دکتر قاسم پور حسن در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سؤال که دلیل توجه به مولوی از سوی غربیان چیست ؟ مولوی به چه نیاز بشر جدید پاسخ می دهد ؟ گفت : حقیقت این است که از دوران طلایی اسلامی در سده چهارم و پنجم هجری فیلسوفان ما متوجه غرب بودند بخصوص از زمانیکه غربیها در جنگهای صلیبی با اسلام آشنا شدند اما اینکه در دوره اخیر توجه زیاد غرب به ادبیات ،عرفان و تصوف اسلامی و ایرانی نشان داده می شود ناشی از دو مسئله بسیار مهم است .
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد : تصور مغرب زمینیان و مستشرقین این است که بنیاد اصلی تمدن اسلامی را تصوف، عرفان و ادبیات تشکیل داده است اوج تصوف ما را غزالی می دانند و روی غزالی شناسی بسیار کار کرده اند. اوج ادبیات و عرفان ما را مولانا می دانند .
پورحسن افزود: نکته دوم اینکه غربیها امروزه به خصوص در این 50 سال اخیر به شدت طرفدار این رویکرد شدند که تحولات اساسی در حوزه سیاست در کشورهای اسلامی و به خصوص ایران ناشی از دیدگاه عرفان است و نه دیدگاه فقها یا متکلمین و فیلسوفان .
وی افزود : لذا غربیها تصورشان بر این است که غزالی و مولانا و عرفای ما نقش بیشتری نسبت به فقها و متکلمین در حوزه سیاست داشتند. آیا این می تواند تکرار بشود یعنی آیا ما در دوره جدید هم می توانیم بگوئیم در حوزه اسلامی و به خصوص ایران عرفا و متصوفه خواهند بود که نقش اساسی در حوزه سیاست و یا انقلابها و جنبشهای اجتماعی را خواهند داشت. پس بنابراین ریشه نگاه آنها این است که آیا باز می توانند پیوندی میان عرفان، ادبیات و تصوف با سیاست برقرار کنند .
پور حسن در پاسخ به این سؤال که عشق از مفاهیم کلیدی جهان بینی مولوی است ما تا چه اندازه هم اکنون به این مفهوم نیاز داریم ؟ گفت : حقیقت این است که مفهوم عشق هم به لحاظ فلسفی و هم به لحاظ عرفانی در میان متفکران ما از جمله مولانا به عنوان یکی از مفاهیم اصلی تفکر آنها تلقی می شود وقتی فیلسوفان ما هم از عشق در نظام هستی یعنی مسئله ای به نام قهر و غلبه و مهر و محبت نسبت به طبقات یا مراتب موجودات سخن می گویند نشاندهنده آن است که اساس عالم بر چیزی به نام عشق یا همان دو وجه این مفهوم استوار است .
پور حسن یادآورشد : مولانا وجه فلسفی را در دیدگاهش دارد و مثالهایی هم که می زند انسان را نازل بر این می داند. نگاه دوم مولانا بر عشق در واقع برگرفته از عشقی است که در میان انسانها وجود دارد این عشق هم عشق معنوی است و هم عشق زمینی و مادی است. مولانا معتقد است که بدون عشق زمینی میان انسانها و میان موجودات، امکان پرداختن به عشق والاتر و عشق معنوی امکانپذیر نیست . عشق زمینی و مادی زمینه ساز و بسته است برای رسیدن به عشق والا و مطلق. مولانا این عشق را خداوند میداند .
نظر شما