به گزارش خبرنگار مهر، محله درقازی منطقهای است در کوچه پس کوچههای کن، خیابان حسینیه، بن بست دوم نشانی لوکیشینی است که بخش عمدهای از فیلم سینمایی "هیچ" در آن فیلمبرداری شده. یک روز جمعه که هوا بارانی بود و من فکر میکردم فیلمبرداری متوقف میشود، تصمیم گرفتم با هماهنگی گروه برای گزارش به پشت صحنه چهارمین فیلم بلند سینمایی کاهانی بروم.
اما بخت با ما یار بود و ساعت 11 بعد از باران شدید هوا آفتابی شد. در منطقه کن با کوچههای باریکی روبرو میشوم که به سختی حتی یک ماشین از آن عبور میکرد. محلهای که هنوز بافت قدیمی خود را حفظ کرده و میتواند مکانی خوب برای فیلمبرداری باشد. داخل همان خیابان حسینیه وارد کوچهای بن بست شدیم، ته کوچه خانهای قدیمی با دیوارهای سیمانی و دری آهنی به رنگ قهوه ای است.
با دو پله بلند سرازیر میشوم به حیاط، هنوز کار گروه شروع نشده و مشغول چیدن صحنه هستند. خانهای قدیمی که وسط حیاط حوزه کوچکی با کاشیهای فیروزهای و یک درخت بزرگ خرمالو سایهای در گوشه حیاط انداخته. یک تراولینگ در سمت راست حیاط در حال آماده شدن برای گرفتن پلان بعدی است.
مجید دربهشتی دستیار دوم کارگردان برای من توضیح میدهد که در صحنه قبل مهران احمدی "بیک" بچههای خود را به حمام برده است و از قرار معلوم صحنه بسیار خوبی بوده که با دشواری فیلمبرداری شده، چون مجبور بودند برای طبیعی جلوه دادن این صحنه بخار به آن اضافه کنند.
حمام تقریبا در حیاط قرار دارد، کنار خانه یا همان اتاق، عادل و یکتا (باران کوثری و احمد مهران فر) خانهای که سمت چپ حیاط است و توسط بچههای صحنه طراحی شده، متعلق به بیک و محترم (پانتهآ بهرام) و بچههای آنها امیر، حامد و مجید هستند. خانهای هم که با پله در بالا قرار دارد، متعلق به عفت و لیلا (نیره فراهانی و نگار جواهریان) است. آنها خانواده پر جمعیتی هستند که همه در کنار هم زندگی میکنند.
کم کم بازیگران که در حال گریم بودند وارد صحنه میشوند، صابر ابر با موهای نارنجی و یک شلوار ورزشی آبی، پیراهن مشکی و دمپایی که لخ لخ کنان با آن راه میرود، پانته آ بهرام با گریمی متفاوت و دامنی بنفش، پیراهن و روسری گلدار و... با دیدن آنها متوجه میشوم که آدمهای فیلم متعلق به چه طبقهای از افراد جامعه هستند.
نگار جواهریان، نیره فرهانی و باران کوثری هرکدام گریم و لباسهای متفاوتی دارند. مهران احمدی که شکل بینیش به خاطر شخصیت بیک کاملا تغییر کرده و به نظر کمی چاق شده، هم یکی دیگر از پدیدههای "هیچ" است. احمد مهرانفر عاشق فوتبال است و این از نوع گریم و لباس های او کاملا مشخص است. مهدی هاشمی (نادر) و مرضیه برومند (عمه) امروز بازی ندارند.
پانتهآ بهرام او از روزی میگوید که به همراه ابر و جواهریان برای خرید تا سر کوچه بن بست رفتهاند و به اندازهای با این گریم و لباس متفاوت شدهاند که مردم عادی به راحتی از کنار آنها میگذشتند. گویی که متعلق به همین محل هستند. همه به این موضوع میخندند.
هنوز صحنه آماده نشده و قصد دارم، زودتر به موضوع این فیلمنامه که شخصتهای جالبی دارد، پی ببرم. به همین دلیل سراغ کاهانی کارگردان و یکی از فیلمنامه نویسان فیلم میروم تا پاسخ کنجکاویهای خود را پیدا کنم. با او گوشهای ازحیاط مینشینیم تا بتوانیم از ایده اولیه فیلم صحبت کنیم. او در جواب میگوید: یک روز مهران احمدی ماجرایی را برای من تعریف کرد که بستر قصه "هیچ" شد و تصمیم گرفتیم با حسین مهکام آن را بنویسیم.
