پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۴ مهر ۱۳۸۸، ۸:۳۶

ویژگی داستان "بوبوک" در اوج به پایان رسیدن آن است

ویژگی داستان "بوبوک" در اوج به پایان رسیدن آن است

بنفشه اعرابی کارگردان نمایش "بوبوک" در نشست خبرگزاری مهر با اشاره به عادت به عنوان دغدغه داسایفسکی در آثار خود در اوج به پایان رسیدن داستان را از ویژگیهای داستان بوبوک دانست.

به گزارش خبرنگار مهر، نمایش "بوبوک" برگرفته از داستان فیودور داستایفسکی به کارگردانی بنفشه اعرابی داستان زندگی هشت انسان را در دنیای پس از مرگ روایت می‌کند. در مقاطعی از نمایش صدایی پخش می‌شود که حاکی از تفکر نویسنده‌ای جوان دارد که برای مراسم تشییع یکی از نزدیکان یا دوستان خود به قبرستان آمده و صداهایی را از زیر زمین می‌شنود.

از طرفی افرادی که در دنیای پس از مرگ و در قبر‌های خود زندگی می‌کنند بر سر عادتهای خود به تقابل با یکدیگر می‌پردازند. اما به مرور زمان و حرکت به سمت زوال جسمی تفکر این انسان‌ها دستخوش تغییر می‌شود. طراحی صحنه نمایش از سطوحی متفاوت شکل گرفته که رشته‌ای مشترک به تمامی افراد که دارای پوششی عادی هستند وصل شده است.

همچنین رشته‌های نخی از تمام فضای صحنه آویزان است و موسیقی نمایش بیشتر برگرفته از صداهایی است که فضای مورد نظر را به مخاطب منتقل کند. نمایش "بوبوک" در پنجمین جشنواره سراسری تئاتر ماه به صحنه رفته و جوایز بخشهای کارگردانی و بازیگری را از آن خود کرد.

بنفشه اعرابی نویسنده و کارگردان نمایش و بهرام سروری نژاد یکی از بازیگران "بوبوک" با حضور در خبرگزاری مهر به تشریح بخش‌های مختلف نمایش پرداختند.

*خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: چه تغییراتی در داستان "بوبوک" نوشته فیودور داستایفسکی ایجاد کردید تا به نمایشنامه تبدیل شود؟ آیا در روایت کلی داستان نیز تغییراتی را ایجاد کردید؟

- بنفشه اعرابی: "بوبوک" از داستانهای کمتر خوانده شده داستایفسکی در ایران است و بر خلاف آثار دیگرش که ظاهری تلخ دارند از طنازیهای ادبی و شخصیت‌ پردازیهای جالب استفاده شده که فضایی گروتسک به داستان می‌دهد. یکی از نکات درخشان داستان این است که در اوج به پایان می‌رسد و این امر باعث می‌شود که خواننده مداوم خیال‌پردازی کرده و تصویر سازی کند.
سعی کردم این خاصیت را در نمایشنامه حفظ کنم، یعنی نمایش در نقطه‌ای تمام شود که حتی بعد از تمام شدن کار هم امکان تصویر سازی و  تخیل برای مخاطب وجود داشته باشد.

* تا چه حد دخل و تصرف در داستان انجام دادید؟

- بعضی شخصیتها مثل شخصیت جوان نمایش از نظر من با جوان موجود در داستان متفاوت است. سعی کردم شخصیت جوان را در نمایش به گونه‌ای نشان دهم که فاصله مورد نظر داستایفسکی در نمایش بیشتر نمود پیدا کند. زیرا وی در واقع تفاوت دو نسل را بررسی می‌کند و من سعی کردم این تفاوت را بنا به شرایط اجتماعی خودمان بیشتر نشان دهم.

* نمایش "بوبوک" حال و هوایی معاصر نیز دارد. آیا این معاصر سازی توسط شما صورت گرفته یا از ویژگیهای داستان داسایفسکی است که در هر مقطع زمانی قابل تطابق است؟

- یکی از نکات درخشان این داستان این بود که همواره با جامعه ما همخوانی دارد. اولین باری که این داستان را خواندم نوجوان بودم. در آن زمان بسیار متحیر شدم که فردی از شرایطی اجتماعی متفاوت در زمان گذشته حرفی را می‌زند که با شرایط اجتماعی ما همخوانی دارد. ما این نمایش را در پنجمین جشنواره تئاتر ماه هم به صحنه بردیم ولی جالب اینجاست تماشاگرانی که اجرای جشنواره را دیده بودند گمان می‌کردند ما در اجرای عمومی نمایش تغییراتی را بنا به شرایط کنونی جامعه ایجاد کرده‌ایم در صورتیکه که اینگونه نبود و این اتفاق به صورت ناخودآگاه رخ داده بود. فکر می‌کنم اگر نمایش "بوبوک" یکسال دیگر هم اجرا شود همین احساس تازگی را دارد و این از ویژگیهای داستان است و من سعی کردم در نمایش نیز آن را حفظ کنم.

