عبدالعلی دستغیب در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سؤال که دلیل ماندگاری حافظ و توجه معاصران به اشعار و جهانبینی او چیست؟ گفت: روی هم رفته حافظ هنوز شناخته نشده است. در دورههای گذشته حافظ را بیشتر میشناختند به خصوص در دوره تیموریان که دیوان حافظ جمعآوری شد و نزد خوانندگان عادی حافظ بهعنوان شاعر غزلسرا معروف بود و بیشتر شناخته میشد. در مدارسی که ادیبان و بازرگانان و طبقه متوسط شهری در آن زمان داشتند شناخت بیشتری از حافظ داشتند.
دستغیب در پاسخ به این سؤل که نقد حافظ از برخی آسیبهای فرهنگی تاچه اندازه میتواند به کار ما بیاید تا تحجرها و تعصبهای فرهنگی خود را کم کنیم؟ گفت: حافظ را در درجه اول باید از نظر رویه زندگانی و منش و رابطهای که با دیگران داشته، شناخت، او در این زمینه درسهای خوبی به ما میدهد از جمله به زبان امروز حافظ اهل مدارا است، همانطور که خودش تأویل میکند. او یک شاعر تغزلی است اما به ما توصیه میکند که با دیگران مدارا کنیم اعم از اینکه شخصی که در برابرماست عقاید و مذهب دیگری داشته باشد.
این محقق و پژوهشگر اظهار داشت: در بیتی حافظ میگوید "آسایش دو گیتی تفسیر این دوحرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا" درتمام اشعارش یک حالت آرامش و شکیبایی را به ما توصیه میکند هم در شدائد زندگی و هم در تماس گرفتن با اشخاص دیگر.
حافظ ته تغاری ادبیات کلاسیک فارسی است
دستغیب در پاسخ به این سؤال که پژوهشگری گفته است حافظ حافظه ماست آیا حافظ میتواند پژواک هویت ایرانی باشد؟ گفت: ما غالباً یک مقداری اهل تعارف و تکلف هستیم، به یک چیز که پیله میکنیم خیلی غلو و مبالغه میکنیم. حافظ تنها شاعر ایرانی نیست، شاعری بوده در میان شاعران ایرانی . حافظ هست، سعدی هست، فردوسی هست، خیام هست، نظامی گنجوی هست اینها همه شاعران بزرگی بودهاند. اگر حافظ حافظه تاریخی ماست، فردوسی هم همینطور است، سعدی هم همینطور هست. حافظ بچه ته تغاری ادبیات کلاسیک فارسی است و پدر و مادرها بچه آخر را بیشتر دوست دارند.
وی افزود: حافظ چیز تازهای نگفته است، چیزی نگفته که مولوی و سعدی و خیام نگفته باشند، فقط لحنش با لحن سعدی تفاوت دارد، وگرنه حافظ شاگرد سعدی است و اگر سعدی نبود حافظ هم نبود. بنابراین این مبالغهها که درباره حافظ میشود چه از طرف روشنفکران و چه از طرف مجامع عرفانی و علمی اینها تعارف و تکلف است. ما عادت داریم یک چیزی را بزرگ کنیم، یک زمانی بود که به سعدی خیلی توجه داشتیم و طرفداران سعدی میگفتند حافظ شاعر مهمی نیست و بعد کفه به نفع حافظ سنگینی کرد و گفتند سعدی در مقابل حافظ چیزی نیست. اینها اشتباه است و هر گلی رنگ و بویی خاص خودش را دارد.
این محقق و مترجم یادآور شد: بنابراین مجموعاً ادبیات فارسی چه تاریخ بیهقی، چه شاهنامه فردوسی و چه گلستان سعدی و چه دیوان حافظ اینها همه احساسات و عواطف جامعه ایرانی را بیان میکنند. از کارهاشان انتقاد هم میتوان کرد. نه اینکه حافظ هست همه حرفهایش درست است، نه خیلی حرفها هم زده که امروزه فقط ار نظر بیانی و لغوی مهم است اما از نظر محتوایی نه. این حرفها به وضعیت موجود امروز جهان نمیخورند. بنابراین ما باید خیلی در جمعآوریهای خودمان دقیق باشیم، عوام خیلی چیزها میگویند و بسیار کسانی که اسم خودشان را هم پژوهشگر گذاشتهاند به دنبال مقاصد خودشان هستند.
این محقق حوزه ادبی و فلسفه خاطر نشان کرد: در دوره تیموریان که دیوان حافظ جمع شد گفتند دیوان لسان الغیب، لسان الغیب اسم دیوان بود و نه اسم خود حافظ. بنابراین ما مولوی و نظامی و شاهنامه فردوسی را هم کنار گذاشتیم و چسبیدیم به حافظ و این خودش یک علتی دارد والا بهترین غزلسرای ایران واقعاً سعدی است.
دستغیب تصریح کرد : اما حالا هر جایی از شعر حافظ میخوانند ولی این دلیل بر این نیست که فقط حافظ هست. این زبان فارسی هست و این شاعران ما هر کدام در مقام خودشان اهمیت دارند.
نظر شما