احمدی معتقد بود که چون من میخواهم فیلم خاصی بسازم که واقعی باشد به همین دلیل این ماجرا را برای من تعریف کرده است، من همان ابتدا آن را پسندیدم و به مهکام پیشنهاد همکاری دادم. به لحاظ ساختاری این فیلم در حال حاضر ربطی به آن ماجرا ندارد اما تم اصلی راحفظ کرده است.
وی که در فیلم "بیست" نیز به زندگی طبقه پایین جامعه پرداخته، درباره این موضوع میگوید: قصه "هیچ" ایجاب میکرد که در طبقه پایین جامعه روایت شود و البته آدمهای این فیلم فرودست تر از آدمهای "بیست" هستند. من به ساختن فیلم درباره این طبقه علاقمندم و فکر میکنم "هیچ" دراستای آثار قبلیام قرار دارد.
یکی دیگر از مشخصههای آثار کاهانی فیلمبرداری در لوکیشنهای محدود است وی دراین باره می گوید: "انتخاب لوکیشنهای محدود به روحیه من برمیگردد. دلم نمیخواهد راحت یک فضا را ترک کنم و به جای دیگری بروم. فضا چیزهایی دارد که نباید از آن بگذریم. این آدمها متعلق به این محیط هستند و با آن معنا پیدا میکنند."
وی در این فیلم از بازیگران حرفهای و چهره سینما و تئاتر استفاده کرده که میتواند با استقبال مخاطب همراه شود، کاهانی در این ارتباط میگوید: "این مسئله از قبل طراحی شده نیست. در زمان نگارش فیلمنامه به این موضوع رسیدیم که این قصه، شخصیتهای زیادی میخواهد و بازیگران را بر همین اساس انتخاب کردیم.
"من کار با حرفهایها را دوست دارم. چون میتوانم با آنها بحث و مشورت کنم. علاقه زیادی به شخصیتپردازی دارم و به کمک بازیگران آدمهایی خلق میکنم که قابل لمس باشند. نگاه من به هنرپیشه عامه پسند نیست. اگر قرار بود ازبازیگر غیرحرفهای استفاده کنم، قطعا باید مسیر دیگری را طی میکردم. تمرین کردن قبل از شروع کار و دورهم نشستن و صحبت کردن را خیلی دوست دارم. من به بازیگری علاقمندم، بازی درست و واقعی را متوجه میشوم و دوست دارم بازیگران را هم درگیر بحث کنم.
" بازیگران را بر اساس توانمندیهایشان انتخاب میکنم نه گذشته آنها. من نقش تکراری نمیخواهم و آنها نیز دوست ندارند کار تکراری انجام دهند. شاید خیلی از مردم بخواهند که بازیگران همیشه در نقشهایی که برای آنها محبوب شدند بازی کنند اما من احساس میکنم که به این کار نیاز نیست و باید در نقش شخصیتهای جدیدی بازی کنند."
عنوان آثار این کارگردان آسان اما پرمعنی است، به همین دلیل مطمئن هستم عنوان "هیچ" نیز به همین منوال انتخاب شده است، وی درباره این موضوع معتقد است: "این عنوان از درونمایه و فضای کار آمده و آن حرفی است که فیلم قرار است، بزند. من احساس می کنم در این خانواده با تمام فراز و نشیب و جذابیتهایش هیچ اتفاقی نمیافتد وآنها در انتها به هیچی میرسند که بدتر از هیچ اول است."
کاهانی که طراحی صحنه و لباس این پروژه را برعهده دارد، در این باره توضیح میدهد: "ادعای طراحی صحنه ندارم. اما به این دلیل کار را برعهده گرفتم که از واقعیتی که وجود دارد حراست کنم و البته جا دارد از همکاری حجت اشتری، ساسان فرهاد پور، سمانه ابوالقاسم حسینی و فرحناز نادری که در این ارتباط به من کمک کردند، تشکر کنم.