- سروری نژاد: آنچه برای من علاوه بر خوب بودن گروه به عنوان انگیزه‌ای برای حضور در این نمایش شد متن نمایشنامه و جذابیت آن برای من بود. این متن در هر زمانی می‌تواند خاصیت خود را داشته باشد زیرا "بوبوک" داسایفسکی با فاصله زمانی بسیاری نسبت به زمان معاصر نوشته شده ولی هنوز طراوت و تازگی خود را دارد. در زمان اجرا جشنواره همه از مفهوم و نوع کار و نوع روابط افرادی که در اثر تعریف می‌شود استقبال کردند. با وجود اینکه یک سال از اجرای نمایش در جشنواره گذشته نه تنها از تازگی نمایش کاسته نشده بلکه تازگی بیشتری نیز به دست آورده است. این خاصیت داستان‌ها و نمایشنامه‌هایی است که جهانی هستند. این جهانی بودن باعث می‌شود که در هر زمانی معنا و مفهوم تازه‌ای دارند و کهنه نمی‌شوند. این داستان خیال داستان پردازی برای مخاطب ندارد و این نمایشنامه نیز همین خاصیت را دارد که باعث جذاب‌تر شدن کار شده است.

* در بحث اقتباس چه نکاتی را مدنظر قرار دادید تا شاکله کلی داستان و روایتی که نویسنده داستان مد نظرش بود حفظ شود؟

- اعرابی:  این به نگاه فرد به اثر و زاویه دید او بر می‌گردد. معتقدم برای تبدیل یک داستان به نمایشنامه باید به سمت عناصری که قابلیت تصویری و دیده شدن دارند.

* شما کدام بخشها را از داستان "بوبوک" انتخاب و تصویری کردید؟

- داستان "بوبوک" خاصیت تصویری دارد و وقتی آن را می‌خواندم مدام تصاویر را می‌دیدم یعنی نویسنده توانسته بود به من تخیل و ذهنیت بدهد. سعی کردم همان تخیل و ذهنیت را وارد نمایشنامه کنم حتی در مونولوگ‌هایی که در داستان وجود دارد نیز تصویر سازی شده است.

* آیا تغییری در زبان داستان "بوبوک" دادید یا نه؟

- دو ترجمه فارسی از داستان "بوبوک" و یک ترجمه انگلیسی از آن داشتم. در یکی از ترجمه‌های فارسی که متعلق به پیش از انقلاب بود کلماتی عجیب به کار رفته بود و ترجمه دیگر نیز ضعیف بود. ولی بعضی کلمات عجیب که در ترجمه اول به کار گرفته شده بود بخشی از تفاوت میان این شخصیتها و آدمهایی که تاریخ مصرفشان گذشته را نشان می‌دهند. بخشی از این کلمات را انتخاب، بعضی را حذف و برخی را نیز تعدیل کردم.

* ما با فضایی انتزاعی روبرو هستیم، دنیایی که تعدادی مرده در قبرهای خود زندگی می‌کنند و با هم ارتباط برقرار می‌کنند. آیا بازی در این نمایش با نمایشهایی که فضایی واقع‌ گرایانه دارند برای شما متفاوت بود یا نه؟

