به گزارش خبرنگار مهر، نشست معرفی کتاب "فلسفه در آلمان" اثر دکتر کریم مجتهدی استاد فلسفه دانشگاه تهران عصر دیروز پنجشنبه 16 مهر در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
دکتر مجتهدی پیش از پرداختن به تاریخ فلسفه در آلمان به جایگاه و معنی فلسفه اشاره کرد و گفت: فلسفه عین عقلانیت نیست، بلکه فلسفه جستجوی عقلانیت است و امکانات عقل را جستجو میکند.
وی عقل را به مانند وجود دارای مراتبی دانست و گفت: تعقل واقعی زمانی است که منجر به توسع عقل شود و افق وسیعتری را کشف کند. فیلسوف و فلسفه ادعا میکنند که در این راه میخواهند گام بردارند. تمام فلاسفه بزرگ در همین جهت کار کردهاند و بقیه که در این جهت نبودهاند مصادره به مطلوب کردهاند و چیزی را کشف نکرده بلکه خواستهاند به نحو مقبول سخن بگویند.
فلسفه کوشش برای بیداری است
دکتر مجتهدی با تأکید بر اینکه فلسفه تسلی و مسکن نیست، افزود: کسانی که در تجلیل از فلسفه آن را آرامشبخش میخوانند گویی میگویند فلسفه انسان را به خواب میبرد درحالیکه فلسفه کوشش برای بیداری است.
وی آبلار را تنها فیلسوف قرون وسطی خواند و گفت: تنها او بود که در قرون 12 خود را فیلسوف نامید و بقیه حتی جرأت نمیکردند خود را متکلم بنامند.
استاد فلسفه دانشگاه تهران، فلسفه را نزدیک به دیگر علوم خواند و افزود: آبلار فلسفه را نوعی سیالیت ذهنی میدانست چون فکر میکرد از طریق عقل انسانی و امکانات ناشناخته آن راهحلهای معقولی میتوان یافت و به بشر وسعت ذهن داد.
فلسفه آیندهساز است
وی فلاسفه را جستجوگر حکمت توصیف و تأکید کرد: فلسفه نسبت به علوم دیگری انسانیتر و آیندهسازتر است.
دکتر مجتهدی با بیان اینکه با هر فلسفه جدید تاریخ فلسفه از نو نگریسته میشود، افزود: فلاسفه بزرگ، گذشته ما نیستند بلکه آینده ما هستند. اما چون ما مثلاً بلد نیستیم افلاطون را بخوانیم گاهی ناامید میشویم درحالیکه فلسفه همان امید است.
با لوتر عصر جدیدی در اروپا آغاز شد
وی در ادامه با اشاره به کتاب "فلسفه در آلمان" که به مقطع خاصی - از لوتر تا نیچه - میپردازد، گفت: این مقطع زمانی در واقع در فرهنگ غرب و تاریخ فلسفه غرب فینفسه خود را تحمیل کرده است. با لوتر، عصر جدیدی در غرب شروع شد که میتواند ریشه در قرون وسطی داشته باشد.
قرون وسطی در عصر جدید ادامه پیدا کرد
دکتر مجتهدی اصلاحات لوتری را که یکی از مشخصههای عصر جدید در غرب است یک بحران توصیف کرد و گفت: از اواخر قرن 15 که دوره تجدید حیات فرهنگی غرب (رونسانس) است در یک مقطع زمانی 70 ساله - قبل از بیکن و دکارت - گذشته تبلور خاصی پیدا کرد.
وی با بیان اینکه تجدید حیات فرهنگی ریشه ایتالیایی دارد، افزود: دلیل اینکه بحث فلسفه در آلمان را از مقطع لوتر آغاز میکنم این است که این مقطع روزگار نویی حداقل برای فلسفه از آن زمان تاکنون است. لوتر که یک چهره دینی دارد لیسانس فلسفه است که در جوانی درخشید و در دانشجویی در حد استاد بود.
مجتهدی به تأثیر تعلیمات مذهبی از نوع آگوستینی و نحله اصالت تسمیه در اندیشه لوتر اشاره کرد و گفت: اوکام یک زبانشناس انگلیسی در قرون 14 است که راجع به "کلی" سخن گفته و نتیجه میگیرد که کلی فقط لفظ است که به این نحله اصالت تسمیه میگویند. این نحله در دانشگاه برفورد در تفسیر کتابهای دینی مورد نظر بود یعنی اگر کتابهای دینی را تنها الفاظ بدانیم باید معنای حقیقی الفاظ را تفسیر کنیم که این مسائل در آن زمان مورد توجه لوتر جوان بود. در این دوره یک نوع اختلافات اجتماعی - اعتقادی به وجود آمد که هرکس میخواست تفسیر کند و رازی را بیابد.
وی افزود: در این جریانات لوتر متوجه میشود که کلیسای رومی نمیگذارد که مردم کتاب بخوانند و کتاب تنها به زبان یونانی است و اصلاً خوانده نمیشود و گفته میشود که رستگاری در کلیساست و هر کس وابسته به کلیسای رومی نیست رستگار نمیشود.
دوره لوتر بحرانیترین دوران اروپای مسیحی است
دکتر مجتهدی با تأکید بر اینکه لوتریهای فعلی خود را اهل کتاب مقدس میدانند افزود: این مسائل در اروپا معضلی شد چون قدرت فوقالعاده پاپها در رم زیر سؤال رفت. در واقع حتی جزوههای تدریس ابتدا در واتیکان بررسی و بعد اجازه تدریس مییافت بهطوریکه در قرون وسطی اجازه تدریس ارسطو وجود نداشت.
وی افزود: لوتر برای خواندن کتاب به رم رفت اما در آنجا متوجه میشود که ورقههایی به عنوان "آمرزش گناهان" به مردم فروخته میشود و این مسئله منجر به اعتراض لوتر و بازگشت او شد و در لوتاور نامههای دیواری منتشر شد که مسیحیت از راه اصلی منحرف شده و صداقت در اعتقادات درحال از دست رفتن است. به دنبال این مسائل شورشی در آلمان ایجاد شد که در نهایت مانع تدریس لوتر شدند و این اختلافات و دودستگی به جنگهای 30 ساله داخلی خونین منجر شد.
استاد فلسفه غرب امپراتوری اتریش را در قرون وسطی بزرگترین امپراتوری در اروپا خواند و به تأثیر شارلمانی بهعنوان پدر اروپا اشاره کرد و گفت: این فرد با سیاست باور نکردنی در زمان قدرت پاپها در عین اینکه مواظب پاپها بود اروپا را از دست آنها نجات داد و در ادامه یک اروپایی غیررومی ساخته میشود که امپراتوری مقدس ژرمنیهاست اما در این جریان آن دسته از کاتولیکهای رومی به تمام معنا با لوتر مقابله میکنند و این جنگها ادامه پیدا کرد و در این میان انگلیس و فرانسه از این اوضاع سوءاستفاده میکنند.
تمام فلاسفه بزرگ بعد از قرون وسطی در آلمان لوتری هستند
وی بر تأثیر اندیشه لوتر بر فلاسفه بعدی اشاره کرد و گفت: پویایی فکر این دوره در آلمان بینظیر است.
دکتر مجتهدی با بیان اینکه بین فیلسوف و زمانه تأثیر و تأثر متقابل است که در عین حال وی تسلیم زمانه نیست، افزود: فکر به مرور خود را میسازد و ذهنی که منفعل است دیگر فلسفه نیست.
وی با بیان اینکه قبل از لوتر در قرن 11 متکلمان آلمانی وجود داشتند که با مسیحیت مشکل داشتند افزود: در امپراتوری رومی، رود راین به دو بخش تقسیم میشد که رومیها برای جلوگیری از هجوم مردم شمال دیدهبانیهایی را گذاشته بودند که اقوام وحشی که بعداً آلمان را تشکیل دادند وارد نشوند. مبلغان مسیحی به آن طرف میرفتند و خیلی کشته میشدند اما بالاخره آن وحشیها بدون اینکه رومی شوند مسیحی شدند به همین دلیل هیچکدام از مراسمی چون کریسمس مسیحی نیست. به هر حال وضعیت مسیحیت در آلمان خاص بوده و گاهی لوتر را مظهر ملی و قومی خود تلقی میکنند.
دکتر مجتهدی "لایبنیتس" را بزرگترین فیلسوف آلمانی خواند و گفت: با لایبنیتس عصر جدیدی از لحاظ فکری در آلمان آغاز شد. او تنها منطقیدان نیست بلکه فیلسوفی است که با هوگنس هلندی فیزیک پویا را دنبال کرد و از لحاظ سیاسی نیز پادشاهان انگلستان را تأیید کرده و حتی با پطر کبیر روسیه نیز صحبت کرده و جریانات سیاسی زمانه را روشن میکند.
استاد فلسفه دانشگاه تهران دلیل سخت بودن تدریس فلسفه لایبنیتس را در معلم نبودن او اعلام کرد و گفت: هر کتاب لایبنیتس یک سازی میزند اما در عین حال او یکی از نابغههای اصیل مسیحی است و بسیار خوشبین است.
وی بر امیدواری و پویایی انسان بهویژه در فلسفه تاکید کرد و افزود: کسی که امید را از دست بدهد همه چیز را از دست داده است. باید در بدترین شرایط امیدوار بود چون امید و جستجو موجه است.
دکتر مجتهدی افزود: در قرون 18 منورالفکرهای اروپایی، لایبنیتس را منورالفکر نمیدانستند و سنت انگلیسی را میپسندیدند و همه آنها تابع فرانسیس بیکن و به ویژه جان لاک هستند که صرفاً تجربیمسلک هستند.
فلسفه در آلمان با ولف وارد دانشگاه شد
وی دوره حکومت فردریک دوم را که عصر تجددخواهی بود استبداد منور توصیف کرد و گفت: در این دوره فردریک به فلاسفه و منورالفکرها میدان میدهد. ولف یک فیلسوف فوقالعاده پرکار و مظهر فکر فلسفی در این مقطع است.
وی با تأکید بر اینکه در قرن 16 و 17 فلاسفه بزرگ (دکارت، اسپینوزا، بیکن و ...) در دانشگاه تدریس نمیکنند افزود: فلسفه دانشگاهی در آلمان با ولف شروع شد. با اینکه ولف استاد بسیار پرکاری است اما بدیع نیست و به قول آلمانها پرحرف است. بعد از ولف تا به امروز هیچ فیلسوف بزرگی را خارج از دانشگاه نمیتوان نام برد، برعکس قرن 17 که فیلسوفان بزرگ هیچکدام دانشگاهی نیستند. در واقع در این دوره دانشگاه بیان اعتبارش را با فلسفه نمایان میکند.
دکتر مجتهدی از کانت بهعنوان یک فیلسوف برجسته آلمانی در اواخر قرون 18 یاد کرد و گفت: کانت بر خلاف فیخته تمام عمرش را در گینسبرگ گذراند و از آن خارج نشد.
وی به نقش شلینگ در تاریخ فلسفه آلمان اشاره کرد و گفت: شلینگ یک نابعه زودرس بود که در 15 سالگی وارد دانشگاه شد و در 20 سالگی تدریس کرد.
دکتر مجتهدی به دوستی هگل و شلینگ اشاره کرد و گفت: شلینگ جوان بیش از هگل درخشید و نوشتههای او در جوانی شاهکار است اما نوشتههای دوران پیریاش چندان قابل توجه نیستند برعکس هگل که در پیری درخشید.
پیش از فهم هگل اندیشه کانت را باید خواند
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه فهم اندیشه هگل بستگی به فهم اندیشه کانت دارد، تأکید کرد: اعتبار هگل به وفاداریاش به فلسفه است.
وی به دوستی و همدستی هگل، شلینگ و هولدرلین اشاره و آنان را یونانیزده توصیف کرد و به تفاوت اندیشه هگل و هولدرلین در باب یادآوری افلاطونی (تذکار) پرداخت و گفت: هولدرلین و هگل یادآوری افلاطونی را همان عشق میدانند با این تفاوت که هولدرلین آن را یک خاطره گذشته توأم با حسرت و غم میداند و هگل عشق را آیندهساز می خواند و به جای غم و حسرت بر همت تأکید میکند.
شوپنهاور و نیچه ضد فلسفههای دانشگاهی هستند
دکتر مجتهدی شوپنهاور را یکی از فلاسفه نیمه دوم قرن 19 نامید و گفت: شوپنهاور و نیچه ضد فلسفههای دانشگاهی هستند اما بعد از این دوره فلسفههای دانشگاهی در آلمان باقی ماند.
فلسفه روح آموزش است
استاد دانشگاه تهران در پایان فلسفه را روح آموزش خواند و تأکید کرد: هر علم و رشته آموزشی که فاقد تفکر و ذوق انسانی برای شناخت باشد به جایی نمیرسد. لازم نیست کتاب فلسفه بخوانیم بلکه در هر رشتهای که هستیم این ذوق و حضور ذهن را میتوانیم برای رشته خود برگیریم.
نظر شما