وی همچنین درباره فضای این کار اضافه میکند: " "هیچ" یک فیلم اجتماعی محسوب میشود و کاری که من انجام میدهم کنترل فضا به سمت واقعیت است. اجازه نمیدهم مخاطب بیدلیل بخندد یا گریه کند مگر اینکه این حالتها درارتباط با زندگی باشد. این فیلم به شدت شبیه زندگی است."
"فیلم "هیچ" دو نگاه دارد و هر دو متعلق به این خانواده است. در نگاه اول قصهای شروع میشود با همین آدمها و بعد، آن را تمام میکنیم و در نگاه دوم با همین آدمها قصه ادامه پیدا میکند و تمام میشود. شخصیت نادر (مهدی هاشمی) با دو ورودی که به این داستان دارد، اثراتی را روی این آدمها میگذارد."
کاهانی به تمرین و دورخوانی قبل از شروع فیلمبرداری اعتقاد دارد، به همین دلیل یک بخش جذاب پشت صحنه کارهای او، ارتباط بازیگران، کارگردان و فیلمنامهنویس پشت آن میز سفید در حیاط پشتی خانه قبل از فیلمبرداری است. وی در این ارتباط معتقد است: "ما برای این فیلم تمرینهای تک به تک ، دو به دو و گروهی در لوکیشن داشتیم. حتی قبل از فیلمبرداری چند روز در لوکیشن به نوعی زندگی کردیم."
در فیلمی که من در حال حاضر کار میکنم شخصیتپردازی بسیار مهم است. وقتی این اتفاق میافتد نقش بازیگرهم مهم میشود. البته برای "بیست" و"آدم" هم وضعیت به همین شکل بود. ولی جنس فیلم "آن جا" فرق میکرد. ما بیشتر برای "هیچ" لحظاتی را تمرین میکنیم که در فیلمنامه نیست، مثل گذشته این شخصیتها.
صحبتهای من با کاهانی تمام شد و گروه مشغول تمرین بودند در کنار میز سفید در حیاط پشتی، همه با اشتیاق نظر خود را بیان میکردند و کاهانی و حسین مهکام نیز به خوبی پذیرای این نظرات بودند. برایم جالب بود که حسین مهکام به عنوان یک از فیلمنامهنویسان سر صحنه حضور دارد، بعد متوجه شدم که او نیز پا به پای گروه در تمام صحنهها حضور دارد.
مهکام در فیلمهای "آدم" و بیست" نیز با کاهانی در مقام نویسنده همکاری داشته و این سومین کار مشترک آنها محسوب میشود. میدانستم که دلیل ادامه این همکاری رسیدن به نگاهی واحد است. وی درباره شکل گیری ایده اولیه فیلم، میگوید: "فکر میکنم ایده این فیلم قبل از ساخته شدن "بیست" شکل گرفت.
"ما یک نسخه تا حدی منسجم نوشته بودیم که در حد سیناپس بود و در شکل فعلی متن، آن فضا وجود ندارد و در آن نسخه بخش دیگری از این قصه را مطرح کرده بودیم. که بعد کاهانی فیلم "بیست" را ساخت و پس از آن نیز قرار بود فیلمنامه دیگری ساخته شود که مجوز نگرفت. به همین دلیل تصمیم گرفتیم ساخت فیلمنامه "هیچ" را شروع کنیم به همین دلیل چند بار آن را بازنویسی کردیم."
وی درباره شباهت این فیلم با "بیست" معتقد است: "به نظر من فضا، شخصیتها و آدمهای قصه "هیچ" شبیه "بیست" نیستند و تنها شباهت آنها بحث طبقه اجتماعی است و به عقیده من حتی خانوادهای که در "هیچ" مطرح میشوند، فرودستترهستند. طنز این فیلم گروتسک است و فضای آن در واقع در تعلیق بین کمیک و تراژیک قرار گرفته که بسیار هم تلخ است. اگر فیلمنامه لایههای طنز هم داشته، در اجرا این طنز طوری به خورد شخصیتها رفته که ما در اتفاقات اصلا وجه طنزی نمیبینیم و فیلم به شدت تلخ خواهد شد."