- سروری نژاد: ما در این کار سعی نداشتیم که در نوع بازی مانند ارواح بازی کنیم. شاید اگر کارگردانی دیگر این کار را کارگردانی می‌کرد شاید از حرکاتی ارواح گونه استفاده می‌کرد. اما در نمایش "بوبوک" حتی به لحاظ گریم نیز تنها برخی از چهره‌ها دچار دگرگونی شده است. در "بوبوک" تنها موقعیت افراد متفاوت شده است. زمانی در بالا و روی زمین زندگی می‌کردند و حال زیر زمین و در قبرهای خود. حتی برخی از این افراد به زندگی حاضر خود عادت کرده و آن را پذیرا شده‌اند. کسانی که تازه وارد این فضا می‌شوند برایشان غریب است ولی به طور کلی روابط موجود آدمها در این نمایشنامه عادی است و تنها زمانی احساس می‌کنند که در قبر به سر می‌برند که کلمه "بوبوک" را می‌شنوند. اگرعنوان نشود که این افراد مرده‌اند شاید مخاطب در وحله اول متوجه نشود که تعدادی مرده در صحنه قرار دارند و کنجکاو شود که این موقعیت و مکان کجاست. به همین خاطر تفاوت آنچنانی با بازی‌های دیگر نداشته است.چیزی که بیشتر در این نمایش و بازی‌ها مدنظر ما بوده این است که درک کنیم که روی زمین زندگی نمی‌کنیم و این درک بیشتر ذهنی است و شاید در بازی‌ها تأثیری نگذارد. این آدم‌ها نمی‌دانند که بعد از تجزیه شدن چه اتفاقی برای‌شان می‌افتد ولی با این حال روابط عادی خود را با هم حفظ می‌کنند. شاید به نوعی این روند عادت کردن ما به زندگی روزمره در زندگی موجود در نمایش "بوبوک" نمود پیدا می‌کند و ما تنها سعی کردیم که دنیای مردگان را در پس زمینه ذهن خود داشته باشیم.

- اعرابی: آقای سروری نژاد به نکته خوبی اشاره کردند. بحث عادت دغدغه داسایفسکی که در "خاطرات خانه اموات" هم به آن اشاره می‌کند و می‌گوید وقتی ما انسانها با موقعیت جدیدی مواجه می‌شویم خیلی نسبت به آن جبهه می‌گیریم ولی با گذشت زمان به آن عادت می‌کنیم. عادت روی زمین و بعد از مرگ دغدغه داسایفسکی است.

* مخاطب با فضایی روبروست که با اشارات موجود در نمایش متوجه می‌شود که شاهد دنیای مردگان است. در برخی از صحنه‌ها شاهد اغراق‌هایی در بازی‌ها هستیم که این اغراق حتی حد و مرز فضا را شکسته و فضای کلی‌تری را نشان می‌دهد. البته این اغراق برای نشان دادن تفاوت میان زندگی روزمره با زندگی پس از مرگ تا حدی کمک می‌کند. در مقام کارگردان و بازیگر چه حد و مرزی را برای این اغراق‌ها در نظر گرفتید؟

- ما تصمیم گرفتیم که به ذهن مخاطب خود القاء کنیم که افراد موجود در نمایش "بوبوک" محدود هستند. بعد به لحاظ اجرایی حرکاتی را اضافه کردیم که با تدابیر خاصی این اضافه شدن انجام شد. در نمایش تنها کسانی دارای اغراق در حرکات هستند که بیشتر از سایرین در قبرستان و دنیای مردگان حضور دارند مانند ژنرال و پیشکار.

* در زمان تمرین نمایش اغراق بیش از حدی در بازیگران وجود داشت که زیاد قابل درک نبود ولی در اجرا این اغراقها خیلی حساب شده و به جا در بازیها دیده می‌شد. چه قالبی را برای اغراقها در نظر گرفتید تا در شکل گیری فضا تأثیرگذار باشد؟

- سروری نژاد: محدودیت برای برخی از نقش‌ها نظیر ژنرال وجود ندارد و از این رو برخی چارچوبها را می‌شکند و این به خاطر حضور بیشتر ژنرال و پیشکارش در این فضاست. در نمایش‌های گروتسک نوعی اغراق در بازیها وجود دارد.

* شما در تجربه قبلی خود نیز در نمایش "مجسمه‌های یخی" نیز که اثری گروتسک بود به ایفای نقش پرداختید...

- تجربه بعدی که خود آن را کارگردانی خواهم کرد نیز گروتسک است. در گروتسک ترس و واهمه،‌ خنده و چندش آوری داریم که عناصر تشکیل دهنده گروتسک هستند. هر کارگردانی بنا به سلیقه خود برخی را پر رنگتر و کمرنگتر می‌کند. بازی در اینگونه نمای‌ها به نوع کاراکتر باز می‌گردد.

