دیگر بس است، نپسند کنار پیاده رو بخوابم و بمیرم.
شهردار تهران گفت: یک شب بعد از اینکه نظرنژاد به سمت اشنویه به راه افتاد خبر دادند که در ارتفاعات آنجا به خاطر کمبود فشار هوا ترکشهایی که در سرش بوده جابجا شده و خونریزی کرده و به شهادت رسیده است.
ما به عنوان رزمنده نباید از جامعه طلبکار باشیم
این همرزم شهید نظرنژاد در طول 8 سال دفاع مقدس گفت: چیزی که امروز در حوزه دفاع مقدس بیش از هر چیز ما را آزار میدهد و باید جلو آن را بگیریم تحریف در جنگ است و باید اجازه ندهیم در جنگ تحریف اتفاق بیفتد. ما خودمان به عنوان رزمنده نباید از جامعه طلبکار باشیم همانطور که شهید نظرنژاد طلبی نداشت. در آن طرف هم نباید کسانی که ما یکروز به آنها در جبههها محتاج بودیم اما نیامدند امروز طوری رفتار کنند و حرف بزنند که انگار همه کاره جبهه آنها بودهاند. به هر حال تنها راه نجات جامعه از مشکلات، فرهنگ دفاع مقدس است.
در ادامه این مراسم و پس از پخش فیلمی از مصاحبهای با فرزندان شهید نظرنژاد (مصطفی و مرتضی) و نیز مرضیه نظرنژاد (همسر بابانظر)، مرتضی سرهنگی رئیس دفتر ادبیات مقاومت حوزه هنری در سخنانی با تاکید بر اهمیت خاطرات دوران دفاع مقدس گفت: سربازهای زمان جنگ پیر میشوند اما یک رفتار میتواند آنها را 20 ساله نگه دارد و آن بیان یا نوشتن خاطراتشان است.
وی همچنین بر لزوم استفاده رسانهها از زبان تعهدی به جای زبان تبلیغی در بیان خاطرات جنگ تاکید کرد و در پایان سخنانش ابراز امیدواری کرد به کمک شهرداری تهران و وزارت آموزش و پرورش، کتابهای "دا" و "بابانظر" میان معلمان تهران توزیع شود.
تاکید دکتر خاموشی بر گردآوری و بیان خاطرات شهداء دفاع مقدس
در پایان این مراسم نیز حجتالاسلام دکترخاموشی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی با بیان اینکه بهترین کتاب برای درک محتوای کتاب "بابانظر"، کتاب "عین الحیات" علامه مجلسی است گفت: ما بعضی اوقات دنبال انسان کامل تصوریمان میگردیم اما نباید خیلی دنبال تصور بدویم. من "بابانظر" را سه روزه خواندم و مقداری هم ویراستاری کردم و تحویل دفتر ادبیات مقاومت دادم.
وی در ادامه با تبریک شهادت بابانظر به خانواده وی گفت: وظیفه ما این است که راه آنها را با بیان خاطراتشان ادامه دهیم و احیاء ادبیات دفاع مقدس و بازگشت به همان ادبیات اوایل انقلاب تنها راه برونرفت ما خواهد بود.
در پایان این مراسم با اهدای لوحهای سپاسی به مصطفی رحیمی، سیدحسین بیضایی (دستاندرکاران تدوین این کتاب) و اعضای خانواده بابانظر، از آنها تقدیر شد.
نظر شما