وی در پاسخ به سوال من درباره حضور خود در پشت صحنه فیلمبرداری، توضیح میدهد: "من میخواهم اتفاقات بداهه سر صحنه را ثبت کنم، به همین دلیل اینجا حضور دارم. رابطه من و کاهانی صرفا رابطه فیلمنامهنویس و کارگردان نیست و من خودم علاقمند بودم سر فیلمبرداری باشم و تغییراتی که سر کار در فیلمنامه ایجاد میشود را ثبت کنم تا نسخه نهایی را پس از اتمام تولید نگه داریم.
"اساسا در کارهای کاهانی فیلمنامه هیچ وقت بسته شده نیست. در پروسه تولید و فراخور حضور بازیگران، شخصیتها و اتفاقات بداهه که آنها به کار میآورند در فیلمنامه نهایی ثبت می شود. تصمیم داریم این فیلمنامه و سناریوهای "بیست" و "ادم" را چاپ کنیم. البته من معتقدم فیلم "هیچ" از فیلمنامه اولیه به مراتب بسیار بالاتر ایستاده است."
مهکام درباره پرداختن به این طبقه از جامعه در آثار سینمایی خود، معتقد است: "زمان نگارش اصولابه اینجور چیزیها فکر نمی کنیم. آدمهایی که زمان نوشتن جلو چشم ما می آیند، خود به خود است و شاید هم به خاطر شناختی است که از این فضا داریم. البته این شناخت هم بیشتر از اتفاقات اطراف خودمان و فضای اجتماع الهام گرفته می شود. این قصه ایجاب می کرد که یک اختلاف طبقاتی میان یکی از عناصر داستان و شخصیت های اصلی وجود داشته باشد، تا قصه دربیاد. قصه این طبقه را با خودش آورد ما تعمدی نداشتیم که این داستان در این طبقه اتفاق بیافتد."
وی نیز در توضیح عنوان فیلم میافزاید: "فیلم جدا از شق گروتسک به شدت جاهایی ابزورد میشود و وجوه ابزورد در آن زیاد است. از دغدغههای زبانی، فضا سازی تا یکسری آدم با مشخصات ویژه که اگر چه متعلق به یک طبقه خاصی هستند ولی خیلی تعریف شده به شکل تیپیکال نیستند و به نوعی کاراکتر می باشند.
"همه آنها و این کاراکتر ها ما را می برند به سمتی که احساس می کنیم پایان ماجرا فیلم انگار هیچ اتفاقی نیافتاده ولی یک بحران جدی از این خانواده عبور کرده ولی هیچ چیزی هم ظاهرا تغییر نکرده و همه چیز به شکل مشمعز کننده ای است که قبلا بوده. بنابر این خود شکل نهایی آن یک فضایی است که بود و نبود آن زیاد تفاوتی نمی کند. همه چیز ما رابه سمتی هدایت کرد که اسم "هیچ" را در واقع به عنوان نبودن تفاوتی میان شدن و یا نشدن ماجرا به کار ببریم."
مهکام درباره انتخاب بازیگران در زمان نگارش فیلمنامه، می گوید: "همیشه در کارهای مشترک من و کاهانی از ابتدای نگارش فیلمنامه، ترکیب اولیه بازیگران را مدنظر داریم. البته این ترکیب احتمالی است و هرچقدر جلو میرویم بعضیها قطعی شده و برخی دیگر نیز لحظه آخر پیشتولید قطعی میشوند. درهر مرحله که ترکیب بازیگران کامل میشود یکبار دیگر فیلمنامه را با توجه به لیست نهایی بازنویسی میکنیم. البته در حال حاضر نزدیک به 80 درصد از بازیگران، با ترکیب ابتدایی هماهنگ است. آن بازیگرانی که حضور ندارند هم درگیر کار دیگری بودند."
تمرین تمام شده و همه چیز برای گرفتن پلان بعدی آماده است. همه گروه وارد حیاط اصلی خانه میشوند. این پلان با حضور احمد مهرانفر، باران کوثری، نیره فراهانی، صابر ابر، پانته آ بهرام، مهران احمدی و حامد بچههای بیک گرفته میشود.
این پلان ادامه پلان قبلی از سکانس 34 است که بیک بچهها را به حمام برده:
تلفن زنگ میزند. موبایل بیک است. بیک داخل حمام
سرش را بیرون میآورد
بیک : نیما . ببین کیه ؟ ... محترم حوله
نیما : کیه ؟
بیک : ببین کیه ؟ هی می گه کیه
نیما : سلام بفرمایید ... بله خوبم ... بیمارستان
لیلا گوشی را می گیرد
لیلا : الو ؟ بله ؟ سلام حال شما ؟ بفرمایید . بله ؟ چی رو ؟ تو رو خدا ! ... جان ؟
عادل : عشوه نیا بده من ... الو بله ؟ سلام ... مرسی ... اینجا خونه شون نیست .... با ما نسبتی ندارن .... بره همون خونه عمه ش یکتا : اه اه نگی بیاد ها ... گارنی یاریخ
عادل : .... 35 میلیون ؟! ... گوشی گوشی
عکس العمل دیگران را در این صحنه میبینیم
عفت : الو ؟ ... عفتم ... بله ... ا ... خوب حالا به من هم بگین ... ( به جمع ) نداشته ، سه تا در آورده...
عادل : سرکاریه ... بدیم به محترم
گوشی را می دهند به محترم
محترم : .... این داره چرت و پرت میگه ... داره فحش میده
لیلا گوشی را می گیرد که حالا قطع شده است
لیلا : شماره رو ببینم ... کدوم بیمارستانه
این پلان نیز با چند برداشت قطعی میشود و از نگاه کاهانی مشخص است که از نتیجه آن بسیار راضی است. از مسعود سلامی مدیر فیلمبرداری فیلم و مابقی گروه تشکر میکند. سلامی نیز یکی از کسانی است که در فیلمهای قبلی کاهانی با وی همکاری کرده است. استراحت کوتاهی برای گروه در نظر گرفته میشود و بازی تعدادی از بازیگران به غیر از باران کوثری و احمد مهرانفر به پایان میرسد و همه خداحافظی میکنند تا مابقی روز جمعه خود را لااقل تفریح کنند. من نیز فرصتی پیدا میکنم تا با سلامی گفتگو کنم.
این فیلمبردار جوان سینما که تا کنون مدیریت فیلمبرداری آثار شاخصی را برعهده داشته است، درباره این همکاری میگوید: "این تجربه چهارم من با کاهانی است. تجربه تاریخی ثابت کرده که بیشتر کارگردانان با فیلمبرداران به طور ثابت کار میکنند. مانند برتولوچی. در سینمای ایران همیشه بیضایی با رفیعیجم همکاری میکند و خیلی از فیلمسازان نیز با زریندست کار خود را در سینما دنبال میکنند.
"این تعاملی است که بین کارگردان و فیلمبردار شکل گرفته است و فکر میکنم من و کاهانی در "هیچ" به بیشترین تعامل رسیدهایم. من و او به نگاهی رسیدیم که خیلی مشترک است و اغراق و تعارف در آن معنی ندارد. جای دوربینهای هم را خوب میدانیم و به تواناییهای هم واقفیم."
وی درباره شباهتهای این کار با بیست میافزاید:" قرار بود"بیست" یک فیلم جنوب شهری و از فضا چرکی برخوردار باشد و همانطور که میدانید، 80 درصد آن در یک رستوران میگذرد. اینجا هم حدود 75 درصد کار در یک خانه که همین لوکیشن است، فیلمبرداری میشود و به همین دلیل من هیچ امکان بصری ندارم. در کارهای کاهانی عکاسی نمیتوان کرد، چون فضای واقع گرایانه در آن جریان دارد.
"در این کار مانند فیلم قبلی باید نورها رئال باشد و زیاد حس نشود. البته قرار نیست مثل "بیست" فضای آن چرک باشد. آدمهای این قصه از طبقه فرودست جامعه هستند ولی به هر حال زندگی در آنها جریان دارند. جایی که زندگی جریان دارد رنگ هم وجود دارد."
سلامی با اشاره به دشواریهای این کار میگوید: "ما بیشتر پلانها را سکانس پلان میگیریم و این خیلی دشوار است و چون لوکیشن ثابت است و نباید مخاطب خسته شود مدام با کرین و تراولینگ کار میکنیم و کمتر با سه پایه سرو کار داریم. برای اینکه نماها تکراری نشود، جزئیاتی را کاهانی در سکانس پلان درمیآورد و این کار خیلی سخت، اما شیرین است."
گروه کاهانی همه جوان هستند، اما نگاه متفاوتی را در سینما دنبال میکنند. بعد از صحبتهای من با سلامی پلان بعدی که در خانه عادل و یکتا است، در حال آماده سازی است. عادل (مهران فر) در حال گریم است و او اینبار یک پیراهن قرمزی به تن دارد و بر روی صورتش هم طراحی تیم مورد علاقهاش است. او در این پلان با باران کوثری (یکتا) بازی دارد. گریم جالب عادل و یکتا من را یاد گریمهای متفاوت فیلم "بیست" می اندازد که در آن کار نیز نوید فرح مرزی با کاهانی به عنوان طراح چهرهپردازی همکاری کرده است.
فرصتی است تا با فرحمرزی درباره گریمهای متفاوت این بازیگران صحبت کنم. او در کنار حیاط از بیرون اتاق، بازی عادل و یکتا را تماشا میکند. او که در کار خود خبره است، درباره این گریمها توضیح میدهد: "من به گریمی که نشانه گریمور را داشته باشد علاقهای ندارم. اصولا من به سینمای هنری علاقمندم. به همین دلیل سینمای اروپا را بیشتر از امریکا دوست دارم و تا حدودی نیز به خطوط و سایه کاری وفادارهستم "
فرحمرزی با اشاره به گریم بازیگران" هیچ" میگوید: "در این کار شاید گریمهای ما بیست گونه نباشد اما تغییرات نیز فاحش و عجیب و غریب نیست. در واقع شخصیتپردازی گریم اینجا خیلی موضوع مهمی است. این آدمها در "هیچ" از جنس این خانه و زندگی هستند. در این فیلم هیچ چیز عجیب و غریبی نداریم فقط پروتزی که در فک هاشمی و یا قطعهای که در بینی مهران احمدی گذاشته میشود. ما فکر کردیم در تستهای گریم آدمها را به واقعیت زندگیشان نزدیک کنیم.
"به طور نمونه قرار بود صابر ابر به لحاظ ژنتیک و وراثت در ظاهر و رنگ مو او تغیراتی ایجاد شود که این اتفاق رخ داد و خوشبختانه جواب هم گرفتیم. البته من گریم پانته آ بهرام را خیلی دوست داشتم. برای بیشتر بازیگران در تست اول به نتیجه رسیدیم."
این طراح چهره پردازی درباره کاهانی، میگوید: "کاهانی آدم پیچیدهای نیست و خیلی شفاف است. ما خیلی بیپرده با هم صحبت میکنیم و با حاشیه وارد موضوعی نمیشویم. کاهانی معتقد است من وی را با گریم آشتی دادم."
وی همچنین در ارتباط با همکاری خود با این گروه معتقد است: "خوشبختانه در این تیم هیچ کدام از ما خود را بازنشسته نمیدانیم. هماهنگ کردن گروهی اینچنین هوش بالایی می خواهد که کاهانی دارد. او خوشفکر و زیرک است. همیشه معتقدم که باید با هر کارگردانی دو یا سه کار انجام داد، تا همکاری با افراد دیگر را هم تجربه کنیم. ولی گذشت زمان به من ثابت کرد که اگر تیمی را پیدا میکنم که حرف هم را میفهمیم رها شدن از آنها اشتباه است."
تمام شدن صحبتهای من با فرح مرزی با پایان فیلمبرداری امروز همزمان می شود. همه به هم خسته نباشید می گویند و کم کم حاضر می شوند تا لوکیشن را ترک کنند. دربهشتی و اقباشاوی دستیاران کاهانی تصمیم می گیرند که برای بازدید لوکیشن به اطراف تهران بروند. من نیز به همراه گروه از این خانه قدیمی خارج می شوم و با کاهانی هماهنگ می کنم تا یک روزی که شب کار هستند برای صحبت با بازیگران فیلم دوباره به پشت صحنه بیایم.
با یکی از ماشینهای گروه از کن خارج میشویم. با دیدن خانههای قدیمی این منطقه و نوع زندگی مردم یاد فیلم "بیست" میافتم. عصر جمعه است و همه برای تفریح از خانه خارج شدهاند. به همین دلیل گذشتن از کوچههای باریک کمی سخت میشود. به شبی فکر میکنم که دوباره باید به اینجا بیایم.
ادامه دارد....
نظر شما