در "مجسمه‌های یخی" نقش خبرنگاری کنجکاو و در عین حال ترسو را بازی می‌‌کردم که در وجه ترسو بودن وی اغراق انجام شد. در نمایش "بوبوک" نقش ژنرالی را بازی می‌کنم که وجه تمایزاتش با خبرنگار "مجسمه‌های یخی" زیاد است. ژنرال خود را بالاتر از دیگران می‌داند و ما خیلی روی فیگور‌های وی تأکید داشتیم. خیلی دوست دارم که برخی از کلمات و جملات ژنرال در قالب حرکت بیان می‌شود که با هماهنگی با کارگردان انجام شد. بخشی از ویژگی‌های شخصیتی ژنرال را پر رنگتر کردیم و در آنها به نوعی اغراق کردیم.

- اعرابی: آقای سروری نژاد درک خوبی از نقش داشتند و منظور من را خیلی خوب فهمیدند ولی دوستان دیگر اینگونه نبودند و در تمرینات آنها را به سمت اغراق هدایت کردم و بعد در حدی که می‌خواستم این اغراقها را تنظیم کردم. بازیگران در تمرینات آزادی عمل داشتند و در نهایت دست به انتخاب و تعدیل زدم.

* فضای شکل گرفته تا چه حد به صورت کارگاهی شکل گرفته است؟ آیا از ابتدای فضای نمایش و چیزی که باید روی صحنه شکل می‌گرفت مد نظرتان بود و همان را اجرا کردید؟

- تا به حال نشده کاری را شروع کنم و ذهنیت آن را به صورت کامل نداشته باشم. در کارهای قبلی من از روز اول میزانسنهای مورد نظر و حتی طراحی صحنه مورد نظر را نیز روی کاغذ کشیده بودم. البته تعصبی روی آنها نداشته و ندارم زیرا به تمرینات نمایش و بازیگران موجود در آن بسیار اعتقاد و اعتماد دارم و سعی می‌کنم از فضای ذهنی آنها استفاده کنم. در نمایش "بوبوک" هم با یک فضای ذهنی تمرینات را شروع کردم ولی تعصبی روی آن نداشتم و شروع به اتود زدن کردیم. من اعتقاد خاصی به اتود زدن دارم و در تمرینات "بوبوک" اتودهای زیادی زدیم. اگر اجرای ما در جشنواره تئاتر ماه بسیار موفق بود به خاطر اتودهایی بود که در تمرینات می‌زدیم زیرا انرژی‌ اتودها در افراد گروه ذخیره می‌شود.

* آیا در مورد طراحی صحنه هم همین شیوه مورد استفاده قرار گرفت؟

- در مورد طراحی صحنه هم همین شیوه استفاده شد. با خانم پژمانفر اتودهای بسیاری برای طراحی صحنه داشتیم و با هم به یک ایده مشترک رسیدیم. قصدمان این بود که به سمت واقعگرایی صرف حرکت نکنیم و دوست داشتیم که المانی کار کنیم. فکر می‌کنیم در این راه به طور نسبی موفق شدیم.

بهرام سروری نژاد- بازیگر

* بازیگر می‌تواند در شکل گیری طراحی صحنه دخیل باشد؟ آیا شما در شکل گیری طراحی صحنه "بوبوک" تأثیرگذار بودید؟

- سروری نژاد: این موضوع بستگی به نوع هر نمایش دارد. در برخی از نمایش‌ها طراحی صحنه به بازیگر داده می‌شود و از او خواسته می‌شود که میزانسنهای مورد نظر را در آن طراحی انجام دهد. بعضی کارگردانها هم هستند که طراحی صحنه را بر عهده طراح گذاشته و در نهایت روی طراحی صحنه شکل گرفته میزانسن‌های خود را می‌دهند. اما خیلی از کارگردان‌ها که طراح صحنه هم هستند در طول تمرین‌ها مدام طراحی‌ صحنه را تغییر می‌دهند مثل نمایش‌های دکتر علی رفیعی. در نمایش "بوبوک" به صورت کارگاهی کار کردیم و خیلی اوقات اعضا گروه‌ نظر می‌دادند و مورد توجه کارگردان و طراح صحنه قرار می‌گرفت و تغییر مورد نظر در صورت مناسب بودن ایجاد می‌شد. فکر می‌کنم اگر بازیگر به طور کلی درک درستی از موقعیت و نمایشنامه داشته باشد طراحی صحنه نمی‌تواند خیلی در کار بازیگر مؤثر باشد و تنها به عنوان عنصری کمکی عمل می‌کند.

------------------

گفتگو از : فریبرز دارایی

کد خبر 952